نسلی از دانشپژوهان ایرانی هستند که به نظر تکرارناپذیر میرسند و مدام در گفتارها و نوشتارهای اهالی فرهنگ میخوانیم و میشنویم که با حسرت از ایشان یاد میشود. نامهایی چون سعید نفیسی، علیاکبر دهخدا، ابراهیم پورداود، ذبیحالله صفا، بدیعالزمان فروزانفر، محمدرضا شفیعی کدکنی و…
به طور قطع و یقین محمد معین یکی از این نامهاست. از برجستهترین استادان زبان فارسی که از قضا نخستین فارغالتحصیل دکترای زبان فارسی در دانشگاه تهران است که پایاننامهاش را با راهنمایی «ابراهیم پورداود» با قید بسیار خوب گذراند و از همان آغاز با بزرگی چون علیاکبر دهخدا در تهیه و تدوین لغتنامه نامدارش همکاری کرد. معین البته از همان آغاز استعداد شگفت خود را در یادگیری نشان داد. او که پدرش شیخ ابوالقاسم از روحانیان شناختهشده رشت بود، دوره ششساله ابتدایی را در دبستان اسلامی رشت دوساله به پایان رساند و دوره نخست متوسطه را نیز با بهترین نمرهها از دبیرستان نمره ١ رشت که بعدها به نام دبیرستان شاهپور شناخته شد، گذراند. برای ادامه تحصیل به تهران آمد و از دارالفنون در رشته ادبی فارغالتحصیل شد. در کنار این تحصیلات مدرن اما معین نزد بزرگان خانوادهاش علوم قدیمه را خواند. نیای پدری او شیخ محمدتقی معینالعلما بود که در کنار مرحوم سید مهدی رشتآبادی به معین صرف و نحو و مقدمات علوم قدیمه را آموخت. نیای مادری محمد معین نیز شیخ محمد سعیر از علما و مدرسان علوم قدیمه بود. معین بعد از فارغالتحصیلی از دارالفنون به دانشسرای عالی رفت و در رشته ادبیات و فلسفه علوم تربیتی به تحصیل پرداخت.
در سال ١٣١٣ با نگارش پایاننامه به زبان فرانسه در مورد شاعری فرانسوی در رشته ادبیات و فلسفه در مقطع کارشناسی فارغالتحصیل شد. او بعد از گذراندن چندین سال تجربه معلمی در دبیرستان شاهپور اهواز چنان که اشاره شد، از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و به فعالیت علمی در این دانشگاه و مؤسسه دهخدا پرداخت. متأسفانه اما بخت البته با علاقهمندان به زبان فارسی یار نبود و محمد معین با این درجه دانش و فرهیختگی خیلی زود از دنیا رفت، او ١٩ آذر ١٣۴۵ پس از بازگشت از سفر ترکیه در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران سکته کرد و به حال اغما افتاد و پس از پنج سال در ١٣ تیر ١٣۵٠ در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت. گفته میشود در تشییع جنازه این استاد برجسته که در همان زمان کوتاه غیر از همکاری در لغتنامه دهخدا و تدوین فرهنگ ارزشمند معین دهها کتاب و مقاله ارزشمند نگاشت تعداد انگشت شماری حضور داشتند. این اشاره مختصر به زندگی، تحصیلات و آثار دکتر معین اما به هدف یادآوری نکتهای بود که سخن با آن آغاز شد.
محمد معین همچون نامهای ماندگاری که از آنها یاد شد، هر دو نظام آموزشی سنتی و متجدد را تجربه کرده بود و به باور نگارنده دستکم یکی از رمز و رازهای موفقیتش همین بود، اینکه بر سنتی کهن ایستاده بود، اما در بستری متجدد پرورش یافت و توانست دانش سترگش از زبان و فرهنگ ایرانی و فارسی را با روشی جدید عرضه کند.
یکی از آثار او «یادنامه پورداود» هست که مختصری به معرفیاش میپردازیم:
یادنامهٔ پورداود کتابی به نویسندگی محمد معین، در دو جلد میباشد.
جلد اول آن شامل مقالات پارسی و اشعار؛ و جلد دوم آن شامل مقالات غیرپارسی میباشد.
جلد اول و دوم از این مجموعه، حاوی مقالاتی به زبان فارسی و اروپایی در زمینهٔ «فرهنگ و تمدن ایرانی» است که به مناسبت شصتمین سال تولد «ابراهیم پورداود» ـ مؤلف و محقق معاصر ـ به پاس قدردانی از زحمات وی در خصوص ادبیات فردیسنا و فرهنگ ایران باستان مرتبط انجمن زرتشتیان تهران فراهم آمده است. که در بالا هم اشاره شد که استاد پایاننامه محمد معین در مقطع دکترا بودند.
مقالات جلد اول که به زبان فارسی است عبارتاند از:
ترجمهٔ احوال پورداود/ محمد معین
دین قدیم ارمنیان/ روبن آبراهامیان
نقاشی کمالالملک/ اسماعیل آشتیانی
مثل افلاطونی و فروهران زرتشتی/ حسین کاظمزاده ایرانشهر
بشارت باد مرترا/ دیوان بهادر جاوری
بهار گیلان و مازندران (قصیده) / محمد دبیرسیاقی
دیباچهٔ ویرافنامه/ حسین سمیعی
دهقان پیر (مثنوی) / فروزانفر
داستان زرتشتی و یهودی/ محمدعلی فروغی
کلمات فارسی در زبان لهستانی/ فرانسوا ماحالسکی
ارداویرافنامه/ محمد معین
دربارهٔ چند لغت فارسی/ سعید نفیسی.
بخش دوم کتاب (جلد دوم) به مقالات به زبان اروپایی اختصاص دارد. در این کتاب در کل به شرح زندگانی استاد پورداود پرداخته میشود که در زیر شمهای از زندگینامه وی را ملاحظه مینمایید.
ابراهیم پورداود (زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، رشت – مرگ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) ایرانشناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران بود.
پورداود را بنیادگذار ایرانشناسی در سرزمین ایران، و زندهکنندهٔ فرهنگ و زبانهای ایران باستان دانستهاند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران قدیم علاقهمند بود و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتابهایی را که راجع به ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتابهای دیگر ترجیح داد و به خصوص کتابهای مربوط به دین زرتشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد و سالهای دراز در این باره به تحقیق پرداخت و با آگاهی وسیعی که از زبانهای فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبانهای کهن داشت، تمام کتابهای مربوط به ایران قدیم را – که به زبانهای گوناگون نوشته شده بود – در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود و در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایرانشناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمیکرد.
بر اثر کوششهای پیگیر او ایرانیان میتوانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حِکم، معتقدات دینی، روایتهای تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند. خدمت بزرگ او دربارهٔ تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شده است کهگروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.
ترجمه و گزارش اوستا برجستهترین اثر پورداود به شمار میرود. با در نظر گرفتن سیاق عبارتهای اوستایی و دور بودن آنها از شیوهٔ زبان فارسی امروز و نیز با توجه به متن مشکل و پر از ابهام اوستای نخستین، اهمیت کار پورداود روشن میشود. او میکوشید ترجمهای روان از اوستا به دست دهد و بدون آنکه از حدود قواعد زبان فارسی دور شود، با استفاده از واژههای کهن، ترکیباتی رسا و خوشآهنگ پدید آورد.
امتیاز دیگر کار او مقدمه و توضیحاتی است که برای هر یک از بخشهای اوستا نگاشته است. این مجموعه علاوه بر تفسیر و ترجمه، لغتنامهٔ بزرگی در ریشهشناسی واژههای ایرانی نیز هست و از بهترین مآخذ برای پی بردن به فرهنگ ایران باستان بهشمار میآید.
پورداود در تحقیقات خود روش دانشمندان آلمانی را به کار میبست و به خصوص از نظر نشان دادن مراجع متعدد و حواشی بسیار، تحت تأثیر آنان بود و نزد ایرانشناسان جهان مقامی والا داشت. او به سبب احاطه کامل به زبانهای آلمانی و فرانسوی و دانستن زبانهای عربی و انگلیسی، و در پیروی از روش تحقیق اروپاییان در میان معاصران خود کمنظیر بود. دقت وسواسگونه در ذکر منابع، به کار بردن جملههای کوتاه و کامل، پرهیز از تصنع، سادگی، گنجاندن معانی بسیار در عبارتهای مختصر، دوری از تکرار و پرهیز از اطناب از ویژگیهای مهم وی در کار تألیف و ترجمه بهشمار میآید. پورداود از واژهسازیهای نابهنجار و نامربوط پرهیز میکرد و اصراری در به کار بردن الفاظ عربی نداشت و آنها را ساخته ایرانیان و جزو گنجینه زبان فارسی میدانست.
پورداود در طول سالها معلمی خود، شاگردان فراوانی تربیت کرد که هریک خود معلمان و محققان نامدار در عرصهٔ ادب و فرهنگ ایران شمرده میشوند و از آن میان محمد معین، محمد مقدم، بهرام فرهوشی، احسان یارشاطر و جلیل دوستخواه بیش از دیگران شناختهشده هستند.
علاقهمندان میتوانند برای مطالعه و دانلود این کتاب به کتابخانه مجذوبان نور مراجعه کنند.
منابع:
روزنامه اعتماد (محسن آزموده)
ویکی پدیا