بسم الله الرّحمن الرّحیم
وسیلهی ارتباط انسانها باهم، درجهی اول و صراحت، زبان است. البته خود اشارات بدن، خود حالات بدن هم حکایت از این میکند؛ از دوستی، محبت، ولی وسیلهای که صریحاً بیان میکند نوع این ارتباط را… به همین جهت هم شاید یکی از این جهات هم این است که توجه به اهمیت زبان داشته باشید و نگوییم: دعا لازم نیست بگوییم، به همان دلمان که دعا هست کافی است. کافی نیست، ولی لازم است. این دعایی که، دعاهایی که ما میخوانیم، منظور بیشتر اعلام این عقاید است به خود انسان. آنهایی که هم دعاست واقعاً، یعنی خواستهی امری است؛ مستقیم مخاطبش خداوند است. یعنی ما به قصد خداوند میگوییم. وقتی میگوییم: خدایا! منظور ما این است که این پیام، این تضرع و فروتنیای که داریم به خداوند برسد. اما لازم نیست این را به زبان بگوییم. یک عدهای هست البته که از بزرگانی که به آن ادعیه توسل میگفتند میجستند؛ خودشان بیان شده که: این دعا را به زبان هم باید بگویید. مثلاً نماز را که خب یک قسمت عمدهی نماز دعاهاست. نماز را نمیشود همین جور بدون قرائتش، بدون آن شرایطی که گفته به کار برد و اسمش را گذاشت نماز! نه. اصلاً لغت نماز از لغاتی است که در تمام زبانها هست. به دلیل اینکه همهی زبانهای بشری هم راهی به سوی خدا دارند و آنچه میخواهند از خدا میخواهند. امیدوارم که خداوند به همهی ما آن حالت دعا را لطف کند که ما وقتی دعایی میخوانیم عیناً همان عبارت را از خداوند بخواهیم، خداوند هم انشاءالله اجابت کند. با اجازهی اخوان و همشیرهها، همه، مرخص میشوم از خدمتتان، که خستگی زیاد … موثر باشد، موجب ناراحتی خیال شماها هم نشود انشاءالله. خداحافظ شما.