مرحله دوم: آشنایی عمومی و تاریخی
در این مرحله چهل و پنج ساله آراء کانت در ضمن ترجمه یا ترجمه آزاد تاریخ فلسفه غرب در اختیار دوستداران فلسفه قرار میگیرد و نخستین مقالات و کتب مستقل درباره کانت به فارسی ترجمه میشود.
۸. یکی از عرفای معاصر میرزا هادی خان حائری (متولد ۱۳۰۸ قمری، متوفی ۱۳۵۹ شمسی/م ۱۹۸۱میلادی) فرزند شیخ عبدالله حائری رحمتعلیشاه و شاگرد میرزا حسن کرمانشاهی است. درس مثنوی وی محفل اساتید فلسفه و عرفان معاصر ایرانی بوده است.
وی فارغالتحصیل مدرسه دارالفنون و با زبان فرانسوی آشنا بوده است. جز برخی اشعار وی چیزی از آثارش منتشر نشده است. یکی از مهمترین آثار مخطوط وی «تاریخ فلاسفه» است. (اسحاق، ۱۳۷۱، ج۲، ص۵۱۷) گفته شده «این رساله در تاریخ فلسفه غرب است که ظاهراً مقدم بر کتاب سیر حکمت در اروپا تألیف مرحوم محمدعلی فروغی نوشته شده است». (آزمایش، ۱۳۸۳، ۱۸/۱۰۴) درباره میزان آشنایی هادی حائری با فلسفه کانت پس از مشاهده تاریخ فلاسفه او میتوان قضاوت کرد.
۹. ابوالحسن شعرانی استاد فلسفه اسلامی در ۱۳۱۶ه. ش. (۱۹۳۷) کتاب مختصری بنام «فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه (مشتمل بر مهمترین اقوال فلاسفه اروپا در الهیات و تجرد نفس و تطبیق اصطلاحات)» در تهران منتشر میکند. وی در پایان کتاب توضیح داده که «اقوال مذکور در کتاب یا از کتب مصنفین و صاحبان اقوال یا از تاریخ «دزبری» که به ترتیب حروف تهجی اعلام طوائف را با شرح کامل ذکر کرده و ادله آنها از کتاب مزبور و کتاب فلسفه «لار» Lahr که از کتب کلامی فرانسه است نقل گردید» (شعرانی، ۱۳۱۶، ص۴۵) تمایل نویسنده آشکارا به فلسفه دکارت است. حسن جدی کتاب دقت عمیق نویسنده در معادلهایی است که برای اصطلاحات جدید فلسفی انتخاب کرده است. نویسنده به زبان فرانسوی مسلط است و در مجموع به سه رأی کانت پرداخته است.
اول: وی فلسفه جدید اروپا را به چهار مدرسه تقسیم میکند: شکاکان، تجربیون، مثالیون و عقلگراها. در توضیح مدرسه سوم یعنی مثالیون یا ایدهآلیستها مینویسد:
«میگویند ما چیزهایی در ذهنمان وارد میشود و آن را تصور میکنیم ولی یقین نداریم صورت ذهنی موافق موجود خارجی است. و بعضی مبالغه کرده گویند اصل وجود خارجی را نمیدانیم، اما کانت معتدلتر است و گفته وجود عالم خارجی مسلم است، زیرا تا چیزی موجود نباشد ظاهر نمیشود ولی کیفیت و احوال آن نامعلوم [است]. اصل مذهب شکاکین از اینجا ناشی شده که یکی از فلاسفه انگلیسی موسوم به لاک گفت ما اصل موجودات خارجی را ادراک نمیکنیم بلکه اشباح (ideas representative) آنها را درک میکنیم که ماهیت با وجود خارجی متفق نیستند.
کانت فیلسوف آلمانی تصدیق کرده که اگر چیزی به علم حضوری intuition ادراک شود ماهیت او معلوم است ولکن میگویند حتی ادراک انسان نفس خود را به علم حضوری نیست، بلکه به علم حصولی است، Conception و نیز گفته قضایایی که حمل اولی ذاتی analytique باشد صحیح است و لکن عمده قضایای مفید به حمل شایع صناعی است Synthetique به این جهت بر حکمت نظری pure reason اعتماد جایز نیست، اما حکمت علمی مانند اینکه عدل خوب است و خیانت قبیح است و از این قبیل هر چه باشد قابل اعتماد است. و وجود خدا، بقاء و تجرد نفس انسان را از روی این قبیل ادله ثابت کرده است». (پیشین، ص۱۱۰)
دوم: در باب مقولات. پس از مقولات ارسطویی متذکر شده است:
کمّ (وحدت، کثرت و مجموعیت)، اضافه (بین علت و معلول، بین حالّ و محل، بین فعل و انفعال)، کیف (واقعیت، منفی بودن، محدودیت)، حال (وجوب، امکان و وجود).
به عقیده کانت تمام مقولات، اعتباری محض و در خارج ما بحذاء ندارند». (پیشین، ص۱۵)
سوم: وی هفتمین دلیل بر اثبات صانع را قانون اخلاقی دانسته توضیح میدهد:
«میگویند اول کسی که از این راه استدلال کرده سقراط بود و کانت فیلسوف آلمانی بر آن اعتماد کرده میگوید ما در وجدان خود مییابیم که بعضی افعال حسن و بعضی قبیح است و اگر افعال حسنه را مرتکب شویم مستحق تمجید و تحسین، و اگر افعال قبیحه را بجا آوریم مستحق سرزنش و ملامتیم. پس یک قانونی موجود است و متقن آن خود ما نیستیم، زیرا که اگر خود ما بودیم میتوانیستم آن را تغییر دهیم، با اینکه اگر ما قرار بگذاریم که سرقت و قتل کار خوبی است باز پیش خود حس میکنیم که مخالف قانون صحیح رفتار کردهایم و قانون بحال خود باقی است و چون مقنن این قوانین خود، ما نیستیم لابد قوه غیر ما یعنی واجب الوجود است که وضع کرده و به ما الهام نموده است». (پیشین، ص۳۸)
۱۰. محمدعلی فروغی (۱۳۲۱ـ۱۲۵۶ه. ش.) دانشمند و سیاستمدار ایرانی در ۱۳۱۸ش (۱۹۳۹م) با انتشار کتاب مفصل «سیر حکمت در اروپا» رایجترین و عمومیترین تاریخ فلسفه غرب را تا چهل سال پس از خود در اختیار فارسیزبانان قرار داد. او علاوه بر تسلط بر زبان فرانسوی با انگلیسی و عربی نیز آشنا بود. وی پس از انتشار «حکمت سقراط» در ۱۲۹۷ (۱۹۱۸) و ترجمه چند محاوره افلاطون، «گفتار در روش» دکارت را برای سومین بار در ۱۳۱۰ (۱۹۳۱) به فارسی ترجمه و منتشر کرد. فروغی با انتشار ترجمه «فن سماع طبیعی شفای» ابنسینا با استعانت از دروس حکیم معاصرش محمدحسین فاضل تونی در ۱۳۱۶ (۱۹۳۷) توانایی خود را در فلسفه اسلامی نشان داد.
فروغی آنچنانکه در مقدمه «سیر حکمت در اروپا» تذکر میدهد به این نتیجه میرسد که بدون آشنایی اجمالی با تاریخ فلسفه در غرب رساله ترجمه شده دکارت قابل فهم نخواهد بود لذا دست بکار تدوین «سیر حکمت در اروپا» میشود. فروغی در این مقدمه تصریح میکند که «رساله تاریخیه ترجمه نیست، تألیف است، چرا که تألیف برای تعلیم و تعلم پرفایدهتر است.» او کتاب خود را تاریخچه مجملی از معارف اروپا معرفی میکند که در آن از گفته دانشمندان داخلی پرهیز شده، هر چند در اصطلاحات حتیالامکان از دانشمندان خودی تبعیت کرده است». (فروغی ۱۳۱۸، مقدّمه) فروغی در انتهای هر یک از مجلدات سهگانه کتاب خود فهرست اصطلاحات فلسفی به کار رفته در کتاب خود را همراه با معادل فرانسوی آنها بدست داده که تا چهار دهه پس از انتشار کارآمدترین فهرست اصطلاحات فلسفی بوده است.
متأسفانه فروغی به منابع تألیف خود اشارهای نکرده است. محتملترین منابع فرانسوی کار فروغی تاریخ فلسفه آلفرد فویه Fouillee و امیل برهیه Brehier است. اما مقایسه دقیق سیر حکمت در اروپا با این دو تاریخ فلسفه چنین فرضیهای را اثبات نمیکند (مجتهدی، ۱۳۷۹، ص۳۲۸ـ۳۲۵) فروغی از هر منبعی استفاده کرده باشد، کتابی با ارزش، وفادار به آراء فلاسفه غربی، قابل اعتماد نسبی و با نثری روان و معادلهایی مناسب تدوین کرده است.
فروغی فصل هفتم از جلد دوم سیر حکمت در اروپا را به فلسفه کانت اختصاص داده، ۶۸ صفحه کانتشناسی فروغی مفصلترین بحث فلسفی به زبان فارسی تا آن زمان و چند دهه بعد است. برای اولین بار شرح زندگانی و سیر تحول افکار کانت و نقد عقل مطلق نظری و نقادی عقل مطلق عملی طی سه بخش تشریح شده است. شیوه نگارش فروغی حکایت از فهم رأی فلسفی توسط مؤلف دارد و به گونهای نگارش شده که برای مخاطب ایرانی که برای نخستینبار با چنین مطالبی مواجه میشود قابل فهم باشد. برای آشنایی با نحوه کانتشناسی در نخستین تألیف مؤثر فارسی نمونههایی را از آن نقل میکنیم:
«پس از تأمل بسیار کانت هم در کشف حقیقت موجودات حس و تجربه را تنها وسیله تحصیل علم پنداشت و معتقد شد که انسان به معرفت ذوات نمیتواند دست بیابد و باید به بحث در عوارض و حادثات اکتفا نماید». (فروغی، ۱۳۱۸، ص۱۹۶)
«در واقع تحقیقات کانت مقدمه فلسفه است و روش را به دست میدهد از این رو که معلوم میکند که عقل انسان چه میتواند دریابد؟ و چه اندازه و چگونه میتواند درک حقیقت کند؟ و روشی که برای تأسیس فلسفه باید اختیار کرد کدام است؟ جز اینکه چون از این مقدمات فراغت یافت و به عقیده خود روش صحیح فلسفه را دریافت، پیری و ناتوانی در رسید، ولی حق این است که هر چند به ذیالمقدمه نتوانست بپردازد، همین مقدمات را که ترتیب داده او را از بزرگترین حکما به شمار آورده است». (پیشین، ص۲۰۰)
فروغی در بیان تحقیقات کانت در نقد عقل مطلق نظری متذکر میشود:
«کانت در فلسفه مانند کپرنیک عمل کرد و بجای اینکه اشیاء را اصل بداند و ادراک را بر آنها منطبق کند، ادراک را اصل قرار داد و اشیاء را بر آنها منطبق نمود، و در مبحث شناخت برترین حس هم که معلوم کرد که زمان و مکان قالبهایی هستند که آنها را ذهن در خود دارد. و محسوسات را در آن قالبها میریزد مقدمه همین عمل بود، یعنی آنجا راجع به محسوسات این فقره را نمایان کرد، و اینجا راجع به مقولات در مبحث حس دانستیم که ما امور را به وسیله عینکی میبینیم که یک شیشهاش زمان و یک شیشهاش مکان است، اکنون میبینیم عینک ما دستگاه مفصلی است که علاوه بر آن دو شیشه چندین شیشه دیگر دارد که عبارت از مقولات باشند. و نتیجه اینکه جهان یعنی اشیاء معلوم ما، خواه محسوس و خواه معقول مصنوع ذهن ما هستند و بنابراین عالم و معلوم به منزله ماده آن میباشند، و وجود هر دو برای علم ضروری است. زیرا که ماده بیصورت متحقق نمیشود، و صورت بیماده همچون ظرف بیمظروف است، و از این رو میتوان دانست که علم ما جز بر امور تجربی به چیزی تعلق نمیتواند بگیرد». (پیشین، ص۲۲۰)
فروغی در نقد نسبت اصالت التصوری به کانت از قول وی مینویسد:
«من نه سوفسطائیم و نه اصالت تصوری، نه نفی موجودات میکنم، نه منکر حقائقم، نه علم و فلسفه را بیمعنی میدانم، من در عقل انسان صرافی میکنم و میزانش را میسنجم و حدودش را معین میکنم تا معلوم شود که دست عقل به کجا میرسد و به کجا نمیرسد». (پیشین ۲۲۶)
درباره جهانشناسی کانت فروغی متذکر میشود:
«در تصور چهار فقره کمیت، کیفیت، اضافه و جهت … همین که صور آنها را وجودهای عینی مستقل قرار دادیم چون بخواهیم درباره آنها رأیی اختیار کنیم، گرفتار تنازع احکام میشویم، یعنی در هر یک از آن صور معقول دو حکم متناقض درمییابیم که هر دو موجه میباشند و هر دو را نقض هم میتوان کرد و این نشان جدلی بودن استدلال و بیبنیاد بودن موضوع گفتگو است. صور چهارگانه و تنازع احکام متناقص در آنها از این قرار است:
تنازع اول: جهان کران دارد یا بیکران است یعنی ابعادش متناهی است یا نامتناهی و آغاز زمانی داشته یا نداشته است؟
تنازع دوم: در جهان جوهر بسیط هست یا نیست؟
تنازع سوم: آیا همه امور موجباند یا اختیاری هم هست؟
تنازع چهارم: وجودی که واجب باشد هست یا نیست؟» (پیشین، ص۲۳۴ـ۲۳۳)
در زمینه خداشناسی فروغی توضیح میدهد:
«راه یقین به وجود چنین مبدئی استدلال عقلی نیست چنانکه براهینی که میآورند هیچکدام قاطع و وافی نمیشود» (پیشین، ص۲۳۶)
پس از نقد سه برهان وجودی آنسلم، برهان جهانی و برهان علت غایی کانت اینگونه نتیجهگیری میکند:
«پس اثبات ذات باری به برهان عقلی میسر نیست، اگر از موجوداتی که به علم ما درمیآیند بخواهیم به او برسیم، این موجودات عوارض و ظهوراتند و مادی میباشند و آنکه منتهی الیه این عوارض است باید از جنس نوع آنها باشد. اگر از این عوارض و ظهورات بگذریم و بخواهیم به عقل مطلق نظری مسئله را حل کنیم، دست ما تهی است و تکیهگاهی نداریم. لیکن آنقدر هست که اگر پای استدلالیان چوبین است و به اثبات عقلی نمیرسد دست منکران هم به جایی بند نیست و راه طلب باز است». (پیشین، ص۲۳۸)
فروغی تحقیقات کانت در علم اخلاق و نقادی عقل مطلق عملی را اینگونه گزارش میکند:
«نیکی اخلاقی آن است که شخص در او به نتیجه ننگرد و غایتی در پیش نداشته باشد و تنها از روی تکلیف بکند و برای اینکه قانون یعینی امر کلی را رعایت کرده باشد … نخستین قاعده اخلاقی که خود را به آن مکلف میبینیم این است: همواره چنان عمل کن که بتوانی بخواهی که دستور عمل تو برای همه کس و همه وقت و همه جا قاعده کلی باشد … قاعده دوم اخلاقی: چنان رفتار کن که هر انسان را خواه شخص خودت خواه شخص دیگری باشد غایت بپنداری نه طریق وصول به غایت … قاعده سوم: چنان رفتار کن که از قانونگذاری تو (یعنی از ارادات عقلی تو) دستورهایی برآید که با استقرار غایات مطلق سازگار باشد» (پیشین، ص ۲۴۹ـ۲۴۶)
فروغی در اواخر بحث خود چنین نتیجهگیری میکند:
«وصول به کمال یعنی خیر کل تام و سازگار شدن قانون اخلاقی، با جریان امور عالم از عهده خود نفس انسان که خواهان این مقام است ساخته نیست و چاره نداریم جز اینکه بگوئیم کار وجودی است که خود دارای کمال مطلق باشد، و وجود عالم و جریان امور او و الزام قانون اخلاقی و سازگار شدن او با جریان امور و عمل بر مقتضای اختیار و آزادی، همه بر حسب مشیت او است یعنی ذات باری و پروردگار عالم است. پس کانت در امور اخلاقی هم مانند امور علمی به شیوه کپرنیک به عکس حکمای دیگر عمل کرد. به این معنی که پیشینیان از اثبات ذات باری و بقای نفس نتیجه میگرفتند که انسان مکلف به تکالیف اخلاقی است و لکن او مکلف بودن انسان را به تکلیف اخلاقی یقین دانست، سپس بقای نفس و یقین به وجود پروردگار را از آن نتیجه گرفت، و چون به این نتیجه رسیدیم میتوانیم بگوئیم: امر مطلق عقل بر مکلف بودن انسان به حسن نیت و اراده خیر حکم خداست که بر دل ما وارد میشود». (پیشین، ص۲۵۵)
اگر چه نخستین مقالات تألیفی فارسی درباره کانت انتظار میرفت با سلسله مقالات احمد فردید تحت عنوان «از کانت تا هایدگر» منتشر شود اما در دو شماره منتشر شده آن مطالب مرتبط با کانت به چند سطر بالغ نشد. (مجله سخن، ۱۳۲۳) محمدعلی فروغی با نگارش مقالهای بنام «کانت» در این زمینه نیز پیشقدم است. (مجله ارمغان، ۱۳۲۸)
۱۱. این مرحله با انتشار ترجمه چهار تاریخ فلسفه ادامه مییابد، ترجمههایی که هر یک از قبلی تخصصیتر و عمیقتر است، ترجمهها نیز همپای متن عمق و غنای بیشتر مییابد.
کاظم عمادی در سال ۱۳۲۸ (۱۹۴۹) بخش کانت از کتاب «فلاسفه بزرگ» آندره کرسون (Cresson) (۱۸۶۹ـ۱۹۵۰) را در ۸۴ صفحه در تهران منتشر کرد. این نخستین کتاب با عنوان «کانت» در زبان فارسی است. دکتر عباس زریاب خویی در ۱۳۳۶ (۱۹۵۶) «تاریخ فلسفه» ویل دورانت را به فارسی ترجمه و منتشر ساخت. فصل ششم این تاریخ عمومی فلسفه تحت عنوان «ایمانوئل کانت و مسلک اصالت تصور (ایدهآلیسم آلمان)» پنجاه صفحه به فلسفه کانت اختصاص دارد.
در ۱۳۴۰ (۱۹۶۰) «تاریخ فلسفه غرب» برتدراند راسل فیلسوف معاصر انگلیسی توسط نجف دریا بندری به فارسی ترجمه و منتشر شد. در فصل بیستم از کتاب سوم آن در بیست و دو صفحه مختصراً فلسفه کانت تحلیل شده است.
بالاخره منوچهر بزرگمهر در ۱۳۶۰ (۱۹۸۱) بخش کانت از جلد ششم «تاریخ فلسفه» فردریک کاپلستون را مستقلاً در حدود ۲۵۰ صفحه ترجمه و منتشر کرد. این دومین کتاب فارسی درباره کانت است و مفصلترین و عمیقترین کتاب منتشره درباره کانت به زبان فارسی تا زمان خود محسوب میشود، و تنها کتابی است که به سیطره «سیر حکمت در اروپا» در حوزه کانتشناسی فارسی پایان میدهد. در این کتاب هفت قسمت به چشم میخورد: زندگی و تألیفات کانت، مسائل کتاب نقد اول، معلومات علمی، انتقاد از مابعدالطبیعه، اخلاق و دین، ذوق و معرفت الغایه، ملاحظاتی درباره آثار منتشره پس از مرگ.
۱۲. مرحله دوم با آغاز بررسی و نقد آراء فلسفی کانت توسط متفکران ایرانی به پایان میرسد. با توجه به تفاوت بنیادی فلسفه کانت با سنت فلسفی در دوران اسلامی طبیعی است که نظر اساتید ایرانی فلسفه به مقایسه فلسفه کانت با فلسفه اسلامی جلب شود. در زمینه بررسی تطبیقی و تحلیل انتقادی آراء کانت کوششهای مهدی حائری یزدی (۱۳۷۸ـ۱۳۰۲) قابل ذکر است.
دکتر مهدی حائری یزدی که فلسفه کانت را در آمریکا و کانادا تحصیل کرده و متخصص فلسفه تحلیلی است مرجعش در آراء فلسفی کانت ترجمه انگلیسی آثار وی میباشد. حائری یزدی در مقایسه فلسفه کانت و فلسفه اسلامی مینویسد:
«فلسفه کانت نه تنها در بسیاری مسائل با فلسفه اسلامی همفکری یا لااقل تقارن فکری دارد، بلکه در سبک و روش نیز شاید بتوان گفت در قرنهای اخیر این فلسفه تنها فلسفه اروپایی است که در جهت فکری فلسفه اسلامی قرار گرفته و شایسته است یکی را به دیگری تطبیق و مقایسه نمائیم. روشهای دیگر فلسفی این شایستگی را ندارند و شاید حتی در اصطلاحات و مباحث عمومی فلسفه هم میسر نباشد که میان فلسفه اسلامی و متدهای دیگر اروپایی تفاهم به عمل آورد. پس از کانت هگل را هم میتوان با بعضی از فلاسفه بزرگ اسلامی مقایسه کرد و با فلسفه او تفاهم برقرار نمود.» (حائری یزدی، ۱۳۶۰، ص۱۱۱)
حائری یزدی در انتهای فصل دهم کتاب کاوشهای عقل نظری (ویرایش اول: ۱۳۴۷، ویرایش دوم: ۱۳۶۰) تحت عنوان «بحثی تطبیقی در وجود رابط» دیدگاه کانت درباره وجود را با دیدگاه فلاسفه مسلمان (بویژه ملاصدرا) مقایسه کرده به هفت نکته دست یافته که سه نکته نخستین آن بهطور خلاصه به این قرار است:
«نخست آنکه کانت را به طور کلی رابطه و نسبت مقولی تصور کرده و اصلاً بوجود محمولی یعنی وجودی که حقیقتاً محمول قضیهای واضع شود قائل نیست و حتی بر طبق همین تفسیر اصرار دارد که تمام قضایای حملیه بسیط منطبق را به صورت حملیات مرکبه بیرون آورده و در حقیقت میخواهد بگوید که اصلاً بسیطه در منطق وجود ندارد.
دوم، کانت میگوید چون وجود مطلق رابطه است نمیتواند چیزی بر موضوع قضیه بیفزاید، در صورتیکه در مشرب فلسفی ما فقط وجود رابط میتواند افزایش در موضوع به عمل آورد.
سوم، همان مصداقی که کانت از آن به عنوان Object سخن رانده و طرف اصیل معادله قرار داده جز وجود واقعی آن مفقهوم که عیناً همان وجود محمولی است چیز دیگری نمیتواند بود، و همینکه کانت مصداق را به هر عنوانی که باشد طرف معادله خود واقع ساخته سخن خود را که وجود طرف نیست و همواره نسبت میان طرفین است نقض کرده است». (حائری یزدی، ۱۳۶۰، ص۱۰۸ـ۱۰۷)
در بحث خداشناسی تطبیقی، حائری یزدی نظر کانت درباره دلیل هستی را به تفصیل تحلیل و نقد کرده در نهایت اینگونه نتیجهگیری میکند:
«نقص فلسفه کانت در این مسئله همین است که همه قضایایی که دارای حمل شایع صناعی میباشند و در اصطلاح او Synthetic هستند با یک چوب رانده و تمام آنها را از نوع ترکیب انضمامی به حساب آورده است. در حالتی که ترکیب انضمامی یکی از اقسام حمل شایع صناعی Synthetic میباشد و قسم دیگر آن نیز ترکیب اتحادی است که فرد را به ماهیت خود ارتباط میدهد، و این قسم از قلم فیلسوفانه کانت حذف گردیده است و همین حذف و ایصال نامطبوع فلسفه او را دچار این مشکلات ساخته است.» (پیشین، ص۲۱۰)
اگر چه بررسی و نقد آراء کانت در آراء دیگر اساتید ایرانی فلسفه از قبیل مرتضی مطهری (۱۳۵۸ـ ۱۲۹۸) در پاورقیهای اصول فلسفه نیز جسته و گریخته به چشم میخورد (به عنوان نمونه: مطهری، ۱۳۷۱، ج۶ ص۱۹۱ـ۱۹۰) اما به واسطه اکتفا به منابع عمومی فارسی از قبیل «سیر حکمت در اروپا» چندان گسترده و عمیق نیستند.
ادامه دارد…
منابع:
آپل، ماکس، شرحی بر «تمهیدات» کانت، مقدمهای بر فلسفه انتقادی، جلد اول: مسأله اصلی نظریه شناخت؛ ترجمه محمدرضا حسینی بهشتی، تهران، ۱۳۷۰، نشر دانشگاهی.
آدمیت، فریدون؛ ۱۳۶۲، امیرکبیر و ایران، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ هفتم.
آزمایش، سید مصطفی [گردآوری و تدوین]؛ ۱۳۸۳، عرفان ایران (مجموعه مقالات)، انتشارات حقیقت، جلد۱۸، مقاله «فرزند عرفان و فرزندزاده عشق: میرزا هادی خان حائری «به قلم منوچهر صدوقیسها، صفحه ۹۶ تا ۱۱۳، پاورقی صفحه ۱۰۴ به امضای «عرفان ایران»، [با تشکر از دکتر شهرام پازوکی که مرا به این رساله راهنمایی کرد].
اسحاق، محمد؛ ۱۳۷۱؛ سخنوران نامی ایران، تهران، انتشارات طلوع.
بدوی، عبدالرحمن؛ ۱۹۸۱، دراسات و نصوص فیالفلسفه والعلوم عندالعرب، بیروت، المؤسسه العربیه الدراسات والنتشر.
بوشهریپور، هرمز؛ ترجمهای نامفهوم از کتاب کانت، نشر دانش، سال چهارم، شماره ششم، مهر و آبان ۱۳۶۳، صفحه ۵۲ ـ۵۰٫
جمالی، حسین، عقل و نظم سیاسی در فلسفه سیاسی کانت، رساله دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی: استاد راهنما: دکتر عباس منوچهری، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۸۰٫
جمالزاده، سید محمدعلی، میراث گوبینو، مجله یغما، سال ۱۳۴۰٫
حائری، عبدالحسین؛ ۱۳۶۷، نخستین رویاروئیهای اندیشهگران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی مغرب، تهران، انتشارات امیرکبیر.
حائری یزدی، مهدی؛ ۱۳۶۰، کاوشهای عقل نظری، تهران، ویرایش دوم، شرکت سهامی انتشار.
دورانت، ویل؛ تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب خویی، تهران، ۱۳۴۹، چاپ چهارم، شرکت سهامی کتابهای جیبی.
راسل، برتدراند؛ تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، ۱۳۶۵، نشر پرواز، چاپ پنجم.
ژیلسون، اتین، روح فلسفه قرون وسطی، ترجمه علیمراد داوودی، تهران ۱۳۶۶، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
سالیوان، راجر، اخلاق در فلسفه کانت، ترجمه عزتالله فولادوند، تهران، ۱۳۸۰، انتشارات طرح نو.
شعرانی طهرانی، میرزا ابوالحسن؛ فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه (مشتمل بر مهمترین اقوال فلاسفه اروپا در الهیات و تجرد نفس و تطبیق اصطلاحات) تهران، تیر ۱۳۱۶، کتابخانه و چاپخانه دانش، ۴۷ صفحه، (با تشکر از دکتر شهرام پازوکی که علاوه بر راهنمایی به وجود این رساله، نسخهای از آن را در اختیارم نهاد).
شرف، شرفالدین خراسانی؛ از برونو تا کانت، ویرایش دوم، ۱۳۷۶، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
صانعی درهبیدی، منوچهر، رشد عقل، ترجمه و شرح مقاله کانت با عنوان معنای تاریخ کلی در غایت جهان وطنی، تهران، ۱۳۸۴، انتشارات نقش و نگار.
صفا، ذبیحالله؛ تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم، تهران، ۱۳۵۶، چاپ ششم، انتشارات امیرکبیر.
صدوقیسها، منوچهر؛ تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدرالمتألهین، تهران، ۱۳۵۸، انتشارات انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران.
فروغی، محمدعلی؛ سیر حکمت در اروپا، جلد دوم، ۱۳۱۸، تهران
کانت، مجله ارمغان، سال ۲۴ شماره ۱و۲، تهران، ۱۳۲۸٫
فردید، احمد؛ از کانت تا هایدگر؛ مجله سخن، سال دوم، تهران، ۱۳۲۳، صفحه ۲۰۱ـ۱۹۳ و ۳۷۶ ـ۳۷۰٫
کاپلستون، فردریک؛ کانت، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، ۱۳۶۰، مرکز نشر دانشگاهی.
کانت، ایمانوئل؛ سنجش خردناب، ترجمه میرشمسالدین ادیب سلطانی، تهران، ۱۳۶۲، انتشارات امیرکبیر.
تمهیدات، مقدمهای برای هر مابعدالطبیعه آینده که به عنوان یک علم عرضه شود، ترجمه غلامعلی حداد عادل، تهران، ۱۳۶۷، مرکز نشر دانشگاهی.
بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق (گفتاری در حکمت کردار) ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، تهران، ۱۳۶۹، انتشارات خوارزمی.
نقد قوه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران، ۱۳۷۷، نشر نی.
درسهای فلسفه اخلاق، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران، ۱۳۷۸، انتشارات نقش و نگار.
فلسفه حقوق، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران، ۱۳۸۰، انتشارات نقش و نگار.
فلسفه فضیلت، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران، ۱۳۸۰، انتشارات نقش و نگار.
دین در محدوده عقل تنها، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران، ۱۳۸۱، انتشارات نقش و نگار.
صلح پایدار، ترجمه محمد صبوری، تهران، ۱۳۸۰، نشریه باوران.
[مقاله] «روشنگری چیست؟ در پاسخ یک پرسش»، ترجمه همایون فولادپور، کلک، شماره ۲۲، دیماه، ۱۳۷۰، تهران.
«در پاسخ به پرسش روشنگری چیست؟» ترجمه سیروس آرینپور، در کتاب: روشنگری چیست؟ نظریهها و تعریفها، تهران، ۱۳۷۶، انتشارات آگاه.
کنت، ایمانوئیل؛ نقد العقل المحض، ترجمه احمد اشیبانی، بیروت، ۱۹۶۰، دارالیقظه.
نقد العقل المحض، ترجمه احمد اشیبانی، بیروت، ۱۹۶۰، دارالیقظه.
مقدمه کل میتافیزیقا مقبله، ترجمه الدکتوره، نازلی اسماعیل حسین، راجعه الدکتور عبدالرحمن بدوی، دارالکتاب العربی للطباعه، والنشر، قاهره، ۱۹۶۸٫
تأسیس میتافیزیقا الاخلاق، ترجمه و قدم له و علق علیه؛ الدکتور عبدالغفار مکاوی، راجعه الدکتور عبدالرحمن بدوی، قاهره، ۱۹۶۵، الدار القومیه للطباعه و النشر.
کدیور، محسن، [مقدمه، تنظیم، تصحیح و تحقیق]، مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی، ۳جلد، تهران، ۱۳۷۸، انتشارات اطلاعات.
و محمد نوری؛ مأخذشناسی علوم عقلی (منابع علوم عقلی از ابتدا تا ۱۳۷۵)، ۳ جلد، تهران، ۱۳۷۹، انتشارات اطلاعات.
کربن، هانری؛ تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه سید جواد طباطبایی، تهران، ۱۳۷۳، انتشارات کویر و انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران.
(ترجمه، مقدمه و تعلیقات فرانسوی)؛ کتاب المشاعر، تصنیف صدرالدین محمد شیرازی مشهور به ملاصدرا، با ترجمه فارسی بدیعالملک میرزا عمادالدوله، تهران، ۱۹۶۴، قسمت ایرانشناسی انجمن ایران و فرانسه.
مقدمه بر المشاعر صدرالمتألهین شیرازی، ترجمه و پیشگفتار، دکتر کریم مجتهدی، تهران، ۱۳۸۱، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
کرسون، آندره، کانت، ترجمه کاظم عمادی، تهران، ۱۳۲۸، انتشارات صفی علیشاه، ۸۴ صفحه.
کورنر، اشتفان، فلسفه کانت، ترجمه عزتالله فولادوند، تهران، ۱۳۶۷، انتشارات خوارزمی.
گوبینو، کنت دو؛ مذاهب و فلسفهها در آسیای مرکزی، ترجمه م. ف [فره وشی]، بیتا، بیجا.
لوی، حبیب؛ تاریخ یهود ایران، تهران، ۱۳۳۹، انتشارات بروخیم.
مجتهدی، کریم؛ نخستین ترجمه فارسی گفتار در روش دکارت، مجله راهنمای کتاب، سال ۱۸، شمارههای ۱، ۲، ۳، تهران، فروردین، اردیبهشت، خرداد ۱۳۵۴ (چاپ دوم: کتاب آشنایی ایرانیان، فلسفههای جدید غرب، فصل ۷).
ذکر فلاسفه بزرگ غرب در کتاب بدایع الحکم، مجله راهنمای کتاب، سال ۱۸، شماره ۱۰ـ۱۲، دی و اسفند ۱۳۵۵، (چاپ دوم: کتاب آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، فصل ۱۳)
بدیع الملک میرزا عمادالدوله و اولن فیلسوف فرانسوی، مجله راهنمای کتاب، سال ۱۹، شماره ۱۱ـ۱۳، بهمن و اسفند ۱۳۵۵، (چاپ دوم: کتاب آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، فصل ۱۴)
قطعاتی چند از یک متن فارسی به قلم افضل الملک کرمانی در تفسیر فلسفه دکارت، مجله دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۲۵، ش ۱ـ ۵، پائیز ۱۳۶۲، (چاپ دوم: کتاب آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، فصل ۱۲)
فلسفه نقادی کانت، تهران، ۱۳۶۳، مؤسسه نشر هما.
نگاهی به فلسفههای جدید و معاصر در جهان غرب (مجموعه مقالات)، تهران، ۱۳۷۳، انتشارات امیرکبیر.
دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر، تهران، ۱۳۷۶، انتشارات سروش.
آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، تهران، ۱۳۷۹، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
فلسفه در قرون وسطی، مقاله آشنایی غربیان با فلسفههای اسلامی در قرون وسطی، تهران، ۱۳۷۵، انتشارات امیرکبیر.
محبوبی ارکانی حسین؛ تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، ۱۳۵۴، انتشارات دانشگاه تهران.
محققداماد، مصطفی؛ نخبگان علم و عمل در ایران، تهران، ۱۳۷۸، مرکز نشر علوم اسلامی.
محمودی، سیدعلی؛ فلسفه سیاسی کانت (اندیشه سیاسی در گستره فلسفه نظری و فلسفه اخلاق)، تهران، ۱۳۸۴، نگاه معاصر.
مدرس حکمی یزدی، میرزا علیاکبر؛ رسائل حکمیه، تهران، ۱۳۶۵، وزارت ارشاد اسلامی.
مدرس طهرانی، آقاعلی؛ بدایع الحکم، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۱۴٫
مدرس چهاردهی، مرتضی، دو فیلسوف شرق و غرب، مجله وحید، سال ۵، شماره مسلسل ۵۳، اردیبهشت ۱۳۴۷٫
مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، ج۶، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، ۱۳۷۱، انتشارات صدرا.
مجموعه آثار، ج ۱۴، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، ۱۳۷۵، انتشارات صدرا.
موسوی بهبهانی، علی و نیکولاهیر (تصحیح و مقدمه)، الدره الفاخره فی تحقیق مذاهب الصوفیه و المتکلمین و الحکماء المتقدمین، تألیف نورالدین عبدالرحمن جامی، به انضمام حواشی مؤلف، شرح عبدالغفور لاری و حکمت عمادیه، تهران، ۱۳۵۸، انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل.
نقیبزاده، میر عبدالحسین؛ فلسفه کانت: بیداری از خواب دگماتیسم بر زمینه سیر فلسفه دوران نو، تهران، ۱۳۶۴، مؤسسه انتشارات آگاه.
هارتناک، یوستوس، نظریه معرفت در فلسفه کانت، ترجمه غلامعلی حداد عادل [و علی حقی] ۱۳۷۶، انتشارات فکر روز.
یاسپرس، کارل؛ کانت، ترجمه میر عبدالحسین نقیبزاده، تهران، ۱۳۷۲، انتشارات طهوری.
فهرست [الکترونیکی] پایاننامههای مرتبط با کانت در دانشگاههای ایران، ۱۳۸۳، تهران، مؤسسه نوارغنون.
Gobineau، Comte de، Carrespondence entre Le comte de Gobineau et La Comte de Prokessh Osten، Plon، Paris، ۱۹۳۳.
Les Religions et Les Philosophies dans L» Asie Contral، Les editions G. Gress rt cie، Paris، ۱۹۲۸.
Schemann، Ludwig; Qullen and Untersuchungen Zum Lebens Gobineaus، Strassbutg، Verlag، Von Korly، Trubner، ۱۹۱۴.
Kant، Immanuel; The Cambridge Edition of the Works of I. Kant، Hekmat Publication Ins، Tehran.
The Critique of Pure Reason، Translated by: Kamp Smith، Hekmat Publication Ist.، Tehran.
The Critique of Pure Reason، Translated by: Werner S. Pluhar، Hekmat Publication Ist.، Tehran.
The Critique of Pure Reason، Translated by: Guyer، Hekmat Publication Ist.، Tehran.
Lectures on Ethics، Hekmat Publication Ist.، Tehran
Opus Postumum، Hekmat Publication Ist.، Tehran
Immanuel Kant: Critical Assessments، Hekmat Publication Ist.، Tehran
منبع: کانت در ایران؛ همایش کانت (مطالعات انتقادی در فلسفهء کانت)؛ مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۸۳/۹/۲۸؛ مجموعه مقالات سمینار کانت، تهران، ۲۸ تا ۳۰ آذر ۱۳۸۳، ویراستار ضیاء موحد. مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ۱۳۸۶، صفحه ۶۷ تا ۱۰۰. آقای محسن کدیور