بسم الله الرحمن الرحیم
انشاءالله هیچ تبی نداشته باشید برای اینکه در عالم معنا اتصال ماها با هم غیر از اتصالی است که مثلاً بیماریها مسری است سرایت میکند، نه. ما جوری غالباً هر نحوی بر هر کدام وارد بشود دیگران خبر میشوند. در تذکرةالاولیاء شیخ عطّار دارد – که در شرح حال عرفای شناختهشدهٔ بزرگ بود – در شرح حال اویس قرنی آمده: اویس قرنی یک شتربان بود یعنی دیگر شتر مثل اینکه از گوسفند هم چیزتر بود یعنی شتربان پایینتر از گوسفنددار بود، یک همچین… فقط کار میکرد یک مزد مختصری بگیرد که بتواند نانی برای خودش و مادرش؛ مادرش هم پیرزن شکستهای بود که یک گوشهٔ خانه افتاده، این فقط چیز… وقتی چند نفر رفتند به عیادتش از بزرگان آنوقتِ اسلام، رفتند به عیادتش و رفتند به زیارتش در واقع. پرسیدند که، از یکیشان پرسید از اولی که: تو مسلمانی؟ چی هستی؟ گفت: بله من نهتنها مسلمانم بلکه خیلی هم ارادتمند پیغمبر بودم و نیت خالصی داشتم. اویس گفت: نه. تصور نمیکنم آنقدری که باید ارادت داشتی. به دلیل اینکه دندانهایت درست است. این تعجب کرد، گفت: دندان چه ربطی دارد به…؟ خودش نشان داد دهانش را که این دندان اینور یک دانه دندان شکسته بود، نبود. همهی دندانها سالم بود آن یکی دندان نادرست بود. گفت: من روزی که پیغمبر در جنگ، در آن جنگ، سنگ به دندانش خورد و یک دندانش شکست و افتاد، همان روز آن دندان من، همان مثل دندان او درد گرفت، مریض شد، کندم انداختم دور. فهمیدم که بر حضرت محبوبم یعنی پیغمبر همچین خسارتی وارد شده که بعد البته معلوم شد… این جور، درد، به درد اثر میکند. درد سرایت میکند، برای دوست درد میآورد. من آن روز این کار را کردم، این هم دلیلم میبینید، این دندان ندارم. حالا شما هم اگر درست میگویید هرکدام این دندان را نداشتید یا افتاده بود یا مریض بود کندید در آن صورت دلیل بر راستی حرف شما میشود، وَاِلا غیر از آن است. اینجور دلها به همان جور که درها، درهای زندگی به هم متصل است دلهای زندگی هم به هم متصل است. حالا به همین حساب هرچه هم آدم خودخواهی باشم برای شما دعا میکنم. …که اگر چیز کنید به من لطمه میخورد. حالا این اتصال گاهی خیلی زیاد است که خودِ طرف متوجه همه است ولی کمتر اینجوری میشود. برای اینکه در دل، صاف نباشد و متوجه معنا نباشد اینجور نمیشود. شعری هست که میگوید:
چنان بستهست جان تو به جانم که هر چیزی که اندیشی بدانم
این البته در شعر گفتنش خب بهعنوان مبالغه، مبالغهٔ شعری تلقی میشود ولی خب واقعاً یک همچین حالتی بین دوستان هست: “که هر چیزی که اندیشی بدانم” این دیگر از بدن متجاوز است، به روح و معنای شخص کار دارد.