Search
Close this search box.

مسئلهٔ جنسیت در ایران امروز

teribune farvardin96

به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ محمد شريفى‌مقدم و فائزه عبدى‌پور از فعالان  دانشجویی در تریبون آزاد با موضوع “مسئله جنسیت در ایران امروز” که در دانشگاه شریف در تاریخ ۲۱ فروردین‌ماه برگزار شد به تبیین این مسئله از منظر عرفان و تصوف پرداختند.
بخشی از متن ارائه شده توسط این دو دانشجو در اختیار خبرنگار مجذوبان نور قرار گرفته است که به شرح زیر می‌باشد:

” امروز ذیل عنوان مسأله‌ی جنسیست؛ سعی خواهم کرد تبیینی از این مسأله از منظر عرفان و تصوف ایران ارائه کنم.

مسلماً نگرش‌های متفاوتی در سطح جامعه به مسائل این حوزه وجود دارد. با نگاهی اجمالی به این بحث شاهد آن خواهیم بود که عموماً اذهان به سمت جنبش زنان (فمینیسم) و آغازش در قرن ۱۸ام میلادی سوق پیدا می‌کند و گزاره‌ی ” زنان همچون مردان ” به ذهن می‌رسد. این تفکر، همگام با برخی اعتراضات شدید مدنی در موج‌های اول و دوم فمینیسم همراه بود، و دستیابی به حقوقی برابر با مردان چون حق رأی، دستمزد برابر، حق سقط جنین، حق تملک، حق طلاق و غیره را به عنوان مطالباتی مطرح می‌کرد.

در ایران اما اواخر دوره‌ی مشروطه را سرآغاز شکل‌گیری جنبش زنان آن هم به صورتی کاملاً ابتدایی و در حد تأسیس مدرسه‌ی دختران می‌دانیم. ولی سال ۱۳۴۱ بود که زنان از حق رأی و نیز حق شرکت در رفراندوم برخوردار شدند. اما در واقع با وجود گذشت ۵۵ سال از آن تاریخ حقوق زنان هنوز به شکل‌های مختلف در جامعه‌ی ایران مورد تعرض قرار می‌گیرد. اکنون نگاه غالب (بالا به پایین از سوی حاکمان بر جامعه) بر جداسازی تأکید دارد که گاهاً منجر به نابرابری جنسیتی به معنای تفاوت در شأن و منزلت مقام زن و مرد می‌شود. کشورهای توسعه‌یافته‌ی جهان نیز نگاهی کالایی به زن و جنسیتش را در کنار اسمی که از فرهنگ و تمدن یدک می‌کشند به همراه دارند.

عرفان و تصوف ایران، اما در نگاهش به زن و مرد، تفکیک‌ها و نابرابری جنسیتی را برنمی‌تابد. از این رو هم نگاه غالب را اشتباه می‌داند و هم نگاه تبعیضانه در دنیا را که زن را همچون کالایی می‌بیند و حتی نگاهی را که خود را مدافع حقوق زنان قلمداد می‌کند اما به این جداسازی و تفکیک دامن می‌زند؛ به چالش می‌کشد. در زمانی که گاهی زنان ایران حتی از داشتن نام محروم بودند و همزمان در اروپای قرون وسطی به زن به منزله‌ی ابزار گناه نگریسته می‌شد؛ تذکره‌نویسان تصوف از جایگاه زن و زنان صوفی بزرگ می‌نوشتند و در ستایش آنان سخن می‌گفتند. در دوران معاصر نیز دکتر تابنده، حقوقدان و عارف نامی با مطرح نمودن برابری حقوق زن و مرد در اجتماع به‌عنوان شهروندانی که از حقوق یکسان برخوردارند، و با اشاره به این مسئله که تفکیک و جداسازی جنسیتی در حوزه‌ی برخورداری از حقوق شهروندی و امکان حضور اجتماعی محلی از اعراب ندارد به صورت مشخص دید و نگاه تصوف را در این مورد مطرح می‌کند. او معتقد است که هر شهروند جدای از جنسیتش به فراخور سلیقه و توانمندی‌اشں باید در جامعه حضور فعال داشته باشد. (حال اگر مطلوبی در سلیقه زنان بیشتر گنجد یا در سلیقه مردان محل ایراد نیست. به عنوان مثال شاید در شرایط اقتصادی ثابت و سالم، زنان بیشتر از مردان به شغل پرستاری علاقه نشان دهند تا رانندگی تاکسی)

این نکته‌ای است حائز اهمیت کما اینکه در جنبش زنان (خصوصاً در موج دوم فمینیسم) شاهد آن بودیم که زنان از لحاظ ظاهری و شخصیتی همچون مردان درمی‌آمدند تا خود را اثبات کنند و خود این تلاش برای اثبات حضور زن در اجتماع با شکلی مردانه نفی زن به معنای حقيقی آن بود.

شاید بهترین راه برای سنجیدن تفاوت نگاه و نحوه ارزش‌گذاری زن در نحله‌ها و مکتب‌های مختلف، بررسی عملی نحوه حضور زنان و جایگاه آنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی باشد نه صرفاً اکتفا به نظرات تئوری و جملات عوام‌پسند در توصیف حقوق زن، در واقع بایستی با نگاه پدیدارشناسانه زن را در زمینه‌ی اجتماعش دید نه به صورت ابژه در میان واژه‌ها.

به عنوان مثال زنی که غرب در قالب قوانین آزادانه توصیف می‌کند با زنی که در غرب هویت خود را در میان انبوه آزادی گم کرده متفاوت است.

در این زمینه توان به نمونه‌هایی عملی از زنان قدیم و معاصر درویش و حضور آنان در اجتماع اشاره کرد که با وجود تنگ‌نظری‌های مرسوم جامعه و محدودیت‌ها توانسته‌اند دست‌کم یگ گام به جلو بردارند:

کسانی چون رابعه عدویه، پسنده نیشابوری، فاطمه طبرزیه، پروین اعتصامی که هر یک از چهره‌های اثرگذار زمان خویش بوده‌اند.

در دهه‌ی اخیر نیز، که موج فشارها بر دراویش گنابادی چنان بالا گرفت که منجر به بازداشت و صدور احکام تبعید و زندان برای شماری از فعالان حقوق دراویش شد، دستگیری و صدور احکام مشابه برای زنان نشان می‌دهد که در این مقطع، زنان درویش نیز برای دفاع از حقوق هم‌مسلکان خود نقش فعال ایفا کردند. سیمین نعمت‌اللهی و فرزانه نوری از جمله زنان درویشی بودند که در این سال‌ها بازداشت و احکام زندان و تبعید برای آنها صادر شد. همچنین با نگاهی به اعتراضات مدنی دراویش گنابادی و تجمعات پی در پی آنها در مقابل نهادهای قضایی و دولتی مشاهده می‌کنیم که حضور زنان در این تجمعات بسیار پررنگ است. به طوری که طبق گزارش مجذوبان نور پایگاه خبری فرهنگی دراویش گنابادی؛ در تجمع مورخ ۱۸ اسفند ۹۲ قریب به ۴۰ زن بازداشت و این تعداد در تجمع ۳۱ شهریور سال بعد به ۱۲۰ تن رسید.

شاهد آنیم که به واسطه‌ی ترور عقیدتی تصوف و عرفان، تصویری موهوم و خلاف واقع از این قشر در اذهان عمومی شکل داده شده است.

{youtube}uCes-yAkVcc{/youtube}

Tags