خلقت انسان در زحمت، احسن تقویم چیست؟، ایمان و عمل صالح ۱
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن در سوره ی بلد می فرماید: لَقَدْ خَلَقفْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ ۲ فی کَبَد یعنی در زحمت؛ البته در آیه ی دیگری هم در سوره ی تین می فرماید: لَقَدْ خَلَقفْنَا الْإِنْسانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أسْفَلَ سَافِلِينَ إِلَّا الَّذِینَ أَمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیرٌ مَمْنُون ۳ . انسان را در زحمت خلق کردیم – کبد را به معنای زحمت می گویند – . حالا زحمتی که همه ی انسان های دنیا دارند و همه ی انسان ها در آن خلق شده اند، چیست؟ اولاً زحمت که در آیه ی دیگری از قرآن هم آمده است: حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ۴ مادرش با ناراحتی او را حمل کرد وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً و با ناراحتی به دنیا آورد و بعد شیر داد. آیا منظور این ناراحتی است؟ به نظر نمی آید. اینجا آن زحمت برای آن بچه و نوزاد نیست، زیرا او چیزی متوجّه نمی شود. پس زحمت دیگری وجود دارد. چون می فرماید: خَلَقفْنَا الْإِنْسانَ یعنی از وقتی او را خلق کردیم؛ یعنی از زمان انعقاد نطفه، به دنیا آمدن او و بعد بزرگ شدن، زحمتی برای همه وجود دارد و آن، داشتن نیاز است.
شما گرسنه که هستید، اگر یک غذای مطبوعی بخورید، خیلی خوش تان می آید و لذت می برید؛ ولی اگر این غذا به شما برسد و گرسنگی ادامه پیدا کند، آن وقت تکلیف چیست؟ این زحمت و گرفتاری است. یا مثلاً غذا پیدا شد و نیاز خود را خواستید رفع کنید، حالا خدای نکرده یک نفر آن قدر بخورد که به اصطلاح بترکد و شما نخورید؛ این هم زحمت است، یعنی رعایت عدالت و حد وسط در همه ی سنین، زحمت است. حتى نطفه و جنین هم به غذا نیاز دارد؛ همانطوری که مادر به غذا نیاز دارد، بچه هم به غذا نیاز دارد، منتها مقداری از غذای او از طریق مادر به او می رسد. حالا اگر مادر مراقبت های لازم بهداشتی را نداشته باشد، زحمتِ آن برای کی است؟ برای آن بچه هم هست. این چیزها زحمت هایی است که یک انسان برای متولد شدن و بعد از آن می کشد. پس منظور از خَلَقفْنَا الْإِنْسانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ چیست؟ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أسْفَلَ سَافِلِينَ إِلَّا الَّذِینَ أَمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیرٌ مَمْنُون. می فرماید تقویم، منظور این تقویم های بغلی یا تقویم های طاقچه ای یا تقویم دیواری نیست که خداوند نگاه کرده که چه ساعتی است که این را خلق کند، خیر، تقویم یعنی مجموعه خلق یک انسان یا یک موجود دیگر بر حسب قواعد و روابطی که بین اجزای او می باشد. می فرماید انسان را در بهترین تقویم یا بهترین سازمان آفریدیم، اگر تقویم را به سازمان معنی کنیم، شاید بهتر باشد، البته من آن را چنین معنی نمی کنم که بعد بگویند مفسّر هم شده! البته مفسّر هستم، ولی اینجا نه؛ برای اینکه مهم ترین مفسّر قرآن کسی است که قرآن ناطق باشد؛ این قرآن یک کتاب است، ولی علی(ع) فرمود: من قرآن ناطق هستم. این مسأله را هر کسی نمی داند، به همه هم ياد نداده اند. به هر صورت خَلَقفْنَا الْإِنْسانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ، حال چطورشده است که می فرماید انسان را در زحمت آفریدیم؟ در این مورد می توانستیم بگوییم که خداوند هیچ نیازی در انسان نیافریده و او از اوّل از همه چیز بی نیاز است، ولی اینکه خلقت نیست؛ خلقت یعنی چیزی خلق شود و به وجود بیاید تا بتواند رو به جلو برود. در اینجا منظور این است که اورا طوری آفریده ایم که اگر نیازهایش را معتدلانه برطرف کند، بالاترین موجود است. خداوند در حیوانات فکر و عقل نیافریده و یا فکر و عقل خیلی محدودی آفریده است، مثلاً حیوان می داند که وقتی تشنه است باید به لب چشمه برود؛ می فهمد. حالا او چگونه می فهمد که آب گوگردی است؟ این غریزه ی فطری اوست، بو می کند، نمی خورد یا فقط جرعه ای می خورد. این ورقه های آزمایشگاهی را امروزه حتماً گرفته اید. برای اینکه هر کسی خود بداند، اسید اوریک دارد یا خیر، یک ورقه ای را در ادرار نگاه می دارد وبا تغییر رنگ آن می فهمد که اسید اوریک دارد یا ندارد، یا قند دارد یا نه. در حیوانات هم یک چنین چیزی به صورت فطری وجود دارد؛ یعنی با نگاه کردن به آب، آزمایشگاهِ مغز او تجزیه می کند که آیا این آب گوگرد دارد یا خیر. این آزمایشگاه چیست؟ این آزمایشگاه غریزه است، عقل نیست. انسان همین کار رابا وسایل خارجی می کند و بعداً وقتی فهمید که مثلاً اسید اوریک او خیلی زیاد است، می گوید: ازاین قرص روزی سه تا بخور. اگر اسید اوریک او خیلی زیاد نباشد، می گوید : یک قرص بخور و به این ترتیب، وضعیت جسمی او تنظیم می شود.
اما این کار را حیوان نمی تواند بکند، و نمی داند که چگونه بدن خود را تنظیم کند. خداوند می فرماید: خَلَقفْنَا الْإِنْسانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ. پس ای خدا که انسان را در احسن تقویم آفریدی، این انسان چه گناهی دارد و چه کاری به درگاه باری تعالی کرده که می گویی: ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أسْفَلَ سَافِلِينَ؟ چه گناهی دارد که در ادامه می فرماید: إِلَّا الَّذِینَ أَمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جز آنها که ایمان آوردند و عمل صالح کردند؛ یعنی ایمان آوردن و عمل صالح کردن واجب است و عدم اطاعت همان گناه است. ایمان آوردن و عمل صالح کردن هم از زمانی است که او به حد رشد رسیده و اراده پیدا کرده باشد. چون هم انجام عمل صالح و هم ایمان آوردن اراده می خواهد و خود به خودی نیست. وقتی او ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، آن وقت معنای فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ را متوجّه می شود.
این مطلب البته در آیات قرآن وجود دارد و بعضی نیز استفاده می کنند که انسان زندگی دوباره ای داشته است؛ یعنی انسانی مرده و دو مرتبه آمده؛ ولی این طور نیست. اگر هم بخواهیم آنها را تفسیری کنیم، باید به خبری نگاه کنیم که از حضرت صادق(ع) رسیده. یکی از حضرت، بعد از اینکه ایشان داستان عالم و آدم را فرمود، می پرسد: این آدم که پیغمبر است، قبل از خلقت او چه عالمی بود؟ حضرت می فرمایند: عالمی و آدمی دیگر. می پرسد: قبل از آن چه بود؟ می فرمایند: عالمی و آدمی دیگر، بعد، دفعه ی سوّم که سؤال می کند، می فرمایند: اگر تا قیامت بپرسی، جواب تو همین است. این به منزله ی آن نیست که همین عالم و همین آدم تکرار شده باشد. این استنباط که می کنند ممکن است یک عالم و آدم دیگری بوده، خیلی ها الان می گویند بشر به جایی رسیده که اعمال و اختراعات او باعث شده خودش زندگی خود را از بین ببرد که بعضی دستاوردهای باستان شناسان هم این مسأله را کمی تأیید می کند.
۱-صبح چهارشنبه، تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۷ هــ ش.
۲-سوره بلد، آیه ۴.
۳-سوره تین، آیه های ۴-۶.
۴-سوره احقاف، آیه ۱۵.