دربار پادشاهان ایران باستان به ویژه در دوره هخامنشیان محل تجمع بسیاری از دانشمندان، مهندسان، پزشکان، فیلسوفان، ادیبان، نمایشنامهنویسان، معماران و هنرمندان بود. البته فراگیری علم در آن زمان، عمومی نبود و جو علمی در ابتدا به نیایشگاهها و حلقههای متشکل از کاتبان معابد محدود میگشت. با وجود این چنان که از منابع برمیآید با وجود محدود بودن فضای علمی ایرانیان از پیشرفت قابل ملاحظهای در علوم مختلف بهرهمند بودند و اندیشهها و ابداعات چشمگیری در علوم ریاضی، ستارهشناسی و هندسه در حلقههای علمی ایرانیان نضج گرفت.
علی غلامرضایی
چکیده: گذشته چراغ راه آینده است ملتی که گذشتهٔ خود را نشناسد محکوم به فناست. اکثر مورخان جهان بر این باورند که قسمت اعظم پیشرفتهای علوم و تمدن بشری مدیون تمدن ایرانی است و ایران سهم قابل توجهی در این پیشرفت داشته است. امروزه در بیشتر آثاری که به نام فرهنگنامه، دانشنامه و… درباره تاریخ دانش و هنر بشری در دنیا نوشته میشود- با نگرشی مغرضانه- سهمی ناچیز برای تمدن ایران و ایرانیان قائلاند و در پی آنند که پیشرفتهای عظیم بشری را نتیجه هوشمندی و تلاش مجدانه غریبان القا کنند که از یونان و روم شروع شده است.
سرزمین کهن ایران، سرچشمه دانش و بینش بوده است و ایرانیان نقش قابل توجهی در توسعه، تکامل و ترویج علم و آگاهی بشری داشتهاند که در این مقاله به گوشههایی از آن اشاره میشود.
مقدمه
بخشی از تاریخ تمدن ایرانیان، در پس پرده زمان مخفی مانده است. از این رو ترسیم اوضاع علمی و ذکر نام دانشمندانی که در عهد باستان میزیستند، بسیار دشوار و در برخی موارد ناممکن است، متأسفانه از ایران پیش از اسلام به دلیل هجوم اقوام وحشی، آثار مکتوب چندانی باقی نمانده است، ولی آنقدر که از تعالیم دینی و اصول اخلاقی کتب مذهبی و نوشتههای یونانیان برمیآید، فرهنگ و تمدن ایران در عرصه علم از رونق و اعتبار خاصی برخوردار بوده است.
دربار پادشاهان ایران باستان به ویژه در دوره هخامنشیان محل تجمع بسیاری از دانشمندان، مهندسان، پزشکان، فیلسوفان، ادیبان، نمایشنامهنویسان، معماران و هنرمندان بود. البته فراگیری علم در آن زمان، عمومی نبود و جو علمی در ابتدا به نیایشگاهها و حلقههای متشکل از کاتبان معابد محدود میگشت. با وجود این چنان که از منابع برمیآید با وجود محدود بودن فضای علمی ایرانیان از پیشرفت قابل ملاحظهای در علوم مختلف بهرهمند بودند و اندیشهها و ابداعات چشمگیری در علوم ریاضی، ستارهشناسی و هندسه در حلقههای علمی ایرانیان نضج گرفت.
ایرانیان در نتیجه تلاش دانشمندان خود، به پیشرفتهای ارزشمندی در علوم مختلف نائل آمدند که در ادامه مقاله به بخشهایی از آنها اشاره میشود.
جغرافیا و نجوم
در کتاب بُندَهِشن (از متون مذهبی ایران باستان) مطالب ارزندهای از دانش ایرانیان راجع به اقالیم و مکانهای جغرافیایی، منشأ رودها و دریاچهها و اوضاع طبیعی سرزمین ایران آمده است (فرشاد، ۱۳۶۵: ۲۳۵).
در عصر هخامنشی، ایرانیان پیشرفتهای قابل توجهی در علم جغرافیا حاصل کردند؛ از جمله برای نخستین بار با استفاده از نیروی دریایی خود، به اکتشافات جغرافیایی و کشف سرزمینهای ناشناخته گیتی همت گماشتند. به منابع تاریخی، داریوش یکی از اتباع یونانی خود بنام اسکیلاس را جهت یافتن مصب رود سند به این منطقه اعزام کرد و به وی دستور داد در مسیر خود، مناطق جغرافیایی جدید را شناسایی و اطلاعات لازم درباره آنها را ثبت کند (رائین، ۱۳۳۶: ۱۳۷). از گزارش هرودوت چنین برمی آید که اسکیلاس در مأموریت خویش توفیق یافته و در نتیجه اکتشافات وی بود که ایرانیان توانستند به هند راه یابند (هردوت، بیتا: ۲۶۸).
کشفیات باستانشناسان نشانگر آن است که یکی از منابع مهم ستارهشناسی در آن دوران، سنتهای آریایی بود. «ایران ویج» یعنی سرزمین ایران، مرکز ستارهشناسی آن عصر بود.
سنتهای کهن در نجوم ایران باستان که بیشتر گرایش به احکام ستارگان داشته، دارای جلوههای «اسطورهای – دینی» بوده است. در متون دینی ایرانیان مانند اوستا، بندهشن و مینوی خرد، بارها از علم نجوم و احکام ستارگان یاد شده است. در عصر ساسانی، تدوین کتابهای «زیج شهریار» و «شهرهای ایران» که بعدها مأخذ بسیاری از دانشمندان، منجمان و جغرافیدانان دوره اسلامی قرار گرفت، در پیشرفت دانش اخترشناسی تأثیری بس شگرف داشت (بیات، ۱۳۶۸: ۲۴۳).
ریاضیات و هندسه
در دنیای باستان، ریاضیات بصورت علم اعداد مفهومی نداشت اما در ساختمانهای ویرانشده، تأسیسات آبی، ابزارها و وسایل، نقش علم ریاضیات مجسم و قابل لمس است. به عنوان مثال در ساخت و بنای کاخهای عصر هخامنشی، راه شاهی، نقشهبرداری و وسایلی مانند کشتی، ارابههای چرخدار و…استفاده ایرانیان از قواعد ریاضی کاملاً هویداست.
برخی از قواعد و روشهای ریاضی مانند جداول جبری و معادلات جبری در شوش باستان، معمول بوده است. ابداع واحدهای اندازهگیری به همت ریاضیدانان ایرانی سبب شد مقیاسهای اندازهگیری در مناطق وسیعی از دنیای آن روزگار یکنواخت شود. نشانههای برجای مانده از آن دوران معرف آگاهی قابل توجه ایرانیان در عرصه دانش هندسه است. ایرانیان در بساری از قواعد محاسبه سطح و حجم اجسام با استفاده از روابط جدید هندسی آگاهی داشتهاند و بسیاری از دانشمندان یونانی از دانش ایرانیان، در توسعه آگاهی خود در زمینه علم هندسه بهره بردند. به عنوان مثال، فیثاغورث که از بانیان علم هندسه به شمار میرود با سفر به مشرقزمین و بهرهگیری از معارف شرق کهن قضیه هندسی «فیثاغورث» را به نام خود ثبت کرد؛ در حالی که مدارک تاریخی به خوبی نشان میدهد که هندسهدانان شوش، از قضیه فیثاغورث آگاهی داشتند ولی نتوانسته بودند آن را به همگان عرضه کنند (فرشاد، ۱۳۶۵: ۵۰۴).
طب و بهداشت
تاریخ پزشکی ایرانزمین، سربلند و افتخارآمیز است؛ چنان که در اوستا خبر دیرینگی این علم در میان ایرانیان آمده است. منابع از جایگاه ویژه علم طب در میان ایرانیان حکایت دارد (همان، ۵۵۶). با نگرشی به تاریخ طب در جهان درخشش هنر و خلاقیت پزشکان ایرانی را بر پهنه آن خواهیم یافت. با مقایسه روشهای درمانی مرسوم در میان پزشکان ایران و یونان، دو کشور پیشرفته روزگاران قدیم، میتوان دریافت که قبل از عصر بقراط، طب و داروسازی در ایران به مراتب پیشرفتهتر از یونان بوده است و یونانیان در این زمینه تحت تٔثیر ایرانیان بودهاند (حقیقت، ۲۵۳۶: ۵۵).
شیوههای درمانی در ایران، بیشتر بر تجربیات و روشهای علمی مبتنی بوده است؛ در حالی که در یونان بر اعتقادات خرافی استوار بوده است، رعایت بهداشت جزء قوانین و آداب دینی ایرانیان بوده است، در حالی که برخی امور بهداشتی ایرانیان مانند ضدعفونی کردن آب و مناطق مسکونی، برای یونانیان قابل هضم نبود و تعجب یونانیان را برمیانگیخت (دورانت، ۱۳۶۵: ۴۳۰). ویلدورانت در زمینه اهمیت رعایت بهداشت در میان ایرانیان مینگارد: «[پارسیان] پاکیزگی را پس از زندگی بزرگترین نعمت میدانستند… در کتاب زرتشت (اوستا) آمده است که نچیدن ناخن و مو و نفس کشیدن از دهان، همه پلیدی است و ایرانی فرزانه باید از آن پرهیز کند.» (همان، ۴۲۲)
کیمیاگری و داروسازی
کیمیاگری از رشتههای مورد توجه ایرانیان قدیم بوده است. کیمیاگری تنها تبدیل فلزی به فلز دیگر نبوده، بلکه مضمونی کلیتر داشته است؛ لعاب دادن کاشیها، رنگرزی فرشها، پارچهها و شیشهها و امور زینتی دیگر، جزئی از این رشته محسوب میشد.
ایرانیان دانش کیمیا را به دانشمندان سرزمینهای دیگر آموختند، «اُستانِس» مُغ بزرگ زمان خشایارشا، برای تعلیم شیمی به موبدان مصر به این سرزمین سفر کرد (سلطانی، ۱۳۵۴: ۶۸۲). ایرانیان با اختراع وسیلهای شبیه پیل الکتریکی در عصر اشکانی، فلزات را ذوب میکردند.
در زمینه داروسازی نیز آثار هوشیاری و دانش ایرانیان مشهود است. به نظر میرسد واژه دارو که امروزه به زبان لاتین (دراگ DRUG) خوانده میشود، از واژه (داروک) پهلوی گرفته شده باشد. در این دوره تهیه معجونهای دارویی، همچون «میتریدات»، متداول بوده است. بسیاری از ترکیبات دارویی که جالینوس و دیگر پزشکان یونان تهیه کردهاند، مطابق اصول ساخت این معجون بوده است (همان، ۶۸۵). در عصر ساسانیان، فعالیتهای دانشمندان ایرانی در زمینه داروسازی به ویژه در «دانشگاه جندی شاپور» تداوم داشت.
دانشگاه جندی شاپور
«دانش و هنر، برتر از شمشیر و ثروت است.» این جملهای است که بر سر دانشگاه جندی شاپور حک شده بود (براون، ۱۳۳۷: ۳۷).
از مصادیقی که بر رونق و اعتلای تمدن ایرانی مهر تأیید میزند، وجود مراکز و مدارس علمی است که دانشگاه جندی شاپور در میان آنها دارای شهرت خاصی است (نخعی، ۱۳۵۸: ۱۹۰). این دانشگاه، بزرگترین مرکز علمی زمان خود بود.
درست است که مقدمات تأسیس این دانشگاه را اردشیر بابکان، نخستین پادشاه سلسله ساسانی، فراهم آورد. ولی گشایش آن، به زمان فرزندش شاپور اول باز میگردد و به همین سبب، به جندی شاپور مشهور شد. با تأسیس این دانشگاه، ایران، بزرگترین کانون علمی دنیا گشت و دانشپژوهان دنیا از هر قوم، دین و نژادی رهسپار ایران شدند (همان).
هر سال در این دانشگاه، انجمن پزشکی به ریاست «دُرُستپَد»، وزیر بهداری عصر ساسانی برگزار میشد. در این انجمن علمی، علاوه بر درستپد پزشک مخصوص شاه و پزشکان برجسته ایران و سایر کشورها حضور مییافتند و در باب علم پزشکی، بیماریها و نحوه درمان آنها گفتگو میکردند. نتیجه بحثها در دفتری ثبت میشد و پس از تطبیق با منابع و کتب علمی و اثبات کارآمدی آنها، به صورت کتابچهای در اختیار پزشکان سراسر دنیا قرار میگرفت (ممتحن، ۱۳۷۴: ۲۰۴). این همایش علمی، نماد درخشش دانش ایرانیان و تلاش دلسوزانه آنان در ارتقای علم و تمدن بشری بود.
در دانشکده پزشکی دانشگاه جندی شاپور جراحیهای پیشرفته انجام میشد. دانشگاه، دارای تالار تشریح بود. کتابخانه این دانشگاه چنان بزرگ بود که به نوشته ادوارد براون، شرقشناس معروف، نظیر این کتابخانه هیچگاه در تاریخ تمدن دنیا دیده نشده است (براون، ۱۳۳۷: ۴۷).
نگاهی به کتابهای تاریخ الحکمای قفطی، الانباء فی طبقات الاطباء ابن ابی صبیعه، الفهرست ابن الندیم و… ما را از عظمت و اهمیت این کانون علمی بزرگ جهان بیشتر آگاه میسازد.
صنعت و هنر
درخشانترین اشعه ذوق وعالیترین سلیقه هنری از ذهن ایرانیان تراویده که ثمرهاش خلق آثاری ارزشمند در عرصه هنر و فرهنگ است. مطالعات و یافتههای باستانشناسان، نشان میدهد که سراسر ایران در شکلگیری اولیه فنون و هنر نقش داشته است. از کاوش و بررسی در مناطق تمدنی همچون: تپه حصار دامغان، سیلک کاشان، تپه باستانی شوش و تپه هگمتانه، نخستین مراحل ساخت سفال، چرخ کوزهگری، دوک ریسندگی، ابزارهای مسی، کورههای آجرپزی و ارابههای چرخدار به دست آمده است (فرشاد، ۱۳۶۵: ۷۲۶).
ضرب سکه طلا، برای نخستین بار در تاریخ منسوب به ایرانیان است. داریوش در سال ۵۱۶. ق. م. نخستین سکه را که «دریک» خوانده میشد، ضرب کرد (احتشام، ۲۵۳۵: ۱۷۴). پس از کشف کاغذ در چین ایرانیان نخستین گروهی بودند که به صنعت ساخت کاغذ دست یافتند و در دوره اسلامی آن را به مسلمانان انتقال دادند. ایرانیان با ابداعات گوناگون در ساخت ابزارهای سنگی، سیستمهای آبرسانی، حفر قنات و… بزرگترین خدمات را به صنعت و هنر بشر کردند (فرشاد، ۱۳۶۵: ۷۶). احداث راههای چشمنواز وسیع و طولانی که عمده قسمتهای آن با سیستم پستی خاص با هم مرتبط بود، از دیگر ابداعات و شاهکارهای ایرانیان است.
از افتخارات مهم و غرورآفرین ایرانیان، ترعهای بود که رود نیل را به دریای مدیترانه منتقل میساخت. این کار به دستور داریوش انجام شد و گزارش احداث آن بر روی کتیبهای حک گردید (رائین، ۱۳۳۶: ۵۳).
تمدن ایرانی در حوزه معماری نیز دارای دستاوردهای درخشانی است که بخشی از آنها همچنان عظمت، زیبایی و جذابیت خویش را حفظ کردهاند. از ممتازترین آثار معماری ایران باستان، بنای «تخت جمشید» است که به لحاظ مهندسی ساختمان در نوع خود بینظیر است. در این بنا سیستم کامل آبرسانی و فاضلاب در بخش زیرین تعبیه شده بود (فرشاد، ۱۳۶۵: ۱۵۶). پلهها، ستونها و سرستونهای آن از اوج نظم و هماهنگی این اثر ارزشمند تاریخ معماری جهان حکایت دارد.
طاق کسری از دیگر آثار برجسته هنر معماری ایرانیان است که در عصر ساسانیان در نزدیکی دجله بنا شد. این طاق قسمتی از کاخ سفی و جایگاه تخت سلطنتی انوشیروان بود و قالی زربفت و معروف «بهارستان» در آن پهن شده بود (پیرنیا وآشتیانی، ۱۳۸۰: ۲۷۴). این بنا بزرگترین طاق سقفی است که تاکنون در جهان با مصالح ساده و بدون قالببندی ساخته شده است (نصر، ۱۳۵۱: ۲۵۴).
نتیجهگیری
به گواهی مورخان، ایرانیان از دیرباز برای خرد و دانش ارزش بسیار قائل بودهاند. اکثرمورخان جهان بر این باورند که قسمت اعظم پیشرفتهای علوم و تمدن بشری مدیون تمدن ایرانی است و ایران سهم قابل توجهی در این پیشرفت داشته است. ایران از ابتدا سرچشمه نیکی، قدرت، زیبایی، فضیلت و خداپرستی بوده. جهان اگر از یونان هماهنگی و زیبایی و از روم قانون و هنر آموخت از تمدن ایران ترکیبی از این چهار عنصر را فرا گرفت. در آموزههای زرتشت دین رسمی ایران در زمان ساسانیان یکی از راههای رسیدن به بهشت موعود، «کوشش و کمک به تعلیم و تربیت نوع بشر» عنوان شده است، چرا که به نیروی دانش، شر و ستم، این دو آثار جهل، از جهان رخت بر میبندد. در ایران باستان هدف از آموزش و پرورش این بود که کودک را معتقد به خدا و متدین بار بیاورند، او را دارای اخلاق نیکو کنند؛ به او پیشه و هنر بیاموزند و به بهداشت تن متوجه و مأمور سازند. در زمان هخامنشیان توسعه صنایع و حرف گوناگون و سازمان اداری و تشکیلات وسیع دربار نیاز مبرمی به نیروی انسانی متخصص و کار آمد داشت. به همین لحاظ درصدد بر آمدند علاوه بر آموزشهای دینی سایر علوم را در مدارس، مکانهایی سوای خانه و پرستشگاهها بر پا دارند. با توسعه علوم و دانش که در نتیجه توسعه آموزشگاهها و حشر و نشر با یونانیان و برقراری رابطه با هندوستان از سوی دیگر صورت گرفت، به تدریج مدارس عالی در ایران پدیدار شد. جلوه بارز اینگونه آموزشگاهها که در آنجا، در سطوح عالیه تدریس و تحقیق میشد، دانشکاه جندی شاپور است که به دستور شاهپوراول بنیانکذاری شد. در این دانشگاه که طی چندین قرن مرکز دانش جهانی محسوب میشد، طب، دارو سازی و دامپزشکی، فلسفه، هیئت و نجوم، ریاضیات، حکمت، منطق، الهیات و… تدریس میشد و دانشکده طب و نجوم آن در بسط و تحکیم این علوم به کشفیات و پیشرفتهای فوق العاده بزرگی نائل شد. ایرانیان اولین ملتی که امپراطوری جهانی را به وجود آوردند و روح عدالت و آزادمنشی را که تا آن زمان بر بشر مجهول بود بسط و اشاعه دادند. از زمانی که تاریخ ایران ثبت شده برای دانش در این سرزمین ارزش زیادی قائل بوده و از خداوند درخواست دانش و بینش میکردهاند.
منابع:
۱- احتشام، مرتضی، ایران در زمان هخامنشیان، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۲۵۳۵.
۲- اشپولر، برتولد، تاریخ ایران، ترجمه جواد فلاطوری، تهران: علمی و فرهنگی، ۲۵۳۵.
۳- براون، ادوارد، طب اسلامی، ترجه مسعود رجبنیا، ۱۳۳۷.
۴- بهزادی، موبد رستم، زرتشت و آموزشهای او، تهران: فروهر، ۱۳۷۱.
۵- بیات، عزیزالله، کلیات تاریخ و تمدن ایران، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۶۸.
۶- پیرنیا، حسن و اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ ایران، تهران: ۱۳۸۰.
۷- حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان، تهران: شرکت مولفان، ۲۵۳۶.
۸- دورانت، ویل، ترجمه احمد آرام، تهران: سازمان آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۵.
۹- رائین، اسماعیل، دریانوردی ایرانیان، تهران: جاویدان، ۱۳۳۶
۱۰- زرین کوب، عبدالحسین روزگاران، تهران: سخن، ۱۳۷۹.
۱۱- سلطانی، ابوالقاسم، بهداشت در ایران از آغاز تاپایان قرن سوم هجری، مجله محیطشناسی، دانشگاه تهران، ش۵، ۱۳۵۴.
۱۲- فرشاد، مهدی، تاریخ علم در ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۵.
۱۳- ممتحن، حسینعلی، پژوهشی در تاریخ و فرهنگ اسلام و ایران، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۴
۱۴- نخعی، حسین، پیشینه دانشگاه گندی شاهپور، هشتمین کنگره تحقیقات ایرانی، فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۸.
۱۵- نصر، سید تقی، ابدیت ایران، تهران: انتشارات فرهنگ و هنر، ۱۳۵۱.
۱۶-نفیسی، سعید تاریخ اجتماعی ایران، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۲.
۱۷- هردوت، تواریخ، ترجمه وحید مازندرانی، بیجا، چاپخانه وزارت فرهنگ و هنر، بیتا.
همای گیلان