به مناسبت سالروز تولد دکتر سیمین دانشور و ازدواجش با زندهیاد جلال آل احمد
محمدحسین دانایی
این ایام مصادف است با سالروز تولد دکتر سیمین دانشور و در عین حال، سالروز ازدواج او با نویسندهی نامدار معاصر، جلال آل احمد.
زندهیاد سیمین دانشور (۱۳۹۰- ۱۳۰۰ شمسی)، مترجم، نویسنده و استاد دانشگاه تهران، در هشتم اردیبهشت ۱۳۰۰ در شیراز به دنیا آمد، مدارج ترقی را با سرعتی چشمگیر پیمود و پس از سالها فعالیت فرهنگی و هنری، سرانجام با نوشتن رمان «سووشون» که نقطه اوج آفرینشهای هنری او به شمار میآید، به عنوان پرافتخار «بانوی ادبیات داستانی ایران» دست یافت.
زندهیاد جلال آل احمد (۱۳۴۸- ۱۳۰۲ شمسی) هم مترجم، نویسنده و در عین حال، فعال و صاحبنظر در حوزههای سیاسی-اجتماعی دوران معاصر بود که پس از یک دوره فعالیت سیاسی جدی در بین سال های ۱۳۲۲ تا ۱۳۳۲ از فعالیتهای مزبور کناره گرفت و به فعالیتهای عمدتاً فرهنگی روی آورد. او نیز پس از سالها تدریس و تألیف و ترجمه، سرانجام با انتشار کتاب معروف «غربزدگی» و متعاقب آن کتاب تحلیلی «در خدمت و خیانت روشنفکران» به عنوان اثرگذارترین نظریهپرداز سیاسی-اجتماعی معاصر، مخصوصاً در زمینهی مسائل روشنفکری کشور شناخته شد.
اکنون برای بزرگداشت و در عین حال، ذکر خیری از این دو شخصیت فرهنگی فعال در حوزههای روشنفکری که به علل گوناگون به الگوی بسیاری از جوانان فرهنگدوست و هنرپرور ایرانی تبدیل شدهاند، نگاهی میاندازیم به آغاز زندگی مشترک آنان.
اولین برگ از کتاب زندگی مشترک این زوج هنری که نامهای از آل احمد به دانشور است، گم شده و فعلاً در دسترس نیست که به نظر خوانندگان محترم برسد، ولی صفحهی دوم کتاب مزبور موجود است و آنهم یادداشت مورخ ۱۶ مرداد ۱۳۲۸ سیمین دانشور است به شرح زیر: «آقای آل احمد عزیز، الان وارد شدم و کاغذ شما را خواندم. بینهایت متأسفم. انشاءالله بادنجان بم آفتی ندارد. اگر مانعی ندارد، من فردا ساعت ۶ میآیم به دیدنتان. ارادتمند سیمین دانشور»
این دو دلدادهی فرهنگی در سال ۱۳۲۷ با یکدیگر آشنا شدند و در ۱۳۲۹ هم ازدواج کردند. روایت آل احمد از این رویداد چنین است: «راه افتادم سمت شیراز برای گرفتن قسط اول حقالترجمه قمارباز داستایوفسکی. از کی؟ از آقای معرفت نامی که به واسطهی ابراهیم گلستان با او آشنا شده بودم. معرفت، پیش از این که ناشر و چاپخانهدار باشد، یک آبلیموفروش متبحر بود!»
آل احمد در ادامه میافزاید: «توی ماشین که از گاراژ اتوعدل راه افتاده بود، با سیمین آشنا شدم. آمدن سیمین به زندگیام، تکانهای بود که تا مدتها جوارح مرا و خانوادهام را لرزانید. هیچکس از میان اهل خانه، تمایلی به ازدواج من با سیمین نداشت، به خصوص پدر که تصور داشتن یک عروس مکشوفه، دیوانهاش میکرد. خودم هم فکر نمیکردم روزی برسد من با خواهرزادهی یک درباری، پیمان زناشویی ببندم. سیمین، دخترخواهر سردار فاخر حکمت از نزدیکان محمدرضا شاه بود که تا آستانهی نخستوزیری مملکت، پیش رفته بود!»
و بعد: «من با سیمین تفاوتهایی اساسی داشتم، هم در رگ و ریشه، هم در خاستگاه و فرهنگ، اما چه میشود کرد با دلی که او را جداً میخواست؟»
و بعدتر: «روز عروسیمان که در خانه سردار فاخر حکمت برگزار شد، از میان همه اقوامِ من، تنها یکی-دو خواهر و خواهرزاده حضور داشتند، آن هم پنهان از پدر. آنها وقتی رسیدند در آن چادرهای کمری مشکی و زیر آن روبندهای بلند، هیچ تناسبی با خانمهای حاضر در میهمانی نداشتند! سیمین آن روز یک لباس آبی ناپلئونی پوشیده بود. از همان پارچه، پاپیونی، موهای کوتاه فِردارش را زینت میداد. لباس از بالا حالت چهارترک داشت و یقهاش خشتی باز بود. من یک نگاه به او انداختم و یک نگاه به خواهر و خواهرزادههایم و برای لحظهای به انتخابم تردید کردم. آیا رویاروی کردن طرفین این ماجرا، از خودخواهی و لجبازی من ناشی نمیشد؟»
افکار و آثار این دو نویسندهی نامدار، هم در دورهی حیات و هم پس از فوت، بسیار دیده شده و بسیار هم مورد قضاوت قرار گرفته است، ولی هنوز جای یک نقد همهجانبهی غیرجانبدارانه دربارهی آنها خالیست، چون نقدها و قضاوتهایی که تاکنون منتشر شدهاند، مخصوصاً در مورد آل احمد، یا مطلقاً ستایشآمیز و جانبدارانهاند، یا مطلقاً معاندانه و آکنده از توهین و تحقیر. با وجود این، در قدرت نفوذ و اثرگذاری این زوج هنرمند و همچنین در نقطه عطف بودن این دو نفر، حداقل در قلمرو فرهنگی زبان و ادب فارسی تردیدی نیست. چاپهای مکرر آثار آنان به زبان فارسی و ترجمه شدن مکرر آنها به زبانهای مختلف گویای این واقعیت است.
جزئیات زندگی شخصی و چگونگی مناسبات خصوصی این زوج هنرمند هم بسیار مورد علاقهی مخصوصاً جوانان بوده و برای پاسخگویی به همین تقاضا نیز قسمتهایی از اسناد مربوط به جزئیات زندگی و روابط خصوصی آنان تاکنون منتشر شده و قسمتهای دیگر هم – گوش شیطان کر! – در آینده منتشر خواهند شد. این گونه اسناد که معمولاً عبارتند از نامهها و خاطرات و یادداشتهای روزانه، حاوی اطلاعات جالبی هستند که هر دو روی سکهی زندگی افراد مشهور را نشان میدهند و میتوانند متضمن درسهای خوبی باشند برای جوانانی که تازه اسبها را زین کردهاند و قدم در راه گذاشتهاند.
منبع: روزنامه اطلاعات