بسم الله الرّحمن الرّحیم
شکر خدا که توفیق داد به ما، همهی ما، به هر کدام به تنهایی خداوند توفیق [داد] که بتوانیم در مجلس امروز با یکدیگر… انشاءالله خداوند به همین ترتیب همهی ما را با هم در آنجایی که میگویند بهشت است در آنجا با هم جمع کند. گرچه شعری هست که توجه کنید:
الهی زاهد از تو حور میخواهد قصورش بین
به جنت میگریزد از درت یارب شعورش بین
آن کسی که زهد میکند میگوید از تو [حور میخواهد]، قصورش بین، خیلیها هم، کسی که جلوی درِ تو هستند، دلش میخواهد برود بهشت! چه بهشتی بالاتر از دم درِ خانهی خداوند؟ به هر جهت ما نخواهیم از خدا جز آنچه خواهد. همهی اینها یک طرف، خواستهی ما یک طرف. خواستهی ما این است که خدایا ما را که آفریدی، اینقدر هم توفیق دادی که حالا اینجا هستیم، توفیق را بیشتر کن، توفیقت را کماکان به ما بده تا وقتی که درِ خانهی تو باشیم، یعنی برویم… خدمتی… انشاءالله. من الحمدلله حالم خیلی بهتر است، توانستم بیایم اینجا، اما برای ملاحظهی حالم و اینکه خدای نکرده شماها را ناراحت نکنم؛ زودتر قرار است مرخص بشوم بروم. آنجایی که باید مرخص بشوم نمیدانم… وقتش هر وقت باشد یک دقیقه، یک روز، زودتر نمیشود، دیرتر هم نمیشود. خداحافظ همه.