Search
Close this search box.

آشنایی ایرانیان با کانت (بخش اول)

چکیده:

kant1نزدیک۱۵۰ سال است که نام ایمانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴) فیلسوف بزرگ آلمانی بر زبان نخبگان ایرانی جاری است. این دوران آشنایی به سه مرحله قابل تقسیم است:

 مرحله اول: آشنایی گذرا و مقدماتی۱۹۳۶-۱۸۶۲

 در این مرحلهٔ هفتادوپنج ساله نخبگان ایرانی کانت را به عنوان یکی از فلاسفه بزرگ اروپایی شناخته به نامش در برخی کتاب‌ها تصریح کرده و بطورغیرمستقیم و ضمنی به برخی آراء او اشاره داشته‌اند.

 کنت دوگوبینو در ۱۸۶۲ در نامه‌ای متذکر می‌شود: «ایرانیان از کانت واسپینوزا – که نامشان را شنیده‌اند- صحبت می‌کنند.»

۱. «بدایع الحکم» آقا علی مدرس طهرانی (۱۸۸۹-۱۸۱۸) از فلاسفه بزرگ پیرو ملا صدرا – نخستین کتاب فلسفی در ایران است که نام «کانت» در آن ذکر شده است. این کتاب که در ۱۸۹۶ در تهران منشر شده از مهم‌ترین آثار فلسفه اسلامی در دو قرن اخیر است و در واقع در پاسخ به هفت سؤال فلسفی یکی از شاهزادگان قاجار بنام بدیع‌الملک میرزا ملقب به عمادالدوله ثانی که هانری کربن از او با عنوان «افتخار طبقه اشراف ایرانی قرن گذشته» یاد کرده – نوشته شده و به افتخار نام وی «بدایع الحکم» نامیده شده است.

بدیع‌الملک علاوه بر تبحر در فلسفه اسلامی از فلسفه اروپایی نیز بی‌خبر نبوده است. او با زبان فرانسوی آشنا بوده و قبل از طرح سؤالات یادشده به دنبال دستیابی کتاب «امر نامتناهی و کمیت (بررسی درباره مفهوم نامتناهی در فلسفه وعلوم)» اولن (۱۹۱۰-۱۸۳۰) از فلاسفه نو کانتی فرانسوی و از پیروان شارل رنویه بوده است. بدیع‌الملک در پی دستیابی به نوعی فلسفه تطبیقی ابتدا سؤالاتش را از استادش میرزا علی‌اکبر حکمی یزدی (م ۱۹۲۵) می‌پرسد وچون از پاسخهای مختصر وی قانع نمی‌شود برای دومین بار بار از استاد دیگرش آقاعلی می‌پرسد. پاسخهای آقا علی اگرچه به اکثر سؤالات مفصل وعمیق است اما پاسخ وی به سؤال هفتم که در آن نام تنی چند از فلاسفه غرب از جمله کانت به میان آمده متأسفانه بسیار مختصر و ناکافی است.

بدیع‌الملک در این سؤال فلاسفه غرب را به سه دسته تقسیم کرده. کانت وفیشته را به خطا از متقدمان به قدم ماده و قوه و از منکران خداوند برشمرده است. سؤالات بدیع‌الملک حول مباحثی از قبیل حقیقت ذات باری، علم و صفات خداوند، جبر واختیار، مکان و زمان وماده، وهدف وغایت از خلقت دور می‌زند. پرسشهای بدیع‌الملک نخستین کوشش برای آشنایی فلسفه صدرایی فلسفه نوکانتی است. کوششی که به واسطه کم‌اطلاعی حکیمان ایرانی از فلسفه غرب پیگیری نشد.

۲. نمونه دیگری که بر آشنایی نخبگان ایرانی با آراء کانت قابل ذکر است استنادهای افضل الملک (شیخ محمود کرمانی) در ۱۹۰۴ در شرح آراء دکارت به کانت است. این شرح همانند ترجمه وی از رساله گفتار در روش دکارت از ترکی به فارسی هنوز منتشر نشده است.

 مرحله دوم: آشنایی عمومی و تاریخی ۱۹۸۲-۱۹۳۷

 در این مرحله چهل وپنج ساله آراء کانت در ضمن ترجمه یا ترجمه آزاد تاریخ فلسفه غرب در اختیار دوستداران فلسفه قرار می‌گیرد و نخستین مقالات و کتب مستقل درباره کانت به فارسی ترجمه می‌شود.

۳. اولین رأی کانت که در یک کتاب فارسی هر چند به اجمال مورد اشاره قرار می‌گیرد مقولات فاهمه است. ابوالحسن شعرانی استاد فلسفه اسلامی بر اساس منابع عمومی فرانسوی فلسفه در ۱۹۳۷ در کتاب مختصر اما قابل تأملی بنام «فلسفه اولی یا مابعد الطبیعه (مشتمل بر مهم‌ترین اقوال فلاسفه اروپا در الهیات و تجرد نفس و تطبیق اصطلاحات) این رأی را مطرح کرده است. هرچند تمایلش بیشتر به دکارت است تا کانت.

۴. محمدعلی فروغی دانشمند و سیاستمدار در ۱۹۳۹ با انتشار کتاب مفصل «سیر حکمت در اروپا» با اختصاص حدود پنجاه صفحه به آرای اصلی کانت ازقبیل نقد عقل محض، نقد عقل عملی، و بنیاد متافیزیک اخلاق کانت‌شناسی در ایران را وارد مرحله جدیدی می‌کند. فروغی به منابع کار خود اشاره‌ای نکرده در مجموع شرحی مختصر وفادار وذصحیح از فلسفه کانت ارائه کرده که تا حدود چهل سال مهم‌ترین منبع عمومی فلسفه کانت برای دانشجویان ناآشنا به زبانهای اروپایی بوده است.

۵. ترجمه مستقیم تاریخهای فلسفه غرب با ترجمه بخش کانت کتاب فلاسفه بزرگ آندره کرسون در ۱۹۴۷ آغاز می‌شود. ترجمه تاریخ فلسفه ویل دورانت در ۱۹۵۶ و از آن مهم‌تر تارخ فلسفه غرب برتراندراسل در ۱۹۶۰ تا حدودد زیادی سیر حکمت فروغی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بالاخره این مرحله با ترجمه بخش کانت تاریخ فلسفه کاپلستون که مفصل‌ترین و دقیق‌ترین شرح فارسی تا آن زمان است به پایان می‌رسد.

مرحله سوم: آشنائی تخصصی ومستقیم – از ۱۹۸۳

پس از انقلاب اسلامی ترجمه آثار اصلی کانت، ترجمه برخی از شارحان کانت، و انتشار ترجمه انگلیسی اثار کانت و برخی شروح مشهور وی باسرعتی پرشتاب خبر از عطش جامعه علمی ایران برای درک اندیشه کانت می‌دهد. مجموع کتب و مقالات منتشره از کانت و درباره کانت در بیست سال اخیر چه به لحاظ کمی چه به لحاظ کیفی به هیچ وجه با دو مرحله قبلی قابل مقایسه نیست. گویی کانت در ربع قرن اخیر در ایران تولدی دوباره یافته است.

۶. «نقد عقل محض» نخستین کتاب کانت است که در ۱۹۸۳ به فارسی منشر می‌شود. و در ظرف کمتر از هفت سال «تمهیدات» و «بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق» در دست فارسی‌زبان‌ها قرار می‌گیرد. امروز هفت کتاب کانت به فارسی قابل مطالعه است.

۷. در همین فاصله کار شارحانی از قبیل آپل، کورنر، هارتناک، اسکروتن و یاسپرس به فارسی منتشر شده فهم آراء کانت را آسان‌تر کرده است.

دانشجویان ایرانی در تحقیقات دانشگاهی خود بیشترین اقبال را در مقایسه به دیگر فیلسوفان غربی به کانت نشان داده‌اند. به جرأت می‌توان گفت روشنفکری در ایران معاصر با فهم کانت پیوندی ناگسستنی دارد.

آهنگ کانت‌شناسی ایرانی در دو دهه اخیر در ایران بسیار امیدوارکننده و رو به رشد است. ایرانیان برای تامل، تحلیل، نقد و ادامه اندیشه کانت راه درازی پیش رو دارند. این راه روشن تازه آغاز شده است.

***
۱. آشنایی ایرانیان با فلسفه غرب به دو دوران اصلی قابل تقسیم است: دوران اول، قرن سوم و چهارم هجری (قرن دهم و یازدهم میلادی) که از آن به «قرون طلایی فرهنگ و تمدن اسلامی» به شکل عام و «نهضت ترجمه» به شکل خاص تعبیر می‌شود. (صفا، ۱۳۵۶، ص ۱۲۱ـ۲۹) در این دوران مهم‌ترین آثار فلاسفه یونانی به‌ویژه افلاطون و ارسطو و بسیاری از شارحان آن‌ها و نیز برخی فلاسفه نوافلاطونی با کیفیت بالایی به زبان عربی (زبان اول فرهنگ اسلامی) ترجمه می‌شود. (بدوی، ۱۹۸۱، ص ۱۴ـ۷) ایرانیان در این نهضت علمی نقش بسزایی ایفا کرده‌اند. (مطهری، ۱۳۷۵، ص۵۴۴) در واقع فلسفه اسلامی با شرح و تبیین این ترجمه‌ها آغاز می‌شود، اما رشد و بالندگی فلسفه در میان مسلمانان به‌ویژه ایرانیان چنان شتاب می‌گیرد که چند قرن بعد آثار فیلسوفان مسلمان از جمله فلاسفه ایرانی از قبیل ابن‌سینا به لاتین ترجمه می‌شود و بر فلسفه قرون وسطای اروپا تأثیر می‌گذارد. (ژیلسون، ۱۳۶۶؛ کربن، ۱۳۷۳ و مجتهدی، ۱۳۷۵، ص۲۲۶ـ۱۸۳)

دوران دوم آشنایی ایرانیان با فلسفه غرب از اواخر قرن سیزدهم هجری (نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی) آغاز می‌شود. آشنایی ایرانیان با فلسفه جدید غرب در شرایطی کاملاً متفاوت با دوران اول اتفاق می‌افتد. در این دوران ایرانیان در حضیض سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند و اروپائیان در اوج اقتدار (حائری، ۱۳۶۷، ص۳۲۲ـ۲۷۲) این فاصله فراوان فرهنگی به تأخیر در اطلاع و آشنایی از فلسفه جدید دامن زده است. به هر حال ایرانیان در آشنایی با ابعاد مختلف فرهنگ و تمدن جدید غربی بسیار دیر به شناخت فلسفه غربی دست یازیدند.

در میان آثار ترجمه شده از زبانهای اروپایی به فارسی از زمان عباس‌میرزا تا چند دهه بعد حتی یک کتاب فلسفی نیز به چشم نمی‌خورد. (آدمیت، ۱۳۶۲، ص۳۸۳ـ ۳۷۸) همچنانکه در میان دانشجویان ایرانی که امکان تحصیل در اروپا را پیدا کرده‌اند تا چند دهه از فارغ‌التحصیل فلسفه خبری نیست. (محبوبی اردکانی، ۱۳۵۴)

با هدایت کنت دوگوبینو سیاستمدار و متفکر فرانسوی رنه دکارت نخستین فیلسوف جدید اروپایی است که به ایرانیان شناسانده می‌شود نخستین ترجمه رساله «گفتار در روش» دکارت در سال ۱۲۷۹ه‍. ق (۱۸۶۷م) با عنوان «حکمت ناصریه» در تهران منتشر شده است. (مجتهدی، ۱۳۵۴)

یکی از فیلسوفانی که از آغاز آشنایی ایرانیان با فلسفه جدید غرب نامش به میان آمده است ایمانوئل کانت (۱۷۲۴ـ۱۸۰۴) فیلسوف بزرگ آلمانی است. در این مجال می‌کوشیم به سؤالاتی از این قبیل پاسخ دهیم: ایرانیان از چه زمانی و از چه طریقی با کانت آشنا شدند؟ سیر آشنایی ایرانیان با فلسفه کانت به چه مراحلی قابل تقسیم است؟ میزان آشنایی ایرانیان با فلسفه کانت چقدر است؟ کانت در فلسفه و اندیشه ایرانی به چه میزان مؤثر بوده است؟

بحث موردی آشنایی ایرانیان با کانت جدا از بحث کلی آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب نمی‌تواند باشد. پیش‌قدم بحث کلی «آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب» دکتر کریم مجتهدی (مجتهدی، ۱۳۷۹) است، هر چند ایشان به شکل مستقل به بحث آشنایی ایرانیان به کانت نپرداخته‌اند. این مختصر تکمله و ادامه کار مجتهدی است.

آشنایی یکصد و پنجاه ساله ایرانیان با کانت به سه مرحله قابل تقسیم است:

مرحله اول: آشنایی گذار و مقدماتی، مرحله دوم: آشنایی عمومی و تاریخی؛ مرحله سوم: آشنایی تخصصی و مستقیم. این تحقیق در درجه اول متکی به مستندات کتبی اعم از کتب و مقالات و در درجه دوم دروس و رساله‌های دانشگاهی است.
مرحله اول: آشنایی گذار و مقدماتی

۲. این مرحله طولانی که به تنهایی نیمی از دوران یکصد و پنجاه ساله آشنایی ایرانیان با کانت را در بر می‌گیرد (۱۹۳۶ـ۱۸۶۲م/۱۳۱۵ـ۱۲۴۲ه‍. ش.) نخبگان ایرانی کانت را به عنوان یکی از فلاسفه بزرگ اروپایی شناخته‌اند. به نامش در برخی کتب فلسفی تصریح، و بطور غیرمستقیم، ضمنی و گاهی نادرست به برخی آراء او اشاره اجمالی کرده‌اند.

نخستین سند آشنایی ایرانیان با کانت دو کتاب از کنت دوگوبینو (۱۸۸۲ـ۱۸۱۶) است. وی در بین سالهای ۱۸۵۵ تا ۱۸۵۸ و ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۳ (۱۲۷۴ـ۱۲۷۱ و ۱۲۸۰ـ۱۲۷۷ه‍. ق.) کارمند سفارت و سپس وزیر مختار دولت فرانسه در ایران بوده است. وی قبل از هجده سالگی با زبان فارسی آشنایی پیدا کرده و آثار متعددی را در مورد ایران به رشته تحریر درآورده است. به علاوه او عمیقاً با فلسفه جدید غربی آشنا بوده است و با فلاسفه ایرانی رفت و آمد داشته است (Schemann، ۱۹۱۴) بنابراین سخنش از اعتبار فراوانی برخوردار است. کنت دوگوبینو در نامه‌ای که در نوزدهم آوریل ۱۸۶۲ به کنت دوپروکش استن اتریشی (Comte de Prokesch Osten) نوشته است فلسفه موجود در ایران را تا حدودی افلاطونی ارزیابی می‌کند که با توجه به دیدگاه خاصش درباره عدم تساوی نژادهای انسانی، کاملاً رنگ ایرانی به خود گرفته است. وی در این نامه متذکر می‌شود:

«این‌ها [ایرانی‌ها] تصور می‌کنند که فلسفه اروپایی در اروپا مرده است و از کانت و اسپینوزا که نامشان را شنیده‌اند صحبت می‌کنند. این‌ها می‌خواهند که من گفتار در روش دکارت را برایشان ترجمه کنم، نه از آن جهت که بخواهند فلسفه اروپایی را رونویسی کنند. بلکه از آن جهت که معقتدند در این فلسفه باید چیزی باشد و می‌خواهند بدانند چه چیز است». (Gobineau، ۱۹۳۳، P. ۲۳۱)
گوبینو در فصل چهارم از کتاب «مذاهب و فلسفه‌ها در آسیای مرکزی» تحت عنوان تصوف و فلسفه می‌نویسد:

«یهودیان [ایرانی] روحانیون دانشمندی هم دارند که بعضی از آن‌ها در معلولمات تلمودی و فلسفی متبحر هستند. روزی یکی از متبحر‌ترین آن‌ها نزد من آمد و راجع به اسپینوزا و مسلک فلسفی «کانت» صحبت به میان آورد و از من توضیحاتی خواست و مرا از پرسش‌های خود متحیر ساخت. این‌ها این افکار روشن و نام فلاسفه معروف را که هیچکس تصور نمی‌کند که با آن‌ها آشنایی داشته باشند در کتبی پیدا کرده‌اند که مخصوصاً از کشور آلمان به ایران وارد می‌کنند و مخزن آن‌ها هم در بغداد است». (Gobineau، ۱۹۲۸، P. ۶۶)
وی مهم‌ترین فیلسوف ایرانی در قید حیات یعنی حاج ملاهادی سبزواری را با کانت اینگونه مقایسه می‌کند:

«[سبزواری] هر روز ساعت معینی مانند «کانت» فیلسوف آلمانی به مسجد می‌رود و به شاگردان متعدد خود درس می‌دهد. وقتی که از خانه محقر خود قدم بیرون می‌گذارد در حالی که به عصای خود تکیه دارد جمعیت زیادی با احترام به او سلام می‌دهند و او را به مسجد می‌برند تا روی منبر قرار گرفته به تدریس بپردازد.» (Ibid، P. ۸۱)
گوبینو فصل یاد شده را با این جملات به پایان می‌برد: 
«فیلسوفان ایرانی که با من آشنا هستند، بیشتر مایلند که معرفت کاملی به احوال اسپینوزا و هگل پیدا کنند، علت آن هم معلوم است زیرا که افکار این دو فیلسوف آسیایی است». (Ibid) 

آیا پرسشگران از فلسفه کانت و اسپینوزا در نامه و کتاب کنت دوگوبینو افراد واحدی هستند؟ اگر چنین باشد نخستین اطلاعات درباره کانت در کتب آلمانی از طریق بغداد به ایران وارد شده است. هر چند نه نام و نشان این روحانیون یهودی‌الاصل ایرانی مشخص است نه اطلاعاتی از آن کتب آلمانی در دست. براساس مدارک موجود تنها می‌توان گفت که یهودیان ایران در آن روزگار با یهودیان اروپا و فلسطین ارتباط فرهنگی داشته‌اند. (لوی، ۱۳۳۹، ج۳ ص۶۵۲)

احتمال دوم این است که پرسشگران از فلسفه کانت و اسپینوزا در کتاب مذاهب و فلسفه‌ها در آسیای مرکزی از دوگوبینو غیر از پرسشگران از وی در نامه به کنت استن اتریشی باشند. این احتمال به واسطه برخی قرائن اقرب به واقع است. از جمله اینکه اگر پرسشگران به زبان آلمانی ملسط بوده، توان درک مطالب فلسفی را به آن زبان داشته‌اند، لذا درخواست ترجمه کتاب «گفتار در روش» دکارت را به فارسی از وی نمی‌کردند، چرا که به راحتی ترجمه رساله دکارت به آلمانی و شروح آن قابل دسترسی بود. براساس این قرینه پرسشگران از فلسفه کانت و اسپینوزا در نامه روحانیون یهودی ایرانی نیستند. قرینه دیگر جملات پیش‌گفته پایانی فصل تصوف و فلسفه کتاب مذاهب و فلسفه‌ها در آسیای مرکزی است: «فیلسوفان ایرانی که با من آشنا هستند بیشتر مایلند که معرفت کاملی به احوال اسپینوزا و هگل پیدا کنند» (Ibid) ظاهراً این فیلسفوان ایرانی‌‌ همان پرسشگران مورد نظر در نامه گوبینو به استن اتریشی هستند، هر چند در نامه تکیه بر کانت و اسپینوزا است و در جملات مذکور سخن از اسپینوزا و هگل در میان است.

به هر حال این احتمال که پرسشگران یاد شده از فلسفه کانت و اسپینوزا برخی فیلسوفان نکته‌سنج ایرانی باشند که گوبینو پنج فصل از شاهکار دکارت را طی چند جلسه برایشان تبیین کرده و آن‌ها از وی خواسته‌اند که کتاب دکارت را به فارسی ترجمه کند بسیار قوی است. بنابر این احتمال، دو سؤال جدید مطرح می‌شود: یکی اینکه فیلسوفان ایرانی پرسشگر از فلسفه کانت چه کسانی بوده‌اند؟ یقیناً بیشترین مراودات فلسفی گوبینو با فیلسوفان ایرانی با آقا علی مدرس طهرانی بوده است، تا آنجا که گوبینو از آقا علی درخواست می‌کند که تاریخ حکمای ایران را در هفت قرن اخیر که کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته به رشته تحریر درآورد: «اکنون مشغول نوشتن کتابی است در تاریخ فلسفه، یعنی از ملاصدرا شروع کرده و به زمان حاضر می‌رساند» (Ibid، P. ۸۶) گوبینو دستخط این رساله منحصر به فرد را با خود به فرانسه می‌برد. نسخه اصلی این رساله در ضمن پرونده گوبینو در کتابخانه دانشگاه استراسبورگ فرانسه نگهداری می‌شود. (جمال‌زاده، ۱۳۴۰) اشاره گوبینو در فصل چهارم کتاب مذاهب و فلسفه‌های آسیای مرکزی به مشخصات پنجاه فیلسوف ایرانی یقیناً برگرفته از رساله یاد شده آقاعلی است. (متن موجود رساله آقا علی: کدیور، ۱۳۷۸، ج۳، ص۱۴۱ـ۱۲۵) نزدیکی ارتباط آقا علی با گوبینو تا آنجا بوده که گوبینو از آقا علی جهت تدریس فلسفه اسلامی در دانشگاه سوربن دعوت می‌کند. هر چند برخی مقدسین آقا علی را از این سفر منصرف می‌کنند (پیشین، ج۱، ص۴۹). به هر حال بسیار محتمل است که شاخص‌ترین شرکت کننده در جلسات تبیین فلسفه دکارت و پرسشگر فلسفه کانت و اسپینوزا آقا علی مدرس طهرانی بوده باشد. دیگر شرکت کنندگان این جلسه فلسفی میرزا علی‌اکبر حکمی یزدی، میرزا حسن چینی (صدوقی‌س‌ها ۱۳۵۹، ص ۸۸) و بدیع‌الملک میرزا عمادالدوله حدس زده می‌شوند.

سؤال دوم: از آنجا که لازمه سؤال از فلسفه کانت و اسپینوزا آشنایی اجمالی قبلی با آراء آنهاست، پرسیدنی است این آشنایی اجمالی از کجا حاصل شده است؟ دو پاسخ احتمالی به این سؤال مقدر به ذهن می‌رسد: پاسخ اول، از طریق مطالعه ترجمه عربی کتب فلسفی که نام این فلاسفه را مطرح کرده بودند.
«اما آقا علی حکیم از کجا به فلسفه غرب آشنا شد؟ با آنکه تنها کتاب دکارت ترجمه شده بود. دانشمند بزرگوار آقا سید جلال‌الدین تهرانی مرا گفت: چون در آن زمان آبای یسوعی در بیروت کتاب‌ها و رساله‌ها در دانش و هنر فرنگستان به عربی می‌نوشتند، ممکن است که آقا علی حکیم به وسیله آن نوشته‌ها به فلسفه اروپا آشنا شده باشد. در تأیید نظر ایشان چند کتاب در فلسفه از علمای لاهوت مسیحی به دستم آمد که در‌‌ همان زمان‌ها از زبان فرانسه به عربی ترجمه و منتشر شده بود». (مدرسی چهاردهی، ۱۳۴۷ـ۴۳۰۷)
متأسفانه وی به نام و مشخصات این کتاب اشاره‌ای نکرده تا در صحت و سقم این احتمال تحقیق شود. پاسخ دوم، استماع نام این فلاسفه از مطلعانی از قبیل بدیع‌الملک میرزا است. این احتمال با قرائنی که خواهد آمد اقوی به نظر می‌رسد. فارغ از این احتمالات آنچه از مجموعه آثار کنت دو گوبینو بدست می‌آید، آشنایی برخی ایرانیان با نام کانت در دهه هفتم قرن نوزدهم و پرسش آن‌ها از وی درباره آراء فلسفی کانت است.

۳. نخستین ایرانی شناخته شده که یقیناً کانت را می‌شناخته و بر اساس اسناد مکتوب بجا مانده باب پرسش از فلسفه وی را از فیسلوفان ایرانی گشوده است، شاهزاده بدیع‌الملک میرزا عمادالدوله از نوادگان فتحعلی‌شاه قاجار (متولد حدود ۱۲۵۰ و متوفی پس از ۱۳۱۳ هجری قمری) است. او را افتخار طبقه اشراف ایرانی قرن گذشته معرفی کرده‌اند (Corbin، ۱۹۶۴، P. ۵۳) از عمادالدوله چهار اثر به فارسی در دست است:
اول: عمادالحکمه یا ترجمه و شرح فارسی کتاب مشاعر صدرالمتألهین شیرازی:
«این بنده آن کتاب [رساله مشاعر] را در خدمت جناب مستطاب عمده الحکماء و المتألهین و زبدة العلماء المتشرعین المحقق الکامل و العارف الواصل آقا میرزا علی‌اکبر یزدی المدرس ـ دام افضاله ـ استفاده نمود، و بیانات را جمع و تحریر نموده و به نظر استاد رسانیده و آن را کتاب نمود مرسوم به عمادالحکمه به ملاحظه اینکه مسئله مزبوره چنانکه اشاره بدان شد، عماد فن حکمت است» (کربن، ۱۹۶۴، ص۷۵)

ادامه دارد…

منابع: 

آپل، ماکس، شرحی بر «تمهیدات» کانت، مقدمه‌ای بر فلسفه انتقادی، جلد اول: مسأله اصلی نظریه شناخت؛ ترجمه محمدرضا حسینی بهشتی، تهران، ۱۳۷۰، نشر دانشگاهی.
آدمیت، فریدون؛ ۱۳۶۲، امیرکبیر و ایران، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ هفتم.
آزمایش، سید مصطفی [گردآوری و تدوین]؛ ۱۳۸۳، عرفان ایران (مجموعه مقالات)، انتشارات حقیقت، جلد۱۸، مقاله «فرزند عرفان و فرزندزاده عشق: میرزا هادی خان حائری «به قلم منوچهر صدوقی‌س‌ها، صفحه ۹۶ تا ۱۱۳، پاورقی صفحه ۱۰۴ به امضای «عرفان ایران»، [با تشکر از دکتر شهرام پازوکی که مرا به این رساله راهنمایی کرد].
اسحاق، محمد؛ ۱۳۷۱؛ سخنوران نامی ایران، تهران، انتشارات طلوع.
بدوی، عبدالرحمن؛ ۱۹۸۱، دراسات و نصوص فی‌الفلسفه والعلوم عندالعرب، بیروت، المؤسسه العربیه الدراسات والنتشر.
بوشهری‌پور، هرمز؛ ترجمه‌ای نامفهوم از کتاب کانت، نشر دانش، سال چهارم، شماره ششم، مهر و آبان ۱۳۶۳، صفحه ۵۲ ـ۵۰٫
جمالی، حسین، عقل و نظم سیاسی در فلسفه سیاسی کانت، رساله دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی: استاد راهنما: دکتر عباس منوچهری، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۸۰٫
جمال‌زاده، سید محمدعلی، میراث گوبینو، مجله یغما، سال ۱۳۴۰٫
حائری، عبدالحسین؛ ۱۳۶۷، نخستین رویاروئی‌های اندیشه‌گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی مغرب، تهران، انتشارات امیرکبیر.
حائری یزدی، مهدی؛ ۱۳۶۰، کاوش‌های عقل نظری، تهران، ویرایش دوم، شرکت سهامی انتشار.
دورانت، ویل؛ تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب خویی، تهران، ۱۳۴۹، چاپ چهارم، شرکت سهامی کتابهای جیبی.
راسل، برتدراند؛ تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، ۱۳۶۵، نشر پرواز، چاپ پنجم.
ژیلسون، اتین، روح فلسفه قرون وسطی، ترجمه علیمراد داوودی، تهران ۱۳۶۶، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
سالیوان، راجر، اخلاق در فلسفه کانت، ترجمه عزت‌الله فولادوند، تهران، ۱۳۸۰، انتشارات طرح نو.
شعرانی طهرانی، میرزا ابوالحسن؛ فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه (مشتمل بر مهم‌ترین اقوال فلاسفه اروپا در الهیات و تجرد نفس و تطبیق اصطلاحات) تهران، تیر ۱۳۱۶، کتابخانه و چاپخانه دانش، ۴۷ صفحه، (با تشکر از دکتر شهرام پازوکی که علاوه بر راهنمایی به وجود این رساله، نسخه‌ای از آن را در اختیارم نهاد).
شرف، شرف‌الدین خراسانی؛ از برونو تا کانت، ویرایش دوم، ۱۳۷۶، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
صانعی دره‌بیدی، منوچهر، رشد عقل، ترجمه و شرح مقاله کانت با عنوان معنای تاریخ کلی در غایت جهان وطنی، تهران، ۱۳۸۴، انتشارات نقش و نگار.
صفا، ذبیح‌الله؛ تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم، تهران، ۱۳۵۶، چاپ ششم، انتشارات امیرکبیر.
صدوقی‌س‌ها، منوچهر؛ تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدرالمتألهین، تهران، ۱۳۵۸، انتشارات انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران.
فروغی، محمدعلی؛ سیر حکمت در اروپا، جلد دوم، ۱۳۱۸، تهران
کانت، مجله ارمغان، سال ۲۴ شماره ۱و۲، تهران، ۱۳۲۸٫
فردید، احمد؛ از کانت تا هایدگر؛ مجله سخن، سال دوم، تهران، ۱۳۲۳، صفحه ۲۰۱ـ۱۹۳ و ۳۷۶ ـ۳۷۰٫
کاپلستون، فردریک؛ کانت، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، ۱۳۶۰، مرکز نشر دانشگاهی.
کانت، ایمانوئل؛ سنجش خردناب، ترجمه میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، تهران، ۱۳۶۲، انتشارات امیرکبیر.
تمهیدات، مقدمه‌ای برای هر مابعدالطبیعه آینده که به عنوان یک علم عرضه شود، ترجمه غلامعلی حداد عادل، تهران، ۱۳۶۷، مرکز نشر دانشگاهی.
بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق (گفتاری در حکمت کردار) ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، تهران، ۱۳۶۹، انتشارات خوارزمی.
نقد قوه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران، ۱۳۷۷، نشر نی.
درس‌های فلسفه اخلاق، ترجمه منوچهر صانعی دره‌بیدی، تهران، ۱۳۷۸، انتشارات نقش و نگار.
فلسفه حقوق، ترجمه منوچهر صانعی دره‌بیدی، تهران، ۱۳۸۰، انتشارات نقش و نگار.
فلسفه فضیلت، ترجمه منوچهر صانعی دره‌بیدی، تهران، ۱۳۸۰، انتشارات نقش و نگار.
دین در محدوده عقل تن‌ها، ترجمه منوچهر صانعی دره‌بیدی، تهران، ۱۳۸۱، انتشارات نقش و نگار.
صلح پایدار، ترجمه محمد صبوری، تهران، ۱۳۸۰، نشریه باوران.
[مقاله] «روشنگری چیست؟ در پاسخ یک پرسش»، ترجمه همایون فولادپور، کلک، شماره ۲۲، دی‌ماه، ۱۳۷۰، تهران.

«در پاسخ به پرسش روشنگری چیست؟» ترجمه سیروس آرین‌پور، در کتاب: روشنگری چیست؟ نظریه‌ها و تعریف‌ها، تهران، ۱۳۷۶، انتشارات آگاه.
کنت، ایمانوئیل؛ نقد العقل المحض، ترجمه احمد اشیبانی، بیروت، ۱۹۶۰، دارالیقظه.
نقد العقل المحض، ترجمه احمد اشیبانی، بیروت، ۱۹۶۰، دارالیقظه.
مقدمه کل می‌تافیزیقا مقبله، ترجمه الدکتوره، نازلی اسماعیل حسین، راجعه الدکتور عبدالرحمن بدوی، دارالکتاب العربی للطباعه، والنشر، قاهره، ۱۹۶۸٫
تأسیس می‌تافیزیقا الاخلاق، ترجمه و قدم له و علق علیه؛ الدکتور عبدالغفار مکاوی، راجعه الدکتور عبدالرحمن بدوی، قاهره، ۱۹۶۵، الدار القومیه للطباعه و النشر.
کدیور، محسن، [مقدمه، تنظیم، تصحیح و تحقیق]، مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی، ۳جلد، تهران، ۱۳۷۸، انتشارات اطلاعات.
و محمد نوری؛ مأخذ‌شناسی علوم عقلی (منابع علوم عقلی از ابتدا تا ۱۳۷۵)، ۳ جلد، تهران، ۱۳۷۹، انتشارات اطلاعات.
کربن، هانری؛ تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه سید جواد طباطبایی، تهران، ۱۳۷۳، انتشارات کویر و انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران.
(ترجمه، مقدمه و تعلیقات فرانسوی)؛ کتاب المشاعر، تصنیف صدرالدین محمد شیرازی مشهور به ملاصدرا، با ترجمه فارسی بدیع‌الملک میرزا عمادالدوله، تهران، ۱۹۶۴، قسمت ایران‌شناسی انجمن ایران و فرانسه.
مقدمه بر المشاعر صدرالمتألهین شیرازی، ترجمه و پیشگفتار، دکتر کریم مجتهدی، تهران، ۱۳۸۱، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
کرسون، آندره، کانت، ترجمه کاظم عمادی، تهران، ۱۳۲۸، انتشارات صفی‌ علی‌شاه، ۸۴ صفحه.
کورنر، اشتفان، فلسفه کانت، ترجمه عزت‌الله فولادوند، تهران، ۱۳۶۷، انتشارات خوارزمی.
گوبینو، کنت دو؛ مذاهب و فلسفه‌ها در آسیای مرکزی، ترجمه م. ف [فره وشی]، بی‌تا، بی‌جا.
لوی، حبیب؛ تاریخ یهود ایران، تهران، ۱۳۳۹، انتشارات بروخیم.
مجتهدی، کریم؛ نخستین ترجمه فارسی گفتار در روش دکارت، مجله راهنمای کتاب، سال ۱۸، شماره‌های ۱، ۲، ۳، تهران، فروردین، اردیبهشت، خرداد ۱۳۵۴ (چاپ دوم: کتاب آشنایی ایرانیان، فلسفه‌های جدید غرب، فصل ۷).
ذکر فلاسفه بزرگ غرب در کتاب بدایع الحکم، مجله راهنمای کتاب، سال ۱۸، شماره ۱۰ـ۱۲، دی و اسفند ۱۳۵۵، (چاپ دوم: کتاب آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب، فصل ۱۳)
بدیع الملک میرزا عمادالدوله و اولن فیلسوف فرانسوی، مجله راهنمای کتاب، سال ۱۹، شماره ۱۱ـ۱۳، بهمن و اسفند ۱۳۵۵، (چاپ دوم: کتاب آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب، فصل ۱۴)
قطعاتی چند از یک متن فارسی به قلم افضل الملک کرمانی در تفسیر فلسفه دکارت، مجله دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۲۵، ش ۱ـ ۵، پائیز ۱۳۶۲، (چاپ دوم: کتاب آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب، فصل ۱۲)
فلسفه نقادی کانت، تهران، ۱۳۶۳، مؤسسه نشر هما.
نگاهی به فلسفه‌های جدید و معاصر در جهان غرب (مجموعه مقالات)، تهران، ۱۳۷۳، انتشارات امیرکبیر.
دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر، تهران، ۱۳۷۶، انتشارات سروش.
آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب، تهران، ۱۳۷۹، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
فلسفه در قرون وسطی، مقاله آشنایی غربیان با فلسفه‌های اسلامی در قرون وسطی، تهران، ۱۳۷۵، انتشارات امیرکبیر.
محبوبی ارکانی حسین؛ تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، ۱۳۵۴، انتشارات دانشگاه تهران.
محقق‌داماد، مصطفی؛ نخبگان علم و عمل در ایران، تهران، ۱۳۷۸، مرکز نشر علوم اسلامی.
محمودی، سیدعلی؛ فلسفه سیاسی کانت (اندیشه سیاسی در گستره فلسفه نظری و فلسفه اخلاق)، تهران، ۱۳۸۴، نگاه معاصر.
مدرس حکمی یزدی، میرزا علی‌اکبر؛ رسائل حکمیه، تهران، ۱۳۶۵، وزارت ارشاد اسلامی.
مدرس طهرانی، آقاعلی؛ بدایع الحکم، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۱۴٫
مدرس چهاردهی، مرتضی، دو فیلسوف شرق و غرب، مجله وحید، سال ۵، شماره مسلسل ۵۳، اردیبهشت ۱۳۴۷٫
مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، ج۶، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، ۱۳۷۱، انتشارات صدرا.
مجموعه آثار، ج ۱۴، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، ۱۳۷۵، انتشارات صدرا.
موسوی بهبهانی، علی و نیکولاهیر (تصحیح و مقدمه)، الدره الفاخره فی تحقیق مذاهب الصوفیه و المتکلمین و الحکماء المتقدمین، تألیف نورالدین عبدالرحمن جامی، به انضمام حواشی مؤلف، شرح عبدالغفور لاری و حکمت عمادیه، تهران، ۱۳۵۸، انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل.
نقیب‌زاده، میر عبدالحسین؛ فلسفه کانت: بیداری از خواب دگماتیسم بر زمینه سیر فلسفه دوران نو، تهران، ۱۳۶۴، مؤسسه انتشارات آگاه.
هارتناک، یوستوس، نظریه معرفت در فلسفه کانت، ترجمه غلامعلی حداد عادل [و علی حقی] ۱۳۷۶، انتشارات فکر روز.
یاسپرس، کارل؛ کانت، ترجمه میر عبدالحسین نقیب‌زاده، تهران، ۱۳۷۲، انتشارات طهوری.
فهرست [الکترونیکی] پایان‌نامه‌های مرتبط با کانت در دانشگاههای ایران، ۱۳۸۳، تهران، مؤسسه نوارغنون.
Gobineau، Comte de، Carrespondence entre Le comte de Gobineau et La Comte de Prokessh Osten، Plon، Paris، ۱۹۳۳.
Les Religions et Les Philosophies dans L» Asie Contral، Les editions G. Gress rt cie، Paris، ۱۹۲۸.
Schemann، Ludwig; Qullen and Untersuchungen Zum Lebens Gobineaus، Strassbutg، Verlag، Von Korly، Trubner، ۱۹۱۴.
Kant، Immanuel; The Cambridge Edition of the Works of I. Kant، Hekmat Publication Ins، Tehran.
The Critique of Pure Reason، Translated by: Kamp Smith، Hekmat Publication Ist.، Tehran.
The Critique of Pure Reason، Translated by: Werner S. Pluhar، Hekmat Publication Ist.، Tehran.
The Critique of Pure Reason، Translated by: Guyer، Hekmat Publication Ist.، Tehran.
Lectures on Ethics، Hekmat Publication Ist.، Tehran
Opus Postumum، Hekmat Publication Ist.، Tehran
Immanuel Kant: Critical Assessments، Hekmat Publication Ist.، Tehran
منبع: کانت در ایران؛ همایش کانت (مطالعات انتقادی در فلسفهء کانت)؛ مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۸۳/۹/۲۸؛ مجموعه مقالات سمینار کانت، تهران، ۲۸ تا ۳۰ آذر ۱۳۸۳، ویراستار ضیاء موحد. مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ۱۳۸۶، صفحه ۶۷ تا ۱۰۰. آقای محسن کدیور