محمد مجتهد شبستری
۱- قریب چهل سال است مراجع تقلید حکومتی ایران «قرائت رسمی غیرمعقول و خشونتپرور از کتاب و سنت» را در ایران پشتیبانی، ترویج و تئوریزه میکنند. محیط آنان با انواع قداستها و القاب توهّمآور چنان آراسته شده که گویی آراء و افکار و فتاوی و مواضع سیاسی و اجتماعی آنان فوق هرگونه پرسش و انتقاد قرار دارد. آنان که مدعی تولیت بر دینِ تولیتناپذیرِ اسلام هستند مستقیم و غیرمستقیم هر سخن نو در باب دین و تفسیر کتاب و سنت را که با آموزههای سنتی آنان نمیسازد القاء شبهه، بدعتگذاری و انحراف مینامند. تکیهگاه تئوریک همهی فشارهای گوناگون که از سوی نهادهای متعدد برای محدود و منزوی کردن صاحبان آراء و اندیشههای نو در باب دین، اِعمال میشود آن آراء و فتاوای فقهی است که از قلم و زبان آن مراجع صادر میشود. در حال حاضر آن مراجع دینی در پیدایش خسارتهای کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی و معنوی ناشی از قرائت خشونتآمیز از کتاب و سنت مهمترین نقشها را دارند.
۲- صاحب این قلم که پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ چه در آن سالها که شخصاً کار سیاسی میکرد و چه پس از آنکه به دانشگاه رخت کشید، همواره از این قرائت خشن و زیانبار انتقادهای صریح و جدی و گاهی گزنده به عمل آورده و برای رسیدن به قرائتی انسانی و معقول و اخلاقی از کتاب و سنت کوشیده است، فکر میکند هنگام آن رسیده که آن مراجع والامقام از برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهّمآور را از خود بتکانند و خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند و به شیوهی همهی دانشمندان راستین در محیطهایی که از هالههای آفتآمیز قداستهای موهوم پاک است مانند دانشگاههای بزرگ کشور حاضر شوند و روی در روی پرسشکنندگان بنشینند و شخصاً این مسئولیت اخلاقی را بپذیرند که به نقدهای عقلانی و اخلاقی جدی که به آراء و افکار و مشی آنها وارد است پاسخ گویند. من معتقدم تا این رویارویی مستقیم اتفاق نیفتد آن محیط بستهی سنتی منجمد که مراجع تقلید در آن بسر میبرند باز نخواهد شد و چرخهی عقیم سلطهپذیری آنان از عوام و تنها به خواستهها و افکار عوام اندیشیدن و فتوا دادن برای امور مربوط به عوام و تربیت مبلّغ برای عوام را مهمترین مشغلهی خود دانستن، ادامه خواهد یافت و قرائت رسمی دینی کشور ما همچنان قرائت عوامانه خواهد بود.
۳- در ماههای اخیر وقتی فشارهای وارد بر صاحب این قلم تا آنجا پیش رفت که مقامات دینی و سیاسی در چندین دانشگاه بزرگ کشور برای سخنرانی اینجانب مانعتراشی کردند و گفتند چون محمد مجتهد شبستری در موضوعات دینی القاء شبهه میکند جلسات او باید به صورت مناظره انجام شود، از خود پرسیدم با وضع مبتذل و غیرمؤثر و غیرمفید که مناظرات در کشور ما دارد من با چه کسانی اگر مناظره کنم کار لغو انجام ندادهام؟ پس از قدری تأمل پاسخ خود را چنین یافتم که تنها رویارویی مستقیم، با «مراجع تقلید» آنهم در محیط دور از هالههای قداست موهوم و پرداختن به پرسشهای بنیادین و طلب جوابهای صریح آن آقایان به این پرسشها و بحث دربارهی جوابهای آنها است که ممکن است کار لغو نباشد و شاید تا حدودی موجب تحول فکری و تکان خوردن قرائت رسمی منجمد و خشونتزای دینی گردد. به خودم گفتم آری تنها در این صورت است که اگر مناظره انجام شود مبتذل و لغو نخواهد بود.
۴- وقتی به این نتیجه رسیدم که تنها مناظرهی مؤثر و مفید و غیرمبتذل، مناظره با آقایانِ مراجع تقلید است طی یک یادداشت آمادگی خودم را برای چنان مناظرهای اعلام کردم و درخواست نمودم فردی از آن آقایان، در دانشگاه تهران که بیش از هر جای دیگر فضای علم است و قداستهای توهّمخیز در آنجا وجود ندارد با حضور اهل نظر و علم و دانشجویان و دیگران با همۀ ما مستقیماً رویا رو شود و مانند یکی از ما در کنار ما بنشیند و به پرسشهای من و دیگران پاسخ دهد یا آرا و یا افکار مرا نقد کند و شخصاً مسؤلیت سخنان خود را بر عهده بگیرد. من اعلام کردم که موضوع مناظره میتواند این باشد: «اعتبار اجتهاد فقهی در جهان حاضر». در نظر داشتم اگر فردی از آقایان اعلام آمادگی کند از ایشان بخواهم در نقد آن چند مقاله که من در آنها اعتبار اجتهاد فقهی آقایان (در غیر مسائل مربوط به عبادات) در عصر حاضر را زیر سؤال بردهام اقلاً پنج صفحهای بنویسند و منتشر کنند و پس از آن که علاقمندان، مقالات من و نقدِ آقایان را خواندند با یکدیگر به مناظره بنشینیم.
۵- گرچه پرسشهای بنیادین در حال حاضر که متوجه آراء و افکار و فتاوی مراجع تقلید است زیاد است اما من میخواستم از آن آقایان در جلسه یا جلسات مناظره، از جمله، این سوالات را بپرسم:
الف- در عصر حاضر اعتبار اجتهاد فقهی شما در غیر از عبادات یعنی اجتهاد فقهی در باب امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، جزائی، خانواده و… در جامعهای مدرن مانند جامعهی ایران بر کدامین مبناهای معقول و قابل دفاع استوار است؟ و رسیدن به کدامین اهداف مهم را در زیستن انسان ایرانی در جهان مدرن کنونی برآورده میسازد؟
ب- چرا تشکلهای جنایتکاری مانند داعش تئوری فقهی خود را در همان فقه سنتی مییابند که شما آن را نمایندگی میکنید؟ احکام و فتاوی شما در کجاها با احکام و فتاوی داعش متفاوت است؟ آیا شریعت شما همان شریعت داعش است یا با آن متفاوت است؟
ج- شما دلسوزان و رهبران دیانت و ایمانِ مردم چرا در برابر صدها حادثهی زیانبار که در صحنهی سیاست و اقتصاد و فرهنگ کشور ما اتفاق میافتد و ایمان و دین مردم خصوصاً نسل جوان را بر باد میدهد سکوت پیشه میکنید و فقط گهگاهی چگونگی لباس بانوان توجه شما را جلب میکند که مبادا درهای جهنم باز شود!
چرا آقایان نیامدند؟
اینک از خود میپرسم چرا آقایان مراجع تقلید حکومتی درخواست مناظرهی صاحبِ این قلم را بیپاسخ گذاشتند و به صحنه نیامدند. شاید بتوان سه دلیل ذکر کرد:
۱- آنها شأنشان را اجل از این میدانند که مستقیماً در مناظرهای با دیگران روبرو بنشینند. پاسخ این دلیل این است که مگر آنها خودشان را شاگرد امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نمیدانند؟ آن دو حضرت مستقیماً با دیگران به مناظره مینشستند و این از مسلّمات تاریخ تفکر شیعه است، آیا آقایان شأن خودشان را بالاتر از امامان شیعه میدانند؟
۲- آنان در چنان کهولت سنی به سر میبرند که شرکت در چنین جلساتی برایشان مقدور نیست. پاسخ این دلیل این است که این مدعا خلاف مشاهداتِ ما از آنها است. خدا را شکر که بعضی از آقایان از سلامت نسبی خوبی برخوردارند و همواره حوزهی علمیه از تدریس آنها و عموم مردم از افاضات آنها در تلویزیون در ایام ماه مبارک رمضان و مانند آن استفاده میکنند.
۳- آقایان با آن دانشها و اصطلاحات و مفهومها که مجتهد شبستری در استدلالهای خود از آنها استفاده میکند، مانند مفهومها و اصطلاحات مربوط به هرمنوتیک جدید و فلسفه زبانهای جدید آشنا نیستند و بنابراین مقدمات مناظره فراهم نیست.
تنها مطلبی که در اینجا میتوانم بگویم این است که اگر دلیل سوم درست باشد معنایش این است که برای آن آقایان محترم اصلاً معلوم نیست که من چه میگویم و مبناهای من چیست تا بتوانند دربارهی صحت و سقم استدلالهای من داوری کنند. اگر اینطور باشد جای این سؤال است که چرا آنان بدون آگاهی لازم از استدلالها و مبناهای من، در خلوت و جلوت به سخنان و افکار و آراء من مارک القاء شبهه، بدعتگذاری و انحراف میچسپانند و مانع رشد تفکر دینی و رواج یک قرائت انسانی بدون خشونت از کتاب و سنت در جامعهی ما میشوند که من با تمام وجودم بر حسب وظیفهی اخلاقی در راه آن گام برمیدارم.
گمان میکنم آن دسته از فضلای محترم که در روزهای اخیر پیشنهاد مناظره با اینجانب را دادهاند و گاهی خرده گرفتهاند که این چه اصراری است که میگوئی فقط با مراجع تقلید مناظره میکنم، اکنون دلیل اصرار من را با توضیحاتی که دادم درک کنند. من ضمن سپاسگزاری از آن فضلا به آنان میگویم گرچه بعضی از شما آقایان با من دوستانه سخن نمیگوئید ولی من برای همهی شما احترام قائلم و به شما عرض میکنم آقایان محترم! من کار لغو نمیکنم. إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ (قرآن مجید/۱۱/۸۸).
پینوشت:
۱. بیاد دارم که پس از آن مناظرات، آیتالله سبحانی در دیدارهای مختلف مرا تحسین میکرد و حتی لقب سیفالاسلام به من داده بود!
منبع: وبسایت شخصی محمد مجتهد شبستری