مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح چهارشنبه ۹۶/۱/٢ – آقایان (روز دوم فروردين – نوروز ۱۳۹۶)

Dr Noor Ali Tabandeh Majzoub Alishah 103 v

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند بالا و پستی تویی                      ندانم چه‌ای هرچه هستی تویی

این اقرارِ به ضعفِ خود و اقرار به استغنا و بزرگی خداوند دارد. ان‌شاءالله خداوند ما را در پناه خودش، در پناه عظمت خودش جای بدهد. یعنی به آن مرحله رسیده باشیم که بگوییم: «ندانم چه‌ای، هرچه هستی تویی». از حالت وجود و شعورِ به ضعف، فقط این مانده باشد که احساس می‌کند که… به هر جهت خداوند امیدواریم که این سال جدید را بر همه‌ی شما و همه‌ی ما برادران مبارک گرداند.
در دیروز از این‌ برخورد کردیم که ما ملت در طی تاریخ، تفاوتی که ایجاد شد در ما، تفاوتی بود که در نتیجه‌ی یک قدمِ تکمیلی بود یعنی ما عوض نشدیم. ما بد نبودیم که خوب بشویم. ما خوب بودیم که خوب‌تر شدیم. ما خوب بودیم که خداوند ما را انتخاب کرد برای نظارت مردم و فرمود: «كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ». متأسفانه اولین جنگی که فراهم شد، اولین بحثی که به صورت جنگ درآمد، موجب شد که جنگ بین عرب و عجم بود؛ اسلام و خداوند را کنار گذاشتند. جز عده‌ی معدودی که ارادتشان پابرجا بود مابقی زیر سایه‌ی شمشیر بودند، ولی خداوند به دست ما آن سایه‌ی شمشیر را برداشت و عظمت خودش را گسترد. بنابراین نگوییم: “عرب اسلام را فتح کرد” یا بگوییم: “جنگ بین عرب و عجم و اسلام” یا بگوییم: “در تاریخ تمدن از وقتی که عرب ایران را تصرف کرد”، نه! عرب ایران را به زور گرفت، ولی ایرانی، عرب را تصرف کرد. ایران عرب را تصرف کرد و هر دو را خداوند تصرف کرد. قشون بیکارها، قشونی که خداوند رحمتش را به سوی ضعیف‌ترین گروه و وحشی‌ترین گروهِ آن دوران یعنی “عرب” رحمتش را فرستاد و سپس توسط این رحمت تمام جهان را گرفت. توسط این رحمت جهان را گرفت، نه توسط عرب! ان‌شاءالله ما در این مسیرِ حیات اجتماعی خودمان از هر مرحله خاطره‌ای و یادگاری داشته باشیم و لایق باشیم، ولی از اول لیاقت را نشان داده به این معنی که در تمام مسیر تاریخ، بزرگان عرفان، ایرانی بوده‌اند. بزرگان اسلام، ایرانی بوده‌اند. اسلام وقتی آمد دیگر ایرانی و عرب را توجه نکرد؛ روی این تقسیم‌بندی خط کشید. گفتیم که بزرگان اسلامی، همه‌ی اینهایی که ما الان به‌عنوان بزرگان اسلامی می‌نامیم، نظایرش را دوران قبل می‌گفتند: “بزرگان ایرانی”. بله ایرانی بودند ولی بالاتر آن نکته‌ای که وجه مشترک بود و اینها را به هم نزدیک می‌کرد لقب “اسلامی” بود.

ان‌شاءالله این عید را و این تحول را که ما از مرحله‌ی قبلی یک قدم جلوتر آمدیم، عظمت خداوند را درک کردیم، دور و برِ فرستاده‌ی خدا را- محمد و علی- را گرفتیم و ارادتمان را به آنها نشان دادیم. ان‌شاءالله خداوند این توفیق را بدهد که تا آخر عمر با همین اعتقاد به حضورش شرفیاب بشویم.
دیدم شروع صحبتمان نباید با معذرت باشد، شروع هر صحبتمان باید با تبریک باشد، این است که اول تبریک گفتم ولی حالا از اینکه تأخیر شد و طبق برنامه‌ای که قرار بود انجام بشود و شما دوستان، برادران و همچنین خواهران همه منتظر اجرای آن بودید به تأخیر رسید، از این معذرت می‌خواهم. دو جهتی هم که می‌توانید توجه کنید در نتیجه من را ببخشید؛ یکی سن است، اقتضای سن است و دیگری اقتضای بیماری. این تغییر ساعت هم ما را دچار اشتباه کرد. یعنی عادت داشتیم به آن ساعت، دیگر تغییر ساعت را یادمان نبود. به هر جهت من را ببخشید. شعری می‌گوید:

طمع را نبايد كه چندان كنی                      كه صاحب‌كرم را پشيمان كنی

ولی صاحب‌کرمی که به ما کرم می‌کند پشیمان نمی‌شود، هرچه هم کرم بخواهیم برای ما می‌فرستد. برای نمونه‌اش هم این است که آقایان و خانم‌ها من را بخشیدید از تأخیرم، به این جهت تقاضا می‌کنم یک بخشش دیگر و آن اینکه که من را مرخص کنید بروم که کسالتم موجب گرفتاری شما نباشد. ان‌شاءالله.