اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از نیروهای بسیج دعوت کرد تا برای کمک به خصوصیسازی وارد امور اقتصادی شوند. دکتر بیژن بیدآباد کارشناس مسایل اقتصادی، پیشنهاد رفسنجانی را آفت اقتصاد میداند. عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد معتقد است مهمترین مانع خصوصیسازی، مدیران دولتی هستند که نمیخواهند پستهای خود را با خصوصی شدن شرکتها از دست بدهند.
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از نیروهای بسیج دعوت کرد تا برای کمک به خصوصیسازی وارد امور اقتصادی شوند. دکتر بیژن بیدآباد کارشناس مسایل اقتصادی، پیشنهاد رفسنجانی را آفت اقتصاد میداند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد معتقد است مهمترین مانع خصوصیسازی، مدیران دولتی هستند که نمیخواهند پستهای خود را با خصوصی شدن شرکتها از دست بدهند.
دویچهوله: آقای بیدآباد به نظر شما اصلیترین مانع اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی چیست؟
دکتر بیژن بیدآباد: بیش از هر چیز ما باید در جریانات ساختاری تشکیلات دولتی دنبال این مانع بگردیم. به این معنا که عملا آنهایی که در مصادر امور و متصدی بخشهایی از شرکتهای دولتی هستند، مایل نیستند که این شرکتها به بخش خصوصی سپرده بشود. چون وقتی به بخش خصوصی سپرده بشود، دیگر معلوم نیست مدیریت سابق همچنان بر سر کار باشد. به این ترتیب، خصوصی شدن شرکتها به معنای ازدست رفتن منافع مدیرانیست که در شرکتهای دولتی مستقر هستند و بسیاری از آنها میتوانند شایستگی این مدیریت را نداشته باشند. این موضوع به عنوان عامل اصلی درونی برای مخالفت با خصوصیسازی و اجرای مصوبه مرتبط با اصل ۴۴ است.
به اعتقاد برخی از اقتصاددانان هیچکدام از دولتهایی که تا بهحال در جمهوری اسلامی سر کار آمدهاند، تمایلی به داشتن رقیب ندارند و از آنجا که خصوصیسازی را به معنایی بوجودآمدن یک رقیب برای خودشان میبینند، با اجرای این اصل مخالفت و یا سر راه آن سنگاندازی میکنند. شما با این تحلیل موافقید؟
به نظر من خیر. برای این که فعلا وسعت عملیات مالی شرکتهای دولتی در بعضی از سالها، دوبرابر بودجه دولت است. آنها نه تنها بهعنوان همکار دولت تلقی نمیشوند، بلکه بار سنگینی به دوش دولتها هم بودهاند و عملا دولتها را لخت و سنگین هم کردهاند. خیلی از دولتها مایل بودند که به نحوی سازوکار آنها را تسهیل کنند و به گونهیی به سمت بخش خصوصی ببرند. ولی موضوع این است که اینها خودشان و بعضی از سطوح مدیریت میانی در تشکیلات دولت، که ارتباطی قوی با مدیریت شرکتها و موسسات دولتی دارند، مایل نیستند که این گروهها را از دست بدهند، برای این که بسیاری از منافع مدیران بخشهای دولتی در ارتباط با این شرکتها قرار دارد. به این طریق که هرکدام از آنها در اعضای هیات مدیرهی خیلی از این شرکتها هستند و از این بابت حقوق میگیرند. همچنین شرایط عمل در عملیات مالی در شرکتهای دولتی بهگونهیی سادهتر از تشکیلات رسمی دولت است و عملا دست مدیر در اقدام به هزینهکردن، پرداخت، دریافت و خرید و فروش بازتر است. همهی اینها امتیازاتی است که اضافه بر عملیات مالی دولتی، در اختیار مدیران شرکتهای دولتی قرار میگیرد. در نتیجه اینها به بازوی مدیرانی تبدیل میشوند که در بخشهای دولتی هستند، یعنی در بخش بدنهی دولت هستند. بنابراین، این تحلیل که اگر اینها را آزاد یا خصوصی بکنیم رقیب میشوند، به نظر من تحلیل صحیحی نیست. بلکه ساختار اقتصادی کشور بهگونهیی شده است که در بخش دولتی، ارتباطاتی قوی میان این شرکتها و بدنهی میانی دولت وجود دارد که این مانع اجرای خصوصیسازی است.
آقای بیدآباد، آیا اصولا دولت نهم در مورد اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصیسازی تاکنون اقدام مثبتی انجام داده است یا خیر؟
سازمان خصوصیسازی اقدامات زیادی را شروع کرد، ولی همانطور که گفتم، به دلیل مخالفتهای درونی مدیران میانی بخش دولتی و همچنین مدیران شرکتهای دولتی، عملا پیشرفت این کار سریع و وسیع نبوده است. دلیل این نیز همانطور که گفتم این است که منافع عدهی بسیاری در خصوصیشدن این موسسات و شرکتها دچار آسیب میشود. در نتیجه نگذاشتهاند که این کار بشود. وگرنه ما میبینیم که مصوبهی رهبری در این ارتباط وجود دارد که بسیار مصوبهی مثبتی ارزیابی میشود و همچنین اقدامات یا لااقل حرکتهایی که سازمان خصوصیسازی کرده، اقدامات خوبی بوده، ولی درصد موفقیتاش بسیار کم بوده است.
آقای رفسنجانی در همایش موانع و راهکارهای اصل ۴۴ که در هفتهی جاری برگزار شد، از نیروهای بسیج دعوت کردند که وارد فعالیتهای اقتصادی بشوند، و ایشان این طور توضیح دادند که این کار به اجرای اصل ۴۴ و خارج کردن بخش بزرگی از سرمایهگذاریها از دست دولت کمک میکند. آیا به نظر شما ورود بسیج به فعالیتهای اقتصادی میتواند این طور که آقای رفسنجانی گفته گامی در جهت خصوصیسازی باشد یا این که اصلا برعکس آن عمل میکند؟
در وهلهی اول باید گفت که مفهوم خصوصیسازی، اختصاصیسازی نیست. یعنی نباید بخش دولتی را در اختیار بخشهای شبهدولتی قرار بدهیم. در دوران ریاست جمهوری آقای رفسنجانی بسیاری از تشکیلات امنیتی کشور وارد مسایل اقتصادی شدند و همچنان در حال حاضر، با آن که سالها از دوران تصدی ایشان میگذرد، اقتصاد ایران از این موضوع رنج میبرد که بخشهای امنیتی وارد اقتصاد شدهاند و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی را دراختیار گرفتهاند. ورود بسیج هم همین موضوع را میتواند در پی داشته باشد. اگر افراد بسیج سرمایهی خصوصی دارند، خب مثل باقی افراد عادی وارد این سرمایهگذاری یا خرید شرکتهای دولتی بشوند. ولی اگر بهعنوان یک بخش شبهدولتی میخواهند این کار را بکنند، این اصلا متمایز از هدف خصوصیسازی و مصوبهی رهبری است.
مصاحبهگر: میترا شجاعی