رسول جعفریان
گاهی که این کلیپهای عجیب و غریب از سخنرانیها و افاضات تلویزیونی برخی از خطبا و مصاحبهکنندگان را میبینم و میشنوم، همینها که بسیاری از آنها در آپارات و یوتیوب هست و برخی هم در شبکههای بیرونی برای تمسخر منتشر میشود و بلافاصله در گوشیهای ایرانی به عنوان جک و طنز ظاهر میگردد، واقعاً شرمنده میشوم. میدانم که برخی به آن مطالب باور دارند و پارهای هم از آنها به عنوان طنز استفاده میکنند و در هر حال، رندان خرسواری میکنند.
یک نکتهی مهم این است که آثار منفی این مطالب بر روی عقلیت جامعه چیست و روی ذهن مردم چه تأثیری دارد؟ تصوری که از دین و جامعه دارند، تصوری که از حیات و زندگی و رستگاری دارند، تصوری که از آینده دارند، تصوری که از دانش و به خصوص دانش تجربی دارند، همهی اینها بسیار مهم است. بیشتر اینها، کارش یا دستکم نتیجهاش زدنِ ریشهی علم در جامعه است. در واقع، فهم واقعی مردم هدف گرفته شده و جهالت ترویج شده است.
اینکه آدمی با دیدن اینها ناامید میشود، صرفاً به خاطر بیماری شخصی و روحی و زدگی و خستگی سالیان دراز در دیدن اینها نیست، بلکه به این دلیل است که آدمی با دیدن اینها فکر میکند، دستکم در بخش مهمی از جامعه، گفتمانی غلبه دارد که اجازهی تفکر و اندیشیدن و ابتکار و خلاقیت علمی را از عموم مردم در یک جامعه میگیرد. وقتی جامعه از این زاویه مرد، و گوش دل به حرفهای عجیب و غریب داد، دیگر نباید انتظار تحولی را داشت. حتی اگر شماری از رهبران جامعه مایل به تحول علمی باشند این اتفاق نخواهد افتاد. آنها ممکن است هر از چندی مطالبی بگویند، اما مطالب منفی و ضد علم، هر صبح و شام در گوش مردم خوانده شده و آثار شگفت آن در فهم و رفتارشان خود را نشان میدهد.
ما نیاز به آن داریم تا جنبشی همگانی برای حمایت از عقل و خرد، از دانش و پژوهش، از خلاقیت و ابتکار، از فهم و درایت، از حکمت از هر آنچه عاقلانه و مستدل است، راه بیندازیم. برای این کار باید سازوکار مناسبی را به لحاظ تربیتی و آموزشی در همه جا فراهم آوریم. مراکز ترویج دانش و علم در همه جا باید با سازوکار مناسب و مؤثر ایجاد شود. باید وجه مردمی دانش را تقویت کرد. باید دانش موجود را چندان ترویج کرد که ذهن و دل تودههای مردم را پر کند و آنان را از اطراف سخنان غیرسودمند بپراکند. آنها باید چنان تربیت شوند که وقتی پای سخنرانی و نطق ناطقی نشستند، از او انتظار شنیدن مطالب عالمانه داشته باشند و اجازه ندهند تا مطالب غیرواقعی و حتی تمسخرآمیز بیان کند.
حالا چطور میشود تفکر جامعه را علمی کرد، چگونه میشود علم را ترویج کرد؟ چگونه میشود علم را تودهای و عمومی کرد؟ چطور میشود مردم را از دام کسانی نجات داد که انتظارشان از مردم تصدیق تمام مدعیات آنهاست که خودشان با خودشان هم سخت بر سر آنها اختلاف دارند؟ البته که مردم نیاز به آموزش دارند، اما آنان، پیش از هر چیز باید یاد بگیرند که تنها حرف عالمانه را بپذیرند. آنها نباید با داستان و قصه سرگرم شوند یا خود را سرگرم کنند. هنر قصه و حکایت امر دیگری است، اما آنجا که بحث تقویت عقل و اندیشه و انتقال علم و دانایی است، باید محتوا عالمانه و شکل ارائهی آن هم دقیق باشد. در این زمینه، بیش از همه صدا و سیما باید مراقب خود باشد که منشأ انتشار بسیاری از این کلیپهای خندهدار است.
اگر کسی در فکر علمی کردن جامعه است، اگر قرار است تفکر در جامعه ریشه بدواند، اگر قرار است تحولی صورت گیرد، اگر بناست علم و تمدن زنده و پویا شود، باید ترویج علم تبدیل به یک گفتمان غالب شود. با انتخاب چند نخبه و درست کردن چند مدرسه از تیزهوشان، و غفلت از باقی مردم، راه اشتباه رفتهایم. تازه هم آنان را که انتخاب میکنیم به سرعت از دست میدهیم. علم باید برای همه ارزشمند باشد. باید باور داشت که همهی مردم قدرت فهم مسائل علمی را دارند، مشروط به آنکه موانع برطرف شده، آموزش ببینند و یاد بگیرند.