Search
Close this search box.

خانواده‌های با مسئولیت

نقش خانواده در تربیت فرزندان در کشورهای جهان

khanevade masooliyat96کودکان، رفتارهای خلاف عرف را بیشتر، از برادران بزرگ خود یاد می‌گیرند. در کشورهای غربی، مهدکودک جای پدربزرگ و مادربزرگ را در تربیت کودکان گرفته است. تأکید بر نقش‌های جنسیتی از ویژگی‌های تربیت در کشورهای آسیایی است.

کودکی ما بر سر سفره پدر و مادر سپری می‌شود. در خانواده و از پدر، مادر و بزرگترها، چگونه زندگی‌ کردن را یاد می‌گیریم. خانه می‌شود کلاس درس و اعضایش معلم. معلمانی که شیوه زندگی را با تجربیاتشان یاد می‌دهند و امتحانش را جامعه می‌گیرد. طبیعتاً میزان موفقیت فرد در جامعه نشان‌دهنده شیوه درست تربیت در خانواده است.

 خانواده دیرپاترین و کوچکترین نهاد اجتماعی در جامعه است. خانواده چارچوبی است که کودک در آن متولد و نامیده می‌شود، پسوند نامش را از آن می‌گیرد، حرف‌زدن، فکرکردن، غذاخوردن و لباس‌پوشیدن را از اعضای آن می‌آموزد و دست آخر در این نهاد است که خود را برای زندگی در محیط اجتماعی آماده می‌کند. در همه جای دنیا، پدر و مادر مهم‌ترین نقش را در تربیت فرزندان بازی می‌کنند، اما هرکدام از آنها به شیوه‌ای متفاوت فرزندان را جامعه‌پذیر می‌کنند. شیوه‌های متفاوت تربیت فرزند در خانواده موجب می‌شود فرد بزرگسالی که در جامعه مسئولیت‌های مختلف را برعهده می‌گیرد، گاه مطیع و فرمانبردار باشد و گاه خارج از چارچوب انتظارات جامعه عمل کند و این محصول تربیتی است که در خانواده فراگرفته است.

انسان در زندگی دوبار متولد می‌شود، یک‌بار زمانی که در روز تولدش به دنیا می‌آید، دوم زمانی که با کمک پدر و مادر، بایدها و نبایدهای اجتماعی و فرهنگی زندگی را یاد می‌گیرد. این تولد برخلاف اولی که در یک لحظه اتفاق می‌افتد، حاصل یک فرآیند یادگیری طولانی‌مدت است. در فرآیند تولد دوم، فرد برای زندگی در محیط اجتماعی آماده می‌شود و خانواده مهمترین نقش را در آن برعهده دارد و در خانواده است که کودک متولدشده از حالت فطری به یک انسان اجتماعی تبدیل می‌شود، اما در هر خانواده کودک به طریقی متفاوت برای زندگی اجتماعی آماده می‌شود، این تفاوت در اجتماعی‌شدن، از جامعه‌ای به جامعه دیگر عمیق‌تر می‌شود. تفاوت شیوه‌های تربیتی در کشورهای آسیایی نسبت به کشورهای اروپایی و آمریکایی بسیار متفاوت و ملموس است. در اینجا به مقایسه شیوه‌های تربیتی فرزندان در ایران با کشورهای اروپایی و غربی پرداخته‌ایم.

بازیگران اصلی در فرآیند تربیت فرزندان

 در خانواده سه‌ گروه از افراد نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای در تربیت فرزندان ایفا می‌کنند و در این فرآیند یادگیری و تربیت، پدر و مادر مهمترین ایفاکننده هستند. والدین برای کودک منبع آرامش، محبت، تغذیه و مراقبت هستند و به‌عنوان الگويى براى آنان محسوب مى‌‏شوند. تقليد كودكان از والدين انتخابى نيست و ماهيت انسان او را به این تقلید و همسویی می‌کشاند. کودکان بیشتر از آن‌که به گفتار والدین عمل کنند، رفتار و عمل او را مدنظر قرار می‌دهند و گفتن این جمله: «اين كار اشتباه است، انجام نده» تا زمانی که والدین آن را انجام می‌دهند، هيچ كمكى به خوددارى فرزند از این کار نمی‌کند. والدین نزدیک‌ترین فرد به کودک محسوب می‌شوند و بیشتر ویژگی‌های اخلاقی او در پی مراوده با این افراد نقش می‌بندد.

 در خانواده ایرانی مادر، فردی است که هر لحظه و هرجا نگاهش به کودک معطوف است. مادر، از نوزادی تا بزرگسالی کودک را تحت حمایت قرار می‌دهد و در کنار عشق و محبت از او مراقبت می‌کند و پدر، نقش الگویی دارد. فردی که در کنار قاطع و منصف‌بودن، پشتیبان کودک است و در همه شرایط، کودک تلاش می‌کند شخصیت خود را به شخصیت پدر نزدیک کند.

 مطالعه‌ای که در کشورهای جنوب‌ شرقی آسیا صورت گرفت، نشان می‌دهد کودک در ١٠ویژگی رفتاری بیشتر از رفتار پدر و در ۵ ویژگی بیشتر از رفتار مادر تأثیر می‌پذیرد. اعتمادبه‌نفس و تقوا دو ویژگی رفتاری مهمی هستند که به ترتیب از پدر و مادر گرفته می‌شوند. کودک ۶١‌درصد از ویژگی اعتمادبه‌نفس خود را از پدر و ۶۴/۵درصد از ویژگی تقوای خود را از مادرش دریافت می‌کند.

 خواهر و برادر بزرگ کودک نیز اهمیت زیادی در تربیت او دارند و در برخی از ویژگی‌ها برادران و در برخی دیگر خواهران تأثیر بیشتری بر شخصیت و رفتار کودک می‌گذارند. مطالعه روی کودکان ویتنام از کشورهای آسیای جنوب‌ شرقی نشان می‌دهد کودکان اعتمادبه‌نفس، تقوا، هوش، صبر، مستقل‌ بودن، ریسک‌پذیری، حسادت، تقلب، دزدی و مهمان‌نوازی را بیشتر از برادرانشان و صفات تحمل، آرامش و صداقت را بیشتر از خواهرانشان می‌گیرند.

 در کنار رفتارها و خصلت‌های خوبی که برادر بزرگتر به کودک منتقل می‌کند، روانشناسان معتقدند بیشتر رفتارهای خلاف عرف و قانون از طریق این عضو از خانواده به کودک منتقل می‌شود، در نتیجه موفقیت والدین در تربیت فرزندان بزرگتر در تربیت فرزندان کوچکتر بسیار بااهمیت است.

 در اکثر کشورها با گذشت زمان، پیشرفت صنعت و مدرن‌ شدن، شکل خانواده تغییرات بسیاری می‌کند. یکی از جنبه‌های تغییر در خانواده، محدود شدن اعضای خانواده است. در خانواده‌های امروزی که از پدر، مادر و فرزندان تشکیل شده، حضور پدربزرگ و مادربزرگ در کنار اعضای خانواده کمتر دیده می‌شود، اما در بسیاری از کشورهای آسیایی و همچنین کشور ما، هنوز هم خانواده‌هایی هستند که پدربزرگ و مادربزرگ در کنار آنها زندگی می‌کنند یا به دلیل شاغل‌ بودن مادر، کودک ساعات زیادی از شبانه‌روز را با پدربزرگ و مادربزرگ خود می‌گذراند، همین امر موجب افزایش تأثیرپذیری شخصیت کودک از این نسل می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد در کشورهای آسیایی ازجمله ایران نقش پدربزرگ و مادربزرگ در تربیت فرزندان بسیار بااهمیت است و کودکان همان ویژگی‌هایی را که از پدر خود یاد می‌گیرند، از پدربزرگ و همان ویژگی‌هایی را که از مادر خود یاد می‌گیرند، از مادربزرگ خود نیز می‌آموزند. پدربزرگ و مادربزرگ با داشتن تجربه فراوان از زندگی می‌توانند کودک را برای تبدیل‌شدن به یک شهروند متناسب با جامعه آماده کنند. برخلاف کشورهای آسیایی در کشورهای غربی به جای پدربزرگ و مادربزرگ، مهدکودک‌ها نقش چشمگیری در تربیت فرزندان برعهده دارند.

 جایگزین، مکمل یا مخرب

 در اکثر خانواده‌های ایرانی، دوره کودکی در خانواده سپری می‌شود و کودکان در این محیط است که با دیدن رفتار اطرافیانشان درست و غلط و بایدها و نبایدهای زندگی را یاد می‌گیرند. با افزایش گرایش زنان به ادامه تحصیل و اشتغال، زنان مجبورند برای برعهده گرفتن نقش‌های اجتماعی، فرزندان خود را به مهدکودک بسپارند. مهدکودک، موجب کاهش گذران دوره کودکی در خانواده می‌شود. در این کودکان، علاوه‌بر خانواده، مربیان مهدکودک و همکلاسی‌ها، نقش اساسی و مهمی را در جامعه‌پذیری، تربیت و آموزش آنها ایفا می‌کنند.

 در ایران، رفتن به مهدکودک در سنین قبل از مدرسه به اختیار والدین انجام می‌گیرد و اجباری نیست. در بسیاری از موارد، مادران شاغل و خانه‌دار از فرستادن فرزند به مهدکودک به دلایلی مانند هزینه بالا و عدم‌ رضایت از تربیت درست کودک خودداری می‌کنند. برخلاف ایران، در بسیاری از کشورهای اروپایی رفتن به مهدکودک از سنین سه یا چهار سالگی برای کودکان ضروری و حتمی است و والدین مجبور به فرستادن کودکان به مهدکودک هستند.

 تربیت با تأکید بر نقش‌های جنسیتی

 شاید برای تعداد زیادی از ما اتفاق افتاده باشد که وقتی پسربچه‌ای با عروسک بازی می‌کند، ناخودآگاه به او گفته باشیم «مگر تو دختری که با عروسک بازی می‌کنی» یا بارها شعرهایی مثل «پسرها شیرند، مثل شمشیرند؛ دخترها موشند؛ مثل خرگوشند» را از زبان کودکان شنیده باشیم، اما بدون توجه به این‌که این جملات عامل گسترش تفکیک جنسیتی هستند، از کنار آن عبور کنیم یا به رواج آن دامن بزنیم.

 تفکیک جنسیتی در بازی و تربیت کودک موجب می‌شود کودک از همان ابتدای بچگی خود را متفاوت، گاه برتر و گاه کمتر از جنس مخالف بداند. اکثر خانواده‌ها در ایران تلاش می‌کنند فرزندان را با نگرش‌های جنسیتی تربیت کنند و از همان ابتدای کودکی فرزند دختر را با نقش‌های دخترانه و زنانه و فرزند پسر را با نقش‌های مردانه آشنا می‌کنند و از دختر انتظار بازی با عروسک و وسایل آشپزخانه و از فرزند پسر انتظار آماده‌شدن برای کار در محیط بیرون از منزل را دارند. اما میزان تربیت براساس نقش‌های جنسیتی از خانواده‌ای به خانواده دیگر متفاوت است. مطالعه دسترنج در‌ سال ٩٢ در شهر لار نشان می‌دهد زنان شاغل و تحصیلکرده تلاش بیشتری برای توزیع مجدد قدرت در خانواده و آشناکردن فرزندان با مباحث و زمینه‌های برابرجویی جنسیتی دارند، اما نگاه مادران خانه‌دار بیشتر معطوف به یاد دادن نقش‌های جنسیتی به فرزندانشان است. در کل هرچه پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین (مادر و پدر) بیشتر باشد، توجه کمتری به تربیت فرزندان براساس نقش‌های جنسیتی دارند.

 حق‌سالاری در برابر پدرسالاری و فرزندسالاری

 پدر و مادرها می‌گویند: «قدیم که بچه بودیم، حرف، حرف پدر و مادرمان بود و حالا حرف فرزندانمان اولویت دارد و ما نسل سوخته‌ایم». در کشورهای آسیایی ازجمله ایران، خانواده در گذشته با سیستم «پدرسالاری» اداره می‌شد، این سیستم هنوز هم در بسیاری از خانواده‌ها پیگیری می‌شود، اما شکل جدیدی از سیستم اداره در خانواده‌های ایرانی نیز به وجود آمده که در سال‌های اخیر بسیار رواج یافته. در این سیستم، فرزندان و خواسته‌های آنان است که تصمیمات خانواده را جهت می‌دهد و به خانواده‌های «فرزندسالار» معروف است.

 «خانواده‌های دموکرات» شکل دیگری از خانواده است که از کشورهای اروپایی نشأت گرفته، در این خانواده‌ها سیستم اداره بر پایه گفت‌وگو و حق‌سالاری است. در این شکل از خانواده، هرکس چه‌ بزرگ و چه‌ کوچک به یک میزان حق اظهارنظر دارد و درنهایت با توجه به اکثریت نظرها تصمیم نهایی گرفته می‌شود. در خانواده‌های دموکرات که تعداد آنها در کشور ما نیز در حال افزایش است، قبل از توبیخ و سرزنش کودکان چرایی رفتار و عمل از آنان سؤال می‌شود، ارتباط بین اعضای خانواده مخصوصاً والدین با فرزند مستقیم، واضح، صریح و صادقانه است و برای قانع‌ کردن فرزندان از صحبت و گفت‌وگو استفاده می‌شود.

 خدمات پس از ازدواج والدین برای فرزندان

 والدین ایرانی نسبت به فرزندان خود احساس مسئولیت طولانی‌مدتی دارند که این حس مسئولیت و پشتیبانی به‌ویژه در مسائل مادی تا زمان ازدواج و حتی بعد از ازدواج ادامه دارد. طبیعتاً آداب و رسومی مثل جهیزیه، خرید سیسمونی و مراسمی که باعث می‌شوند مخارج فرزندان تا بعد از ازدواج بر عهده والدین باشد، به این احساس مسئولیت بی‌حدوحصر دامن می‌زند. اما در کشورهای اروپایی و آمریکایی فرآیند پشتیبانی از فرزند تا سن ١٨ یا کمی بیشتر ادامه دارد و بعد از آن فرد به دنبال مستقل‌ شدن، به‌صورت مجردی یا همراه با دوستانش زندگی می‌کند و فرد به تنهایی مسئولیت تأمین مخارج زندگی خصوصی‌اش را برعهده می‌گیرد. پدیده تجردزیستی در کشورهای اروپایی با تکیه بر این طرز تفکر که فرزندان با رسیدن به سن قانونی می‌توانند از خانواده جدا شوند، رواج یافته است. در سال‌های اخیر شاهد افزایش این پدیده در کشورمان نیز هستیم. تجردزیستی، پدیده‌ای وارداتی است که از کشورهای اروپایی و آمریکایی به جامعه ما راه یافته است. این پدیده عواقب گسترده‌ای برای جامعه ازجمله تأخیر در سن ازدواج را به همراه دارد و از طرفی موجب می‌شود مسئولیت خانواده نسبت به فرزندان محدودتر شود و فرزندان در سنین پایین‌تر به استقلال برسند.

 روش تربیتی سنتی و مدرن

 تا چند‌سال قبل، روش سنتی عمده‌ترین شیوه تربیتی در بین خانواده‌های ایرانی بود. در این شیوه تربیتی پدر و مادر با تکیه بر باورهایی که نسل‌به‌نسل به آنها منتقل شده بود و بدون توجه به تفاوت‌های فردی، خلاقیت و استعداد فرزندان، آنها را بزرگ می‌کردند. در این شیوه تربیتی فرزند حق انتخاب نداشت و والدین تصمیم‌گیرنده‌های نهایی برای او بودند. در شیوه سنتی، اصول و باورهایی که والدین در پرورش فرزندان به کار می‌گرفتند، چگونگی نحوه تربیت فرزندان، روش‌های درمان، شیوه گذران اوقات‌ فراغت و تفریحات کودکان و همچنین سبک زندگی آنها را در بر می‌گرفت. وقتی والدین با فرزندانشان به مشکل و مسأله‌ای برخورد می‌کردند، با تجربه‌ای که در شیوه تربیت خود سراغ داشتند و با مشورت والدین و بزرگان سعی در حل مسائل و مشکلات داشتند.

 با گذشت زمان و افزایش و رشد علم و وسایل ارتباط‌ جمعی شیوه تربیتی سنتی به مدرن تبدیل شده است. این روزها والدین به‌ویژه مادران با رفتن به کلاس‌های سبک زندگی و یادگیری نحوه برخورد با فرزندان، همچنین با مراجعه به اینترنت و وسایل ارتباطی از به‌روزترین شیوه‌های تربیتی آگاه هستند و آنها را در زندگی و برخورد با فرزندان به کار می‌بندند. کشورهای اروپایی و غربی در بکارگیری شیوه تربیتی مدرن چندین دهه جلوتر از کشورهای سنتی و پایبند به آداب‌ و رسوم هستند. در این شیوه تربیتی که محصول کشورهای اروپایی است، والدین تلاش می‌کنند استعداد فرزندان خود را شکوفا کنند. مطالعه آزاد ارمکی در‌ سال ٢٠٠٧ نشان می‌دهد شیوه تربیت سنتی، هنوز هم در بین خانواده‌های سنتی، سالخوردگان، کم‌سوادان و فقیران به کار بسته می‌شود.

 این‌که کدام روش تربیتی درست و کدام غلط است را باید با توجه به فرهنگ و شرایط هر جامعه سنجید، اما آنچه از مقایسه سیستم تربیتی ایران با کشورهای اروپایی مشخص می‌شود، همگرایی سیستم تربیتی در کشورهای مختلف است. سیستم تربیت ایرانی در سال‌های اخیر گرایش زیادی به تبعیت و پیروی از شیوه تربیتی اروپاییان داشته و روزبه‌روز بر شباهت سیستم‌های تربیت فرزندان در کل جهان افزوده می‌شود.

روشنک مشتاق – روزنامه شهروند