ندا سیجانی
ساز دف و آیین دفنوازی استان کردستان به ثبت ملی رسید.
سازی که خاستگاهش کردستان است و زادگاهش خانقاه. خشکپوستی که آوای عرفانیان سر میدهد و پوستهٔ نازک تنیده به دورش نشان ریاضت به وصال یاراست؛ آنچنان که حضرت حافظ آن را مرید و حلقهبهگوش عنوان میکند و میگوید:
اندرین دایره میباش چو دف حلقهبهگوش
ور قفایی خوری از دایره خویش مرو…
ساز دف یا همان سازه دایرهایشکل جایگاه والایی در موسیقی ایرانی و بخصوص در میان مردم استان کردستان دارد. آنچنان که سرچشمه این ساز را به این منطقه نسبت دادهاند و در مراسمهای دینی و مذهبی و در مدح و ذکر خداوند و ائمه از این ساز بهره میبرند. این ساز در بین عرفا از قداست خاصی برخوردار است بهطوری که در گذشته بدون وضو به آن دست نمیزدند و اگر دفی پاره میشد میگفتند شهید شده است. این ساز کوبهای به غیر از کردستان در دیگر نقاط ایران چون هرمزگان، بوشهر، شرق خراسان، اصفهان و… نیز وجود دارد؛ درواقع امروزه باید بگوییم تقریباً در تمامی موسیقیهای شهری نشانی از آن یافت میشود.
تاریخچه ساز دف به دوران پیش از اسلام و موسیقی ایرانی و کردی برمیگردد اما هنوز هم بقایایی از آن در موسیقی کردی به چشم میخورد. در بعد از اسلام و به دلیل حرام دانستن موسیقی این ساز به خانقاهها و تکایای کردستان پناه برد و آنگونه که گفته شده است ۱۳ قرن گوشهنشین و همدم دراویش بود تا آنکه در سال ۱۳۵۳ به اهتمام زندهیاد محمدرضا لطفی و بیژن کامکار این عزلت به پایان رسید و در موسیقیهای غیرعرفانی نیز کاربرد پیدا کرد. اما آنچه در کتابهای موسیقی، نوشتهها و اشعار بیان شده است اشاره به این دارد که در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار میرفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار میبردند. اما با وجود آنکه این ساز خاستگاه خود را کردستان نامیده است دیگر شهرهای ایران نیز این سازرا به خود نسبت دادهاند تا آنجا که مسئولان و هنرمندان کردنشین بر این آمدند که ساز دف را به نام کردستان به ثبت ملی برسانند و سرانجام ساز دف و آیین دفنوازی استان کردستان به مانند دیگر سازهای کشورمان چون نیانبان بوشهردر تاریح ۹۵/۱۲/۲۲ با حضور محمدحسن طالبیان معاون میراث فرهنگی کشور، فرهاد نظری مدیرکل ثبت آثار سازمان و تنی چند از استادان و صاحبنظران میراث فرهنگی کشور و نمایندگان ۱۰ استان و همچنین استادان و بزرگان عرصه فرهنگ و هنر کردستان دکتر مختار هاشمی، دکتر حمید اردلان و دکتر مجید شاویسی؛ دف و آیین دفنوازی به ثبت ملی رسید.
حمیدرضا اردلان پژوهشگر موسیقی با اشاره به بخشی از رسالهاش درباره دف که در پرونده ثبت ملى دف آورده است، میگوید: «دف در اساس نیمی از نام ساز جذبه و دف» است که به شیئی دوار از جنس چوب که بر آن پوستی میکشند اطلاق میشود. در مفهوم جذبه و دف ورود به ساحت غیب و خروج از آن مراد است. این شیئ قدسى که در دوره معاصر با تعبیر نه چندان صحیح به آن ساز هم میگویند در خانقاهها و تکیههای طریقت قادریه و برخی نحلههای عرفانی دیگر نواخته میشود. دف نقش متعین در آیین خانقاه یا تکیه دارد، بدین طریق کارکردی انضمامی مىیابد که از آنجا و در دایره دور و کور معرفتجویى اهالى اُنسگراى تکیه در ظهورات مقامى به ساحت تنزیه مىرسد و این مرتفع از سوژه گشتگى ادراک تعطیل و تشبیه است. دف، روش تجلى دارد که دو جنبه صوری و معنایی را در بر میگیرد؛ آنچه در فیزیک و وقوع اُبژهگى نواختن روی میدهد، به نسبتهای صوری ارتباط مییابد اما در معنا و بطون نواختن دف دراویش نیازمند دستیابی به خودآگاهی، دلآگاهی و در غایت مرگ آگاهی هستند. نزد حکمای اُنسی دف و جذبه در تأویل معنایی ارجاعات عدمی و وجودی دارد که دف به هستی و جذبه به عدم باز جُست میکند. در فرهنگ مردم کرد اتکا و اتصال به ودایع اُمى اموری بنیادین است. یکی از طُرُق نایل آمدن به این مهم حضور در مراسم ذکر و تهلیل است. در این مراسم در وجوهی اُنسی و طریقتی و متکی بر تعالیم حضورى، ساز دف شیئ هرمسى است که در ایجاد نسبت با معانی طریقتی و گذر از وجود به عدم و باز آمدن، اُس و اساس قرار مى گیرد. اکنون دف جزئی مهم از وجود فرهنگی مردم کرد گشته و حتمیت آیینى و تاریخى دارد و معنى آن همچون امرى بدیهی در دلآگاهى مردم کرد حاضر است و همواره مقام مرگآگاهى را در یاد گنوستیکى کردها آنگاه که خطر روى مىنماید، واسط و منجى است.
خوشبختانه با طی مراحل لازم هماکنون دف و آیین دفنوازی در استان کردستان در فهرست آثار معنوی ملی کشور به ثبت رسید و امیدوارم این ساز ایرانی در یونسکو نیز به ثبت برسد.»
منبع: روزنامه ایران