زهرا کوشکی – دانشجوی دکترای ادیان و عرفان تطبیقی
امروزه دینپژوهی در ابعاد مختلف جامعهشناسی دین، روانشناسی دین، مطالعات تطبیق ادیان و… مولد مفاهیم گستردهای ازجمله دین دنیویشده، دین و جهانی شدن، رسانهای شدن دین، زنانه شدن دین، مصرفی شدن دین و… گشته است. از رهگذر همین تشتت آراء است که تولد مرامها و مسلکهای دینی جدید در دهههای اخیر قابل فهم میشود. در این میان مواجه و مناظره این فضای نوین دینی با فرهنگهای دینی سنتی به ویژه با بعد شریعتمآبانه و دستوری ادیان آسمانی، امری بحثبرانگیز و خطیر و در عین حال اجتنابناپذیرخواهد بود. پس در هر جامعهای دو ساحت دینی قابل تشخیص است:
الف. فرهنگ دینی رسمی: شامل نهادهای دینی رسمی؛ «دین تجویزی از سوی حاکمیت»
ب. فرهنگ دینی غیر رسمی: «دین در بستر جامعه، رسانههای اجتماعی، بازار و… و در یک کلام دینی که همهروزه در زیر پوست شهر سریان دارد».
در همین راستا در ادبیات جامعهشناسی دین، فرهنگ دینی شکلگرفته از نهاد دینی رسمی «فرهنگ دینی رسوبیافته» و فرهنگ دینی غیررسمی، «فرهنگ دینی در حال ظهور» نام گرفته است.
حال این سؤال مطرح است که هر یک از این دو حوزه چه خوانشی از دین یا چه سامانهشناختی از دین را بکار گرفتهاند؟ از آنجا که قصد قضاوت ارزشی وجود ندارد، تنها به این حد بسنده میشود که در رویکردی توصیفی-تحلیلی میتوان ادعا کرد در نهایت ترکیب گزینشی ازفرهنگ رسوبیافته و فرهنگ دینی نوظهور شکل میگیرد که مملو است از مؤلفههای متنوع و هیجانانگیز که در واقع اقتضای زندگی مدرن و علم جدید است و یک نسخه جدید با نام «فرهنگ دینی پازلگونه» را به فراخور سلیقه افراد ایجاد میکند و به تعبیری دیگر به تعداد تمامی افراد دین یا عقیده بوجود آمده به این ترتیب بیش از پیش شاهد تکثر در نحوه سلوک دینی هستیم.
رسانهای شدن دین
نکته بعد این است که واکنش به فرهنگ دینی رسمی، همگام با توسعه رسانهها، شخصی شدن دین را تشویق و تسهیل مینماید. تا جایی که به مدد رسانههای اجتماعی کیفیت تجسم و تخیل دینی در افراد آنچنان عوض میشود که نوعی فانتزی دینی به ویژه در فضای مجازی شیوع مییابد؛ تصویری ذهنی از دین خشن «خونریزی داعش» یا دین لطیف «کلیسای خانگی یا مسجد مختلط»، در حقیقت تجربه دینی ما دارد مصوت و مصور میشود و همین رسانهای شدن مجموعه بسیار گستردهای از مفاهیم را صورتبندی میکند که از آن جملهاند؛ قدرت سیاسی دین، قدرت زنانه شدن دین، قدرت قومیتی دین و…
اکنون دیگر تجربه دینی که زمانی در جاهای مشخصی و احوال معینی صورت میگرفت، در چارچوب شبکههای اجتماعی، تلویزیون، ماهواره و… شکل میگیرد. دین فانتزی-مجازی با میانجیگری تکنولوژی و فناوری، واسطهها را بیشتر کرد در صورتی که قبل از این تلاش وافری در ادیان وسلوک عرفانی برای کم شدن واسطهها وجود داشت. هرچند از نظر نظری، رسانهای شدن دین پهنای وسیعی دارد اما عمق آن بسیار کم است. چرا که برخوردهای انرژیبخش چهره به چهره قبلی در فضاهای معنوی بسیار تأثیرگذار و عمیق بود.
نظریه بازار ایدههای دینی
جریانهای تئوریک بسیاری برای فهم دین در دنیای امروز «چه مدرن و چه کلاسیک» وجود دارد که یکی از قابل توجهترینها، بازار ایدههای دینی پیتر برگر از دانشگاه بوستن است. که در اینجا صرفاً برای آشنایی بیشتر شرح مختصری از آن ارائه میشود؛ مطابق با این دیدگاه دین مشمول یک جریان عرضه و تقاضاست که نوعی کارکردگرایی نیز در آن دیده میشود. دینی که در گذشته مرجع همه چیز بود اکنون در حد منبعی از بین منابع تلقی میشود. دین کالایی میشود تا فقط خدمات ارائه کند. ممکن است این کالاها تلفیقی از آموزههای مختلف از ادیان و فرق گوناگون باشد. «مثال: انجام حرکات ورزشی یوگا به همراه قرائت آیات سوره واقعه و یا تأسیس مسجد مختلط در آلمان» اما اینها صرفاً در حد حجرهای برای ارائه کالای رستگاری مطرح هستند.
در صورت پذیرفتن این نظریه، میتوان وضعیت دین را در ایران و جهان اینگونه شرح کرد، بازار دین در کشورهای اروپایی و بویژه در کشور ایالات متحده آمریکا بازار تقاضا است و متقاضیان زیادی وجود دارد و این سبب رونق بازار دینی آنها گردیده است. «جدای از قرائت آسمانی از دین و قضاوت ارزشی درباره آن» و در ایران بعد ازانقلاب به روی کار آمدن «روحانیون» بازار عرضه دین بسیار قوت گرفت. افزایش این عرضه که بصورت انحصاری و یا نیمهانحصاری «آموزش و پرورش، صدا و سیما، سازمان حج و اوقاف، سازمان تبلیغات و…» صورت گرفت، تقاضا را کاهش داد.
ملاحظات
در نهایت عرض خود را با سه نکته به پایان میرسانم:
۱. ما برای چند دهه آینده وضعیت فرهنگ دینی نوظهوری را خواهیم داشت که در عین حال که آسیبهای جدی را به ارمغان میآورد، از گرایش بیشتر بشر به امر دینی حکایت دارد.
۲. جامعه ایران بخاطر تاریخ و پیشزمینههای فرهنگی و اجتماعی خود ظرفیتهای بسیار زیادی دارد، اما آبستن رخدادهای بسیاری در حوزه دین بوده و این تحولات نسل به نسل نمودی پررنگتر خواهد داشت.
۳. اما نکته پایانی و مهم این است که؛ «دین حقیقی قرار نیست به رنگ روزگار ما در بیایید، بلکه دین آسمانی آمده است تا انسان و جامعه را متحول ساخته و به اصل خویش بازگرداند.»