بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهای که در مزار خوانده میشود و در حسینیه هم روزهای جمعه میخوانیم فعلاً؛ یک اسامی بزرگان و اقطابیست که در تمام زمان تاریخ تصوف به نظر ما قطب زمان و مرجع همگی بودند. چه واقعاً مرجعیت اجرا میشده و چه بعضیها روی جهات، در جاهای دیگر بودند. به هر جهت این مثل… در این خطبه هم ذکر پیغمبر از این جهت شده است که از پیغمبر هم یا مستقیم به خداست کمااینکه پیغمبر ما مستقیم با خداوند در ارتباط بود یا اینکه توسط مرشدیست که آن مرشد ارتباط با خدا دارد و ارتباط بندگان را هم با خدا تأمین میکند. این برای یک یادآوریایست به همهی فقرا، به همهی شنوندگان این عبارت یا آنهایی که این را میخوانند، توجه کنند که این مسألهی عرفان و تصوف، امروزی نیست که از زمین ناگهانی مثل علف سبز شده باشد؛ این تخمی است که خداوند از اول به حضرت آدم علیهالسلام داد و حضرت آدم ارتباطش با اربابش که خداوند بود همیشه محفوظ بود و این ارتباط را برای بعد از خودش به جانشینش منتقل میکرد و او هم باز همین ارتباط را به جانشینش. یعنی در واقع آن سلسلهای و رشتهای که خداوند به حضرت آدم فرمود و به مادرمان «حوّا» بشارت داد و تعلیمش داد رشتهی ارتباط با خداوند است که این رشته در عالم امروزیِ ما هست و این رشته تا ابد خواهد بود. یعنی خداوند مقدر فرموده است که رشتهایست که از او جدا میشود و بعد از گردش در روی زمین و هدایت بندگان برمیگردد باز به خداوند. فایدهی دیگری هم که دارد برای این هست که هیچکس اشتباه نکند. حتی ممکن است بعضی از بزرگان هم در این اشتباه باشند. اشتباه نکنند و سلسله و ارتباط خودش و پیرش را توسط همه با خداوند درک کند. بنابراین این تصور را بکنید که در مجلسی هستید که تمام این بزرگان اثر گذاشتند و هرکدام یک صندلیای دارند و در آن صندلی نشستهاند و تمام کسانی که ارادت دارند در مقابل آنان کوتاه میآیند. انشاءالله خداوند ما را هم جزء مریدان این سرزمین و متوسلین به این سلسله یعنی متوسلین به رشتهی بندگان الهی وصل کند و در آنجا ارادت ما را قبول کند، انشاءالله.
با کسب اجازه از همهی آقایان و خانمها مرخص میشوم، برای اینکه خدایی نکرده یک ناراحتیای ایجاد نشود که شماها هم ناراحت بشوید. التماس دعا از همه.