Search
Close this search box.

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه) مجلس مجلس عصر دوشنبه خانم‌ها ۹۵/۱۰/۱۳ (یادبود رحلت مرحومه سرکار بی‌بی – سورهٔ انعام و یاد خداوند)

Dr Noor Ali Tabandeh Majzoub Alishah 155بسم الله الرحمن الرحیم

این جلسهٔ امروز که خانم‌ها تشریف می‌آوردند، مناسبت اولیه‌اش همین است که مرحوم خانمِ من که قطعاً خیلی‌ از شما‌ها ایشان را دیده بودید خیلی از هر جهت آراسته بود، از هر جهت خوب بود، در سوم ماه یعنی ۳ شهریور که ۳ ماه صفر هم بود رحلت کرد. در حالی که من از مدتی قبل ندیده بودمش. یعنی در بیست و دوم خرداد که در واقع آمدند من را گرفتند دیگر ایشان را ندیدم. یک دو جلسه البته آمده بودند یک چیزهایی برای من دادند، آن وقت هم تازه خیلی منّت سر من گذاشتند که قبول کردند که بیایند. قبل از آن البته یک دو جلسه با هم رفته بودیم – با هم بودیم به – از این جهت من خیلی افسرده بودم و بعد از آن‌ هم بعد از فوت ایشان هم، هر سوم ماه را خودم چیز می‌گرفتم یادی می‌کردم. و خب چون بیشتر آنهایی که یادآوری می‌کردند خانم‌ها بودند من‌ چیز کردم که سوم هر ماه یک چند نفری می‌نشستیم یاد ایشان می‌کردیم و خب بعد دیگر عدهٔ خانم‌ها چه آنهایی که دیده بودند ایشان را، چه آنهایی که نه، ظاهراً دیگر اضافه شدند. بنابراین جلسه، منتهی جلسه برای اینکه موضوع داشته باشد طبق رسم معمول اسمش را گذاشتیم به مناسبت «سورهٔ انعام». سورهٔ انعام هم خاصیتی که دارد عبارت از این است که اولاً یک سورهٔ مفصلی است یکجا نازل شده است. خیلی کم سوره‌ای هست که یکجا نازل شده باشد. این سوره یکجا نازل شده، این است که یک اهمیتی بهش می‌دهند. البته سوره‌های دیگری هم هستند، ولی این سوره چون خیلی هم مفصل است  [و] با همین تفصیل یکجا نازل شده، یک اهمیتی برایش قائلند. در آن سوره هم از همه بیشتر انعام حیوانات انعام نام برده شده‌اند. «انعام» به معنی گوسفند و گاو و به اصطلاح این چیز‌ها است. بعد دیگر توسعهٔ لغت به سایر حیوانات هم، سایر جانداران هم رسیده است، در اینجا این جور چیز شده، البته کار عمدهٔ یعنی این سوره و قرآن عبارت از: «شناخت کار‌ها و صفات خداوند است و شناختن اینکه خداوند، واحدی است که شریک ندارد». این شناخت را ما داشته باشیم بعد از آنکه «شناختش» را داشتیم آن وقت درویش‌ها باید «یادش داشته باشند همیشه» به یاد او هم بودن، به یاد خداوند هم بودن همین ذکری است که «ذکر و فکری» است که می‌گوییم که محو بشویم در این فکری که یاد خداوند هست. و بنابراین این جلسه بسیار خوب است. در واقع مثل سالروز رحلت ایشان است و بنابراین از نظر من یک روز خاطره‌داری است. البته بعد که تازه ایشان رحلت فرمودند و بدون حضور من دفن کردند که الان اگر هر وقت رفته باشید آن اتاق ۴۰۶ در بهشت زهرا ایشان در آنجا دفن است که هادیِ من هم در‌‌ همان جاست. دیگر، خانم حاج آقای سعادتی هم در آنجاست، هستند از چیز… یک حجره‌ای است، یک آرامگاهی است که من خودم تهیه کردم برای اینکه داشته باشیم… البته من خودم یا اقطاب یا این‌ها هر کدام بودند مرحوم آقای نورعلیشاه مثلاً در آنجا نیستند ولی نبودند در بیدخت. در تهران رحلت کردند در‌‌ همانجا. ولی خب ما فکر کردیم که بعد از ایشان این است که یک آرامگاهی بگیریم برای چیز و این آرامگاه را گرفتیم. آرامگاه شمارهٔ ۴۰۶ که خب همهٔ مدفونین آنجا از خودِ ما هستند و هر وقت هم رفتید آنجا یک فاتحه‌ای بخوانید و یک یادی هم از من بکنید، بگویید من هم سلام رساندم، ان‌شاءالله. من خودم دیگر نمی‌توانم مفصل برای شما صحبت کنم، از این جهت من را ببخشید. صحبت‌ها هم آن‌هایی است که خیلی بار‌ها شنیدید و من خودم هم بار‌ها گفتم. بنابراین به همین قدر و اینکه من تشکر می‌کنم از اینکه شما بخاطر سوم ماه صفر می‌آیید به دیدن من، خیلی خوب.