بسم الله الرّحمن الرّحیم
دعا یعنی خواستن. یعنی چیزی که ما میخواهیم از کی مطالبه کنیم؟ زندگی را [فرضاً] راحت میخواهیم، مهر و محبت میخواهیم، هرچه نگاه میکنیم در دور و بر خودمان کسی که به ما مهر و محبت بدهد، نه مهر و محبت داشته باشد، نه، مهر و محبت به ما بدهد، این حالت ندارد. هیچکس نمیتواند در روحیهی من اثر کند، نسبت به فلان کس مهربان باشم یا نه. یعنی میبینیم که هرچه ما میخواهیم، این دور و بر ما، این کسانی که میشناسیم یا قوم و خویشیم، اینها گرفتارند، اینها هم همان را میخواهند. این است که یک وجودی مجزا از همهی اینها به اینکه مالک همهی چیزهاست ما در خاطر خودمان سلام بهش میکنیم ازش میخواهیم که: خدایا خزائن عالم که دست توست، یک گوشه از آن بردار بده. تمام دلها که با توست، دل فلان کس را خوب کن و امثال اینها. پس این دعا یعنی اگر شما خودتان دلتان هم بخواهد، شب خوابیدید، بینش شب بیدار میشوید، نه چراغی هست، نه اتاقی هست، نه کتابی هست، نه… از خدا میخواهید، به چه زبانی میگویید؟ به زبان خودتان. به چه کلماتی میگویید؟ کلماتی که خودتان میدانید. یعنی همین زبان فارسی. و یقین دارید که اگر خداوند بخواهد به این خواسته جواب بدهد فرق نمیکند چه به زبان فارسی بگویید، چه ترکی بگویید، چه عربی بگویید فرق نمیکند. این هم یقین دارید، ولی به زبان خودتان میگویید. پس این اصلِ دعاست، یعنی آنچه واقعاً دلتان میخواهد و میدانید که این چیزی که دلتان میخواهد پیش خداوند است، یک نفر مالکش است. دعا میکنید ازش میخواهید که از همین گنجینه یک خرده هم به ما بده. خب پس حالا که اینجوری است این همه دعاهایی که نوشتند و هی باز میکنند از روی کتاب میخوانند و واقعاً بعضیهاش عبارت بسیار جالبی دارد؛ میگوید: خدایا اگر تو من را برانی از درِ خودت، کجا برم. همهجا خانهی عشق است چه مسجد چه کنشت. همه جا جای معاشقه با خداوند است. میبینیم که عبارتِ خیلی عالیای است. ما خیلی میخوانیم. نه اینکه اگر در خارج بگویید دلتان واقعاً آن را بخواهد، آن قبول نیست، نه! آن منتهی چون یک کسی گفته، «دعاهای مأثوره» به قولی که میگویند. دعا را، این دعا را کسی گفته، برنداشته روی کتاب بنویسد بعداً ببرد چاپخانه چاپ کند و… منتهی ما میدانیم این کسی که این حرف را زده این دعا را کرده یک عمری در راه خداوند بوده، خیلی از ما جلوتر بوده. مثلاً میگوییم: دعای کمیل. «کمیل» یکی از صحابهی خاص علی(ع) بود. که یک چیز داره یک بار از علی(ع) تقاضا کرد – تقوا یک همچین چیزی – تقوا چه است؟ حضرت فرمودند که: تو رو چه به تقوا؟! یعنی یک مقامیست و درجهایست که تو نداری. البته در یک جلسهی دیگری جوابش را دادند. یعنی گفتند، یعنی علامت این است که در این مدت ترقی کردی. پس این دعایی که ما به، از روی کتاب میخوانیم یا به زبان میگوییم، این به امید این است که وقتی که ما آن دعای کمیل را میخوانیم با کمیل همزبانیم که میگوییم: یاعلی… و همچنین با جوابی که علی(ع) فرمود، همزبانیم. این است که ما اهمیت میدهیم به اینکه دعای کمیل را غیر از آن چیز، بفهمیم. خب حالا که اینجوری شد یک مطلب دیگری هست؛ ما میخواهیم که، ما چرا از اول دعای کمیل را همان جوری که نوشته شده به عربی میخوانیم. ما که عربی بلد نیستیم. پس این نتیجه میگیریم که ما که دعای کمیل را میخوانیم حتماً باید بفهمیم که آن کمیل که این حرف را میزده یا علی(ع) که آن فرمایش را کردند ما گوش دادیم و شنیدیم و فهمیدیم. یعنی معنای هر دعایی، هر چیزی را که میگویید بفهمید. البته بدون اینکه معنا را بفهمید بخوانید؛ خب یک نظمی درونفکری برایتان ایجاد میکند ولی آن مطلب چندان حالیتان نمیشود. این است که بهتر این است که هر دعایی میخوانید، اول در یک جایی معنیاش را دقت کنید بخوانید. حتی قرآن هم که میخوانید قرآن را بخوانید و معنی آن را بفهمید و بعد شروع کنید. خب همین داستانهایی که چند تا داستان را ما صحبت کردیم؛ داستان یوسف و زلیخا، داستان اصحاب کهف و چند تا داستان، اینها را بفهمید که این داستان چهجوری گشته. شما هم باشید آن وقتی که یوسف، زلیخا چه میگوید به یوسف، یوسف چه جوابش میدهد. البته دخالت در حرفهایشان نکنید، آنها حرفهایشان را بزنند گوش بدهید. بفهمید توجه کنید که این حضرت یوسف، یعنی خداوند به او وحی کرده و حرف چرند نمیزند. این حرف را یاد بگیرید. این است که اینچنین دعایی خیلی بیشتر است. اولاً اثرش بیشتر است برای اینکه امیدِ اینکه خداوند قبول کند هست. چون خداوند دعای یوسف را قبول کرد. دعای محمد را قبول کرد. دعای علی را قبول کرد، این عبارت را گفتند. ما هم عین آن عبارت را میگوییم مثل اینکه ادای آنها را در میآوریم، خداوند هم انشاءالله به خوبی این هم ادای آنها را در میآورد، ما به این هم کمک کنیم، امید هست. این است که از خواندن دعاها اباء نکنید بگویید: خواندن چه فایده؟ نه، خواندن هم فایده دارد منتهی فایدهی اصلی مورد نظر ما که داریم دعایی میخوانیم ندارد، یک فایدهای دارد از لحاظ… به این طریق دعاهایی که میکنید هم خودش فایده دارد و هم شما را عادت میدهد به دعاها. این است که اگر نتوانستید نه اینکه چون نمیتوانم نکنید، نه. به همان عبارت هم شده استفاده کنید. مثل اینکه فرض کنید نماز نزدیک است، چیز است این نماز نزدیکِ مثلاً مغرب است که الان دارد ممکن است غروب بشود نماز را میخوانید با زبان و تندتند هم میخوانید که… اینجا باید این کار را بکنید، منتهی وقتی که وقت هست این کار را نکنید. وقتی که وقت هست درست بپردازید. این که از قدیم گفتند: برای بدن، ثلث بدن به غذا و آب و غذا و اینها، ثلث بدن به عبادت خداوند و دعا خواندن. شما به همان اندازه که گفتند ثلث زندگیتان بپردازید. انشاءالله.