بسم الله الرحمن الرحیم
حاج ملاعلی سمنانی که شاید نزدیک یک قرن بیشتر از رحلتش میگذرد مرد عارف و حکیم بزرگواری بود. ایشان خب طبق رسوم آنجا دیگر هیچیک از این عناوین به او نمیچسبد. حالا هر کسی اسمش را میگذارند یا حضرت آیتالله یا حضرت مثلاً حجتالاسلام! به هر جهت. ولی ایشان به همان حاج ملاعلی، یعنی همهٔ بزرگان گذشته اینجوری بودند «حاج ملاعلی سمنانی» شناخته میشدند، مثل «حاج ملاعلی کَنی» میگوییم اینجا، و خیلی از این چیزها. ایشان خیلی هم محبت داشته و حضرت صالحعلیشاه هم من تعریفش را از ایشان شنیده بودم. در سمنان ایشان مثل اینکه، مسجد جامع سمنان هم میرفتند و آنجا نماز میخواندند، که عدهای به ایشان اقتدا میکردند. ایشان در سفری که حضرت صالحعلیشاه برمیگشتند از… در سمنان به دیدن ایشان میروند. خیلی محبت میکند و احترام میکند، در موقع نماز از ایشان خواهش میکند که شما نماز را بخوانید، قبول نمیکنند ولی بالاخره در اثر اصرار حاج ملا علی جلو میافتد و به ایشان اقتدا میکنند. اقتدا در بیانِ بهاصطلاح مسائل مذهبی به این معنی است که «تسلیم میشود که در این قضیه ایشان پیشقدم است». یعنی یک نحوه برتری علمی و بزرگی برایش میشناسند. منظور اینجور کمتر عالمی هست که اعتقاد کند حتی به هر کسی، عالمترین شخصی را اقرار کند که مقام علمیاش بالاتر است ولی ایشان خب… خودِ این مسالهٔ اقتدا یک موجبی شد که تقریباً در آن ایام، مخالفت بود، زمزمهها هم بود… امنیت برقرار بود- با کمال امنیت بحث میکردند- بسیاری از بزرگان عرفان و بزرگان مذهبی هم به همین طریق محبت و ارادت خودشان را نشان دادند. خب درست هم تشخیص دادند ولی یک همچین کاری در محیط و حوزهٔ علما و حوزهٔ درس بر بزرگتریِ او حمل میشود و این بزرگتری الیالابد میماند دیگر. دیگر اقرارکننده نمیتواند حرفی خلاف آن بزند. ولی در عرفان ما چون این را یک مسالهٔ درجهٔ دوم میدانیم همچین نیست کسی ممکن است امروز این اقرار کند و فردا اقرارِ دیگری کند. این به هرجهت بهخصوص چون تصوف و عرفان و فلسفه به طور کلی خیلی با هم قرابت و نزدیکی دارند به طوری که بسیاری از مباحث بینشان مشترک است، بسیاری از علما و بسیاری از دانشمندان علمی این کار را کردند و تأیید کردند. به هر جهت چه تأیید بکنند و چه نکنند و چه شده و یا نشده «خداوند که بنایی را بنا کرد، این بنا از بین نمیرود». کم و زیاد میشود مثل خودِ عرفان ولی از بین نمیرود. هر چند وقتی یک بار یک شخصی مأمور میشود که قدرت بیانش یا جهات معنوی دیگری که دارد غلبه میکند و آن بیشتر چیز میشود. این اسمش را گذاشتند: «سده». میگویند: در هر صد سالی، یک سال بهاصطلاح استثنائی درمیآید و در آن یک سال حتماً یک نفر هست که سکان اسلام را به دست دارد. حالا انشاءالله خداوند قسمت کند برای ما خداوند این سکان را به کسی بسپارد که بتواند خوب اداره کند. انشاءالله.