بسم الله الرحمن الرحیم
من نبایستی در [مورد] کسالت بگویم، نه دیگه! آدم خب ضعیف میشود، واِلا یک وقتی من صحبت میکردم، نطق میکردم، نمیدانم میتینگ یک ساعت و نیم، دو ساعت پشت سر هم حرف میزدم؛ بعد تازه حواسم جمع بود به سؤالاتی جواب میدادم اما حالا نمیتوانم! نمیتوانم نه اینکه کسالت است واِلا قابل رفع بود، نه. این به طور طبیعی است یعنی خداوند میگوید: هر چه حرف زدی دیگر بس است؛ اینقدر پرحرفی نکن! این در واقع فرمان خداوند است؛ این ضعف را یا هر ضعفی در هر موردی یا سکوت! اینها فرمان خداوند است که اجرا میشود. از همین نوع فرمانهای خداوند است که من یک خرده این دو سه روز خسته بودم، کسل بودم که خیلیها هم به اشتباه افتادند و تقریباً مزاحمت برای خودشان فراهم شده و برای عدهی دیگر، ولی الحمدلله حالم خوب است، نگران نباشید! نگران نباشید، ولی همیشه مطیع و منتظر امر الهی باشید، برای همه در همهی موارد. حتی در غذا خوردنتون و صحبت کردنتون، همهی اینها. اما من خودم الحمدلله کما اینکه دیروز نیامدم – آقایون قرار بوده بیایند میآمدند – من نبودم ولی امروز الحمدلله حالم خوب است، بد نیست و به همین روال اگر باشد، فردا هم انشاءالله در خدمت خواهم بود. حالا به جبران این چند وقتی که نیامدم، حالا زودتر میروم.