حسن یوسفی اشکوری، ۲۶ آذر ۸۸ برابر با ۱۷ دسامبر ۲۰۰۹، کلاس تاریخ ایران باستان
فصل سوم از بخش پیشاتاریخ به زرتشت اختصاص دارد. در این قسمت به سه موضوع اشاره خواهیم کرد:
زندگی زرتشت
منابع دینی
عقاید دینی
با توجه به اینکه زرتشت در روزگار بسیار دور میزیسته است، زندگی و شخصیت او کاملاً در تاریکی و ابهام قرار دارد.
نام زرتشت به صورتهای مختلف و با تلفظهای گوناگون خوانده و نوشته شده است. در گاهان به صورت «زَرَتوشتَره اسپیتامه» آمده است. نام پدر پروشسب (به معنای با اسبهای ابلق) و نام مادر دوغدو (به معنای آنکه گاوهای سفید را دوشید) بوده است. یونانیان آن را «زرو استر» مینامیدند و معتقد بودند که این نام از کلمه «آستر» یا «اِستر» (ایستار) به معنای ستاره یا فرمانروای ستارگان یا ستارهشناس است. اما معنای مشهور زرتوشترا دارنده شترهای زرینمو (یا جسور) است.
نیبرگ میگوید است که این نام نخستین نام ایرانی در جهان است.
از نظر زمان زیست زرتشت نیز اختلاف است. برخی وجود تاریخی او را انکار کردهاند اما ظاهراً امروز کمتر محققی در واقعیت تاریخی زرتشت تردید میکند. تاریخ زیست او را از هفت هزار پیش از میلاد تا سده ششم پیش از میلاد گفتهاند. البته برخی نیز از چند زرتشت سخن گفتهاند. در این میان دو نظریه شهرت بیشتری دارد: ۱۷۰۰ تا ۱۴۰۰ پیش از میلاد (اواسط هزاره دوم) و سده ششم هزاره اول پیش از میلاد. من نظر اول را بیشتر محتمل میدانم.
کسانی زرتشت را همان ابراهیم میدانند که ابراهیم نام سریانی زرتشت است که البته روشن است حرف بیربطی است و احتمالاً در دوران پس از اسلام ایرانیان آن را بر ساختهاند.
در زادگاه زرتشت نیز اختلاف است. آذربایجان، سیستان، خوارزم، بلخ، سغد و… گفته شده است. اما به نظر میرسد که خوارزم درست است که در این صورت او به معنای تاریخی کلمه ایرانی نبوده و یا در ایران نزیسته است. هر چند احتمال دارد که او در خوارزم زاده شده ولی در آذربایجان زیسته باشد. اما تردید نیست که ویشتاسبی (گشتاسب) که به زرتشت پناه داده است پدر داریوش و فرمانروای هیرکان نبوده است.
آنچه مسلم است این است که زرتشت در روزگار شبانی و چادر نشینی و کشاورزی میزیسته است.
اینکه زرتشت پیامبر بوده است یانه، نظر واحدی وجود ندارد. برخی او را شاهزاده و یا کاهن و شاعر دانستهاند. به احتمال قریب به یقین او یک فرد معمولی اما به احتمال زیاد از گروه مبلغان دین بوده است. مذهب او میتراپرستی بود. با این همه اینکه او پیامبر بوده و یا دستکم چنین ادعایی داشته تردید نیست. حتی مفهوم برگزیدگی به معنای سامی و قرآنی آن (بعثت) در گفتارش در گاهان کم نیست. گرچه درباره یکتاپرستی زرتشت نیز تردیدهایی وجود دارد اما به گمانم موحد بودن او قطعی است. شواهد در این زمینه کم نیست اما در این میان فقط به چند جمله از یشت ۱۳ اشاره میکنم:
رحمت و روان حامی (فَرَوشی)
{متعلق} به زرتشت سپیتمان مقدس را اینک میستاییم،
نخستین کسی که نیکی اندیشید،
نخستین کسی که نیکی گفت،
نخستین کسی که نیکی کرد،
نخسنین روحانی، نخستین رزمآور و نخستین دامپرور،
نخستین صاحب وحی،
نخستین آشکارکننده وحی،
کسی که شایستگی یافت و دریافت گاو و رحمت کلام مقدس را
و فرمانبرداری از کلام مقدس و شهریاری
و همه خوبیهای مزدا آفریده و منسوب به راستی را.
منابع دینی
دین زرتشتی در عصر ساسانی توسعه یافت و حتی میتوان گفت ساخته و پرداخته شد و به صورت یک دین با شریعت گسترده و پرتکلف در آمد. و از این رو کتاب مقدس آن نیز در همین دوره کامل و مکتوب شد.
کتاب دینی زرتشتیان «اوستا» نام دارد که گویا «اپستاک» بوده است. معنای آن اساس، بنیاد، بن، متن اصلی و پناه و داوری است.
کهنترین قسمت آن گاهان است که منسوب به زرتشت است. شهرت دارد که اوستا در زمان هخامنشیان وجود داشت که در ده هزار یا دوازده هزار پوست گاو مکتوب بود و بوسیله اسکندر آتش زده شده و نابود شد. قطعاً این ادعا درست نیست. چرا که در آن زمان نه اوستای مکتوب وجود داشت و نه اسنادی مبنی بر اقدام اسکندر در این مورد وجود دارد. مسلم مینماید که اوستا در قرن چهارم میلادی در زمان شاپور دوم جمعآوری و با الفبای زرتشتی و پهلوی مسیحی (خط زیوری) نگاشته شده و در چند نسخه تدوین شده است که البته این کار تا زمان خسرو انوشیروان در سده ششم میلادی طول کشیده است. اما اوستای کنونی در سده سوم و چهارم هجری از بخشهایی از متن اصلی ساسانی بر آمده است. در عین حال اوستای کنونی فقط یک چهارم اوستای ساسانی است.
اوستای کنونی شش بخش دارد:
گاهان (مفرد آنگاه به شکل گاثه یا گاثا و جمع آن گاهان و یا گاثاهان به معنای سرود)
یسنه – یسنا (به معنای ستایش و پرستش قربانی از ریشه یزد و ایزد)
یشتها (به همان معنای یسنه است)
ویسپیرد (همه سروران)
خرده اوستا (اوستای کوچک)
وندیداد (داد دیو ستیز)
عقاید دینی
دستگاه دینی زرتشتی یک دستگاه کامل و جامع است. اما محور و بنیاد آن توحید و یکتاپرستی است. خدای این دین «اهورامزدا» است.
«هور» به معنای «سرور» است و «مزدا» به معنای «خرد و دانایی» است و ترکیب آن میشود «سرور دانا».
با توجه به این اندیشه بنیادین است که در اندیشه زرتشتی-ایرانی شهریاری با عنصر خرد پیوندی وثیق یافته است. در واقع میتوان گفت چهار عنصر در شهریاری ایرانی با هم پیوند خوردهاند: فرّه ایزدی، دینمداری، خردمندی و دادگری. هر چند در عمل چندان نشانی از خردمندی و دادگری در اکثر شهریاران ایرانی نبوده است.
در این قسمت فقط به نقل سخنی از جان هینلز درباره اهورامزدا بسنده میکنم که در واقع تصور روشنی از مفهوم خدا و هستیشناسی زرتشت و زرتشتیان ارائه میدهد:
«اهورامزدا به معنای «سرور دانا» نامی است که زرتشیان به خدا دادهاند. چنان که از نام او بر میآید، ویژگی او خرد او است، کسی که نه فریب میخورد و نه فریب میدهد. این سرور بخشنده و خیر مطلق است. او پدر و مادر آفرینش است، مسیر خورشید و ماه و ستارگان را ساخته است. او بوده و خواهد بود به سخنی دیگر او جاودانه است، اما در دوران کنونی قادر مطلق نیست، زیرا توانایی او به دلیل دشمن عمدهاش یعنی اهریمن محدود است. اما زمانی خواهد رسید که بدی مغلوب شود و اهوره مزدا با قدرت مطلق فرمانروایی میکند. عباراتی که اورمزد با آن توصیف شده است، غالباً با طبیعت ارتباط دارند. او جامهای مزین به ستارگان در بر دارد. زیباترین شکل او شکل خورشید بر آسمان و تجسم روشنی بر روی زمین است. گویند که «خورشید تیز اسب» چشم او است. تختش در عرش اعلا، در نور آسمانی جا دارد و در آنجا درباری دارد و فرشتگانی که در خدمت اویند و فرمانهایش را اجرا میکنند. گرچه ممکن است گروهی این نمادپردازی را حقیقی پنداشتهاند، اما نباید تصور کرد که همه زرتشتیان بر این عقیدهاند. بیشتر اسطورهها خصوصیتی انتزاعی دارند. در نظر زرتشتیان اورمزد برتر از کل مطلق است و با بدی هیچگونه ارتباطی ندارد. خدا سرچشمه همه نیکیها است: روشنایی، زندگی، زیبایی، شادی و تندرستی، او نیرویی است که در پس هر سریری و سرچشمه الهام همه راستیها است و نماد زمینی او مرد پارسا است».
ادامه دارد…