دکتر حسن بلخاری
مرکز معماری دودمان دوم (قطبشاهیه) حیدرآباد است و چشمگیرترین بنای تاریخی این شهر و دودمان، چارمنار، ساباط پیروز در مرکز شهر است؛ نوعی دروازه که قبل از آن در احمدآباد ساخته شده بود و نماد پیروزی و فتح محسوب میشد.
مهمترین بنای ایجادشده در دوره جهانگیر ـ فرزند اکبر ـ ساخت مقبره در اسکندره[۷] بود. این مقبره، همچون مقبره همایون، در باغ وسیعی قرار دارد. اکثر کتیبههای بسیار زیبای این بنا به فارسی است و عبدالحق شیرازی که بعدها به امانتخان ملقب شد، آنها را طراحی کرده است.
مقبره اکبر بر کرسی گچکاری و رنگشده بزرگی (۱۰۴ مترمربع و ۱۴ متر ارتفاع) با طاقگانها و مدخلهای بیروننشسته در هر چهار پهلو قرار دارد. خود مقبره ترتیب هرمیشکلی از سه ردیف کلاهفرنگی از سنگ ماسه قرمز و کلاهفرنگیهای گنبددار (چتری) در گوشههاست؛ دهلیزی که با گچبری رنگی نفیسی، ایرانیوار، تزئینیافته و شیبهای باز میشود که به جانب اتاق گنبددار و ساده مقبره در قلب بنا پایین میرود (همان: ۳۱۵).
و اما اوج هنر معماری سلاطین گورکانی، دوره شاهجهان، فرزند جهانگیر (۱۶۲۸ـ ۱۶۵۸م)، است. «تاجمحل» پرشکوهترین و زیباترین معماری اسلامی در همه دورهها و عرصهها، به دوره حکومت شاهجهان تعلق دارد. مقرر بود معماران هندی در مکتب تجربه بناهایی چون مقبره همایون و اکبر، به چنان سطحی از مهارت و توانمندی برسند که متأثر از سبک ایرانی، بنای بینظیر، فاخر و مجلل تاجمحل را خلق کنند.
این بنا مقبره همسر محبوب شاهجهان، ممتاز محل است. ممتازمحل یا ارجمندبانو، فرزند عینالدوله آصفخان، در نوزدهسالگی با شاهجهان ازدواج کرد و هجدهسال با او به سر برد. در این مدت، چهارده فرزند برای شاهجهان آورد و سرانجام جان خود را در سر چهاردهمین فرزند گذاشت. گفته میشود ممتازمحل وصیت کرده بود بر سر گورش آرامگاهی بنا کنند که در جهان نظیر نداشته باشد.
مرگ همسر محبوب شاهجهان چنان وی را دلتنگ و افسرده کرد که به مدت دو سال خود را از هر نوع فعالیت و لذتی محروم ساخت. سپس در سال ۱۶۳۱م دستور ساخت آرامگاه محبوبش را در کنار رود یمنا در آگرا صادر کرد. کریستین پزایس معتقد است طراح اصلی این بنا خود شاهجهان است، اما به نظر نمیرسد چنین نظری درست باشد.
گفته میشود شاهجهان از میان معماران بسیار، استاد عیسی افندی را برگزید و وی به کمک استاد احمد لاهوری این بنای مجلل را از سال ۱۶۳۱ تا ۱۶۴۸م با هفده هزار کارگر و سرمایهای بالغ بر پنجاه لک (هر لک معادل صدهزار روپیه است) بنا کرد. این بنا در مرکز باغی احداث شده است که علیمردانخان ایرانی طراحی کرده و ساخته است.
ارنست کونل در کتاب هنر اسلامی بر این باور است که در تقسیمبندی نمای خارجی تاجمحل، معماری ایرانی نفوذ کامل داشته است: در تقسیمبندی نمای خارجی آن، نفوذ ایرانی کاملاً به چشم میخورد، ولی در سایر جزئیات، در انحنای اضلاع، محیط گنبدها، در ساختمان برجهای چهارگوشه جانبی و همچنین از نظر ساختمان درونی، نفوذ هندی بیش از همه مؤثر است و به طور کلی در ساختمان تمامبنا آنقدر دقت و هماهنگی به چشم میخورد که مدتها تصور میشد یکی از معماران اروپایی در ساختمان آن نظارت داشته است (کونل، ۱۳۵۵: ۲۱۵).
باغی که بنای اصلی تاجمحل را چون نیلوفری سفید در میان خود گرفته است، چهاربخشی و مساحت آن ۳۰۸ × ۵۴۴ متر است: تاجمحل و صفّهای که بنا روی آن قرار گرفته، از مرمر سفید صیقلی است… مقبره تاجمحل در نقشه تکاثف، الگویی را که مقبره همایون در دهلی فراهم آورد، مهذب میسازد: گنبد بزرگ پیازی بر گریو بلندتری قرار گرفته، کلاهفرنگیهای کوچک گوشهها نزدیک به گریو گنبد قرار دارد، اتاقهای هشتوجهی گوشهها به گونهای منطقیتر به هم متصل شده و چهار مناره بلند بنا در چارچوببندی کرده است. هنگامی که تصویر این نما به دقت توازن یافته، در آب آبراهی که باغ را تقسیمبندی میکند نمایان میگردد، جلای عالی و کندهکاری پرتفصیل مرمرها آن را جذابتر میگرداند. غالب متن کتیبههای آن مشتمل است بر آیات کوتاهی از قرآن و در تأکید بر مقولات جهان واپسین؛ بهویژه روز جزا. برخی برآنند که مراد از این کتیبهها، که امانتخان طراحی نمود، آن است تا پیام مکنون در شکل و موقعیت بنا آشکار گردد و آن اینکه این مقبره نمادی تمثیلی از عرش الهی است که در روز جزا بر فراز باغهای بهشت قرار دارد (بلر و بلوم، ۱۳۸۱: ۳۱۸).
بورکهات بر این باور است که این بنا دارای کراماتی است؛ از هماهنگی و همسازی معجزهآسا و طرحی حیرتانگیز که چشم را برای تماشای تمامی جلوههای خود به هر سو میکشد. او این بنا را نشانه پایگاه و اهمیت ازلی زن در تمدن اسلامی و جلوهگریاش در هنر اسلامی میداند. وی با استناد به معانی باطنی معماری هندو، که معابدش را چون کوه بنا میکند تا در بطن خود حامل اخگر الهی باشد، تاج محل را پناهگاهی میداند که در آن تخم ابدیت نهفته است:
آرایش ملایم و بسیار ظریف پوشش مرمرین با رنگهای گوناگون و هماهنگ از گلهای نقشبرجسته و کتیبههای نگاشته با آیههای قرآنی پیرامون چارچوبهای درها همه اثری آسمانی دارند… طرح این بنا از مضمون یک حدیث سرچشمه گرفته است. در توصیف بهشت از پیامبر اکرم که مشتمل است بر گنبدی بسیار بزرگ از مروارید سفید نهاده بر چهار دیوار که بر آنها چهار حرف الهی رحمن نگاشته شده است. از هر یک از حروف رود رحمت جاری است. چون این حدیث را با دیگر احادیث نبوی بسنجیم، بدینجا میرسیم که مروارید سفید نماد مادهای است که جهان از آن آفریده شده است و این چیزی نیست جز روح کل یا عقل اول در جنبه فوقالعاده شکلپذیرش که در حقیقت همانا مثل عالی یا همزاد برتر سرشت زن باشد (بورکهارت، ۱۳۶۵: ۱۸۴).
درباره معماری این بنا، نظرگاههای مختلفی بیان شده است. برخی آن را نمونهای از حضور سبک عثمانی در هند میدانند: با استناد به چهار گنبد کوچک اطراف گنبد بزرگ و اینکه یکی از معماران (استاد عیسی افندی) عثمانی بوده است. برخی آن را سبکی کاملاً ایرانی میدانند و متأثر از آرامگاههای تیمور و مرقد امام رضا (ع) در مشهد و برخی نیز آن را نمونهای از معماری هند و ایرانی میدانند؛ مثلاً در کتابچه کوچکی که در هنگام بازدید تاج محل در اختیار بازدیدکنندگان قرار میگیرد و نویسندهای هندو دارد، نوشته شده است این اثر «اثری هند و ایرانی» است و برای اثبات سخن خود دو دلیل میآورد: اول پنج گنبد روی بناست (چهار گنبد کوچک و یک گنبد اصلی) که از دیدگاه وی تجلی پنج ایزد هندو: برهما، ویشنو، شیوا، گانش، و سوریاست. و دلیل دوم اینکه دو استاد سازنده این بنا اصل شیلپاشاسترا را میشناختند و امپراتوران مغول نیز به دلیل حضور دو زن در دربار گورکانیان ـ جود هابایی، مادر جهانگیر، و راجا اودایی ـ روحیه هنری داشتند.
گفته شده است شاهجهان وصیت کرده بود دقیقاً نظیر و قرینه تاج محل، بنایی از سنگ مرمر سیاه درخشان، که در زیباییشناسی رنگ در تمدن اسلامی نشان شکوه و جلال مردانه است، در آن سوی رودخانه یمنا به عنوان مرقد او ساخته شود و با پلی این دو بنا به هم متصل شوند؛ تا نشانی بر وصل ابدی این عاشق و معشوق باشد. لیک اورنگزیب به این وصیت پدر هیچ وقعی ننهاد و پدر را در کنار مادر به خاک سپرد. آثار دیگر دوره شاهجهان عبارتند از: مسجد جامع دهلی، که به مسجد قلعه نیز شهرت دارد و نیز به دلیل مرمر شفاف سفیدرنگی که در آن به کار بردهاند، مسجد مروارید نیز نام دارد. این مسجد مشتمل است بر شبستانی مستطیلشکل (۱۷×۴۹متر) که با جرزهای چلیپا شکل به سه فرشانداز هفتدهانه تقسیم شده است که بر طاقهای تیره جناغی نهاده شده و بالای آنها سه گنبد پیازی قرار دارد (بلر و بلوم، ۱۳۸۱: ۳۱۸).
و نیز لعلقلعه یا قلعه قرمز در دهلی که یکی از آثار شگرف و مهم معماری دوره شاه جهان است. وجه تسمیه آن دیوار سرخ رنگی از ماسه قرمز است که دور تا دور آن کشیده شده است. داخل لعل قلعه، بناهایی چون دروازه لاهور، دیوان عام، دیوان خاص، مسجد حمام و… قرار دارد که هر یک با کتیبههای فارسی، شکوه و جلایی ویژه یافتهاند. بناهای مهم دیگر گورکانی در هند یکی مسجد بدشاهی در لاهور است که آخرین مجموعه از مساجد جامع بزرگ محسوب میشود. الگوی این بنا که در سالهای ۱۶۷۳ ـ ۱۶۷۴م ساخته شده، کاملاً بر پایه مسجد جامعی است که شاهجهان در جهانآباد ساخته بود. و دیگری مقبرهصفدر جنگ در دهلی است که در سالهای ۱۷۵۳ـ۱۷۵۴م برای دومین حاکم دهلی (نواب) ساخته شد که ریشه ایرانی داشتند.
این اثر که بر پایه مقبره همایون امانه چندان دقیق ساخته شده، آخرین نمونه بزرگ آرامگاههای شاخص گورکانی به شمار میرود که در آن باغی چهاربخشی و محصور، کرسی ساختمانیای را بر گرفته که بنایی از نوع هشتبهشت بر آن قرار دارد (همان: ۳۲۳).
*حکمت هنر هند
پینوشتها:
۷ـ هشت کیلومتری شمال غربی آگرا.
منبع: روزنامه اطلاعات