بسم الله الرّحمن الرّحیم
خیلی خوش آمدید، متشکر. انشاءالله که همه جاهایی که باید بروید خوش بیایید… خوشامد بهتون بگویند. خودتان هم یک خوشامد به خودتان بگویید، وقتی که راضی باشید از کارتان. درمانگاه روی هم رفته خیلی خوب بوده، خیلی به مردم خدمت کرده، کمک کرده. البته آن اندازهای که باید باشد و مردم توقع دارند خب به واسطهی کمیِ بودجه چیز نشده، نشده. ولی معذلک چرا، بیشتر شده. و خب این درمانگاه را حضرت “رضا علیشاه” (رحمتالله علیه) تأسیس کردند و اساسنامهاش را نوشتند و… به نحویست که همه استنباط میکنیم که در آن اساسنامه مدیرعامل و مسئول اداره کردن و رأسش آقای محمدآقا تابنده؛ “حاج آقا محمدآقا تابنده” فرزند گرامیشان بوده. این است که ما هم روی همین نظر به هیچ وجه تغییری در این مدیریت داده نشده. بلکه خب چون مدتیست ایشان کسالت دارند یک خرده شاید چیز نکنند، شکوفه خانم فرزندشان که خیلی جوانتر از خودشان است قطعاً. نمیگویم جوان و… که فکر کنید آقای تابنده پیر است، نه، ایشان هم جوانند در کار. ولی خب او جوانتر است، تجربههای قبلی را دارد، ایشان از قبل تجربهای نداشتند و آمدهاند الحمدلله من دیدم خوب بوده، اداره کردنش خوب بوده، و چون این من که میگویم راضیام البته من مدیرعامل نیستم، مسئولش هم نیستم، مافوق مدیرعامل و اینها هم نیستم در اداره کردن اینجا، ولی درمانگاه یک جنبهی طبی دارد. چند جنبه دارد. جنبهی طبیاش باید مطابق نظر اطبا؛ متخصصین طبی انجام بشود، یک کار اداری نیست. جنبهی مدیریتش هم همین از طرف مدیرانش مسئول چیز… ولی یک جنبه عمده دارد و آن این است که چون درمانگاه را یادگار حضرت رضاعلیشاه است یعنی ایشان بهعنوان “قطب” و بهعنوان “نمایندهی الهی” تأسیس کردند؛ خود درمانگاه، خود جنبهی درویشی هم به اینجا علاقمند است و اصلاً در نظر مردم، به نظر یک مؤسسهی درویشی میآید. این است که از آن نظر من خب قاطعیت دارم، باید چیز… به علاوه اصولاً در، چون به درویشی برمیخورد، آبروی درویشی هم هست، من هم مسئول یعنی علاقمندم که اینجا خیلی خوب کار کند و خیلی امکانات فراوانی برای کار کردن و توسعه داشته باشد. بههرجهت به همین حساب من بهعنوان عیدی که گذشت- عید نوروز، عید فروردین- خواستم که در خدمت آقایان و خانمها باشم و جزء، یعنی در نظر آنها خادم مردم، خادم حسینیه حساب بشوم، انشاءالله. همهی کارمندان و پرسنل و متخصصین و هرچه در اینجا هست در بهاصطلاح همین حالت را همینش را دارند و حالا بهعنوان یادگاری، یادگاری است که عید را بهانهی یادگار قراربدهیم، یک چیز، یک یادگاری، یک ورقهی کاغذی بهعنوان یادگاری میدهیم. همان جوری که مجلس ما که سمبلی از جریان درمانگاه است؛ به خوبی و خوشی با مهربانی با هم گذشت، هم در زندگی عادی و بهخصوص در این درمانگاه، در جایی که کار میکنیم، به همین مهر و محبت با هم زندگی کنیم. اختلافات کوچکی که با هم داریم اگر با حسن نیت بهش نگاه کنیم، خودش موجب تکامل میشود. یعنی از ترکیب دو امر، سوم به در میآید که از هر دویشان بهتر [است]. انشاءالله همان جور همه خوب باشند. سال خوشی برای شما آرزو میکنم. مثلی است که میگوید:
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزردهی گزند مباد
حالا این شعر را گو که غیرطبیبی گفته، ولی آقایانی هم که طبیبند میتوانند این را بخوانند؟ واقعاً آره. ولی آن در صورتی است که خب اطبایی داریم، اطبای بانیاز که نه ناز اطبای با ناز، آنها را نازشان نخرید، و خودتان هم با ناز چیز نکنید. به قول یکی از بزرگان میگوید که: وقتی انفاق میکنید و به کسی کمک میکنید، محبت میکنید، از او تشکر کنید. در واقع او به شما خدمت کرده. نیازمند بودید برای اینکه میبایستی به یاد خدا کاری بکنید؛ او وسیلهاش را برایتان فراهم کرده، گفته. حالا اطبا هم البته همان جوری که جامعه کوشش کرده و زحمتی کشیده، یک گلی پرورانده به اسم دکتر، به اسم جراح، به اسم… اینها هم باید خودشان هم بدانند، ما البته باید بدانیم که این آقایی که دکتر چیز بوده، آقای دکتر آزادی خدا رحمتش کند ایشان میگفت که ایشان یکمرتبه خب مریضی آمده یک کار مختصری داشته_ نمیدانم حالا چی؟ بهش گفتند، بعد گفت آن سوال کرده: آقای دکتر شما با همین کار مختصر، ویزیت میگیرید میگویید که به اندازهی چیز… آقای دکتر به من گفتند: درست است، اولاً اطبایش فرق میکند، ولی اینکه من گفتم، اینی که من میگیرم، شما یک زحمت من را که آمدم اینجا نشستم حساب نکنید، شما فکر کنید من هجده سال درس خواندم جان کندم تا توانستم حالا همچین حرفی را به شما بگویم. این نشان چیز به ما توصیه میکند که ما هم قدر دکتر را بدانیم، ولی دکترها هم نهتنها قدر مریض را بدانند بلکه محبت و مهربانی هم نسبت به او داشته باشند. انشاءالله با این دوستی متقابل، خودش بهترین داروی درمانِ همهی دردهاست، انشاءالله.