«ازدواج هم باشی» که در ایران تحت عنوان «ازداوج سفید» شناخته میشود، به دلیل عدم دوام و مغایرتش با هنجارهای اجتماعی معمولاً چندان هم، سفید و عاری از آسیب نیست. اما چندصباحی است که به دلایل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مورد استقبال برخی جوانان قرار گرفته و محتمل است در سالهای آتی گسترش چشمگیری پیدا کند؛ مگر اینکه عوامل پدیدآورنده آن حذف یا کاهش یابند.
نخستین شرط بلوغ و انسان کامل بودن است که افراد مسئولیت همهٔ موهبتهای وجودشان را بپذیرند، درغیراینصورت زندگی مشترک به اندازهای رکود پیدا میکند که جنبههایی از زندگی، قابل تحمل نخواهد شد. دراین حالت افراد یا دیگری را مقصر میشمارند یا انتظار دارند فردی دیگر وضعیت را اصلاح یا جبران کند.
ازدواج سفری روانشناختی و معنوی است که در سایهٔ جذابیت شروع میشود. راهی دشوار از خودشناسی را پشت سر میگذارد تا وحدت و اتحادی خوشایند و صمیمانه برای همه مدت عمر ایجاد گردد. و اینکه فرد درک درست و ویژهای از این پنداره داشته باشد، مستلزم این است که بخواهد وجود خود و بخشهای پنهان آن را شناسایی کند.
ازدواج ناهشیار: ازدواجی است که دربرگیرندهٔ تمامی خواستههای پنهان و رفتارهای غیرارادی است که از دوران کودکی باقی مانده و به ناچارتضاد و تعارض میان زوجها را سبب میگردد.
ازدواج هشیارانه: ازدواجی است که به فرد کمک میکند تا نیازهای مرتفعنشدهٔ دوران کودکی را برطرف و برآورده سازد. و ازدواج آگاهانه رابطهای است که در آن افراد به جای آنکه واکنشی باشند منعکسسازنده هستند و احساس امنیت و هیجان میکنند
ازدواج ناهشیار و رمز و راز جذابیت:
انتخاب همسر، پیامد رقابت ناخودآگاه میان یک تصویر ذهنی از والدین است که در دوران کودکی ایجاد شده و همچنین خصوصیات مَنِشی مطلق ازجذابیت همسر..
اغلب افراد درانتخاب همسر به دنبال کسانی میگردند که از ویژگیهای غالب کسانی که آنها را بزرگ کردهاند، برخوردار باشند. مغز قدیمی که از دنیای بیرون اطلاع چندانی ندارد، سعی دارد که دوران کودکی را بازآفرینی کند و دلیل آنکه مغز قدیمی میخواهد گذشته را زنده کند، موضوعی از روی عادت یا اضطرار کورکورانه نیست بلکه میخواهد جراحات احساسی مربوط به دوران کودکی را فیصله ببخشد.
پاسخ به سؤالات زیر، سرنخهایی دربارهٔ تمایلات زیربنای ازدواج فراهم میکند:
۱. چرا بعضیها با حرارت بسیار زیاد عاشق میشوند؟
۲. چرا بعضیها بعد از یک دوران آرام دوستی با هم ازدواج میکنند؟
۳. چرا بعضیها با وجود داشتن شخصیتهای بسیار متفاوت باز با هم ازدواج میکنند؟
منطقهای متفاوتی برای پاسخ به این سوالات وجود دارند:
منطق بیولوژیکی: جذابیت، زیبایی و جوانی زن (نشاندهندهٔ بهترین شرایط تولید مثل) و داشتن موقعیت اجتماعی و درآمد خوب مرد، دلایلی برای انتخاب همسر به دست میدهد.
منطق روانشناسی اجتماعی: تنها جوانی، زیبایی، مقام و رتبه اجتماعی نیست که ما را علاقهمند میکند بلکه باید شخص را به عنوان یک مجموعه کامل درنظرگرفت.
منطق نظریه نقاب شخصیت: هریک از ما دارای یک نقاب شخصیت هستیم که این نقاب، آن صورت و چهرهای است که از خود به طرف مقابل نشان میدهیم و ما جفتی را انتخاب میکنیم که این تصویر را افزایش دهد.
و اما منطق رویکرد ایماگوتراپی: دیدگاه ایماگرتراپی «مغز قدیمی» را مسئول انتخاب همسر میداند. مغز قدیمی (مغز ناهشیار)، برداشتی از زمان خطی ندارد و آنچه قبلاً وجود داشته درحال حاضر نیز وجود دارد.
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی-فرهنگی تلقی میشود که دارای یک ساختار قدرت است که به وسیلهٔ آن اشکال مختلفی از ارتباط بروز میکند.
اعضای این سیستم با هم رابطهای عمیق و چند لایه دارند.
خانواده سیستم ارتباطی است که با روابط دوستی و روابط کاری متفاوت است. موفقیت ازدواج وابسته به میزان آمادگی افراد برای ازدواج و درک واقعبینانهٔ آنها از روابط زوجی است.
انواع ازدواج
ازدواج را از چند نظر مىتوان طبقهبندى کرد:
از نظر دایرهٔ همسر گزینى، ازدواج یا درون گروه (endogamy) است و یا برون گروه (exogamy).
از دیدگاه رابطهٔ زن و شوهر و طول مدت زناشوئى، دو نوع ازدواج دیده مىشود:
– دائم یا عقدى (با مدت نامعلوم)
– موقت یا صیغه یا متعه (با مدت معلوم و مشخص).
– اما مدتزمانی است که نوع جدیدی از ازدواج بعنوان سوغاتی از فرهنگ متمدن وارد کشورهای اسلامی چون ایران (دیماه ۱۳۹۱) به نام «ازدواج سفید» گردیده است.
ازدواج سفید (cohabitation)
«ازدواج همباشی» که در ایران تحت عنوان «ازداوج سفید» شناخته میشود، به دلیل عدم دوام و مغایرتش با هنجارهای اجتماعی معمولاً چندان هم، سفید و عاری از آسیب نیست.
اما چندصباحی است که به دلایل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مورد استقبال برخی جوانان قرار گرفته و محتمل است در سالهای آتی گسترش چشمگیری پیدا کند؛ مگر اینکه عوامل پدیدآورنده آن حذف یا کاهش یابند.
استفاده از واژه «ازدواج سفید» درخصوص زن و مردی که به همراه روابط جنسی، بدون ازدواج و زیر یک سقف، فارغ از تعهد رسمی، زندگی مشترکی دارند، گردیده است که درحال حاضر جزء یکی از آسیبهای اجتماعی، نگاه همگان را به خود جلب کرده است.
علل تمایل به این پدیده
چندین عامل برای رشد این پدیده در ایران وجود دارد، که مهمترین آن، عدم تمایل افراد جهت قبول مسئولیت زندگی زناشویی است که شاید ریشه آن را باید در دوران کودکی و نحوهٔ تربیت خانوادهها جستجو کرد.
از دیگر دلایل ازدواج سفید در جامعه ما این است که در این نوع ازدواج، همه چیز دنگی و مشارکتی است درحالی که در ازدواج رسمی روحیه زنان طلبکارانه است.
عدم اطمینان از آینده اقتصادی نیز، از دیگر عوامل رشد این ازدواج میباشد.
علت گرایش به این پدیده بخصوص در دختران را میتوان، ترس از موانع قانونی برای طلاق در ازدواج رسمی دانست.
جامعه در بستر زمان همانند رودخانه حرکت میکند و به جلو میرود. هرچیزی که راه حرکت یک جامعه و مردم آن را سد کند، نمیتواند مانع حرکت رود شود، بلکه رود به نوعی این مانع را از سر راه خود برمیدارد یا آن را دور میزند.
شرایط، نوع نگاه، میزان آگاهیها، موقعیت جهانی و به طور کلی فهم و درک ایرانیان نسبت به چند دهه قبل تغییرات اساسی کرده است، ازجمله میتوان به اصرار در حق آزادی افراد در انتخاب همسر که یکی از اساسیترین نیازهای بشر است، اشاره کرد. و به این موضوع باور داشت که هرکسی شیوهٔ زندگی خاص خود را دارد که این شیوه براساس نیازها و امکانات فرد موردنظر شکل میگیرد.
ازدواج یا به عبارتی انتخاب شریک و همراه در زندگی موضوعی نیست که بتوان با دستورالعمل صادر کردن یا دستور دادن آن را تعیین کرد.
ازدواج سفید یک نشانه است، نشانهای از اینکه جوانان ایرانی در جستجوی یافتن راهی جدید برای زندگی بهتر هستند. گرچه برخی معتقدند این سبک از ازدواج میتواند مشکلاتی همچون؛ عدم آزادی طرفین از قید و بندهای سنتهای بیفایدهٔ ازدواج از جمله: مهریههای خارج از عرف، بعضی از قانون دست و پاگیر طلاق و همچنین دخالت خانوادهها در رابطه و نبود تجربهٔ رابطهٔ برابرانه در همهٔ امور از جمله امور اقتصادی را تاحدودی حل کند، ولی نکات منفی را نیز از جمله: پتانسیل سوءاستفادهٔ برای انسانهای فرصتطلب، دراین نوع رابطه تحمل استرس و فشار از سوی جامعه و اطرافیان، متضرر شدن طرفین در صورتی که رابطه یکطرفه قطع شود، احتمال سقط جنین به دلیل فراهم نبودن امکانات قانونی برای به دنیا آوردن فرزند و در نهایت فاصله جوانان با ازدواج شرعی، را در پی خواهد داشت.
نتیجهگیری
با متزلزل شدن شرایط فرهنگی در سالهای اخیر و عدم ساختارسازی مناسب و تقویت ارزشهای فرهنگی مشاهده برخی هنجارشکنی و ساختارشکنیها دور از انتظار نیست.
در گذر از سنت به مدرنیته فقط با تقویت فرهنگ و باورهای جامعه میتوان مدرنیته را در فرهنگ هضم کرد و فرهنگ در مدرنیته مضمحل نگردد.
ازدواج سفید چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال گسترش است، و معلول عوامل چندفاکتوری پیچیدهای، چون؛ اقتصاد، تغییر باورها، محدودیتها، سنتها و اجتماع میباشد، که نمیتوان از یک وجه یا از لوله تفنگ به آن نگریست.
در خارج از ایران و در کشورهایی که این مسئله وجود دارد فراوانیاش با ازدواج سنتی به تعادل رسیده و هیچیک ریشهکنکننده دیگری نیستند.
اما این شرایط در کشور ما متفاوت است چون تعادلی و سیستم ثابتی متأسفانه در هیچ مقوله از جمله مسائل اجتماعی وجود ندارد.
جامعهای موفق است که در بستههای مورد ارائه خود به افرادش راهحلهای متفاوت داشته باشد که نسبت آنها با هم در تعادل باشند. به زور تمامی افراد، ایدهها یا اندیشهها را نمیتوان در قالبهای محدود و پیشساخته جا داد.
دید به ازدواج سپید باید چندوجهی باشد تا بتوان علل رشد سریع آن را متوجه شد و همانند کشورهای دیگر با تقویت سایر امور مثلاً پایههای ازدواج سنتی، تعادلی در رشد آن ایجاد کرد.
چه قانون بپذیرد چه نپذیرد پدیده رو به رشدی وجود دارد که فیالذاته سنخیت چندانی با باورها و فرهنگ قدیم ما ندارد و بحث در خصوص آن نیاز به دید وسیع و گسترده دارد.
صرفاً برخورد قهری و کتمان منجر به بدتر شدن شرایط میشود.
و همچنین هر راه حلی اگر در تعادل با فرهنگ باشد و برای عدهای چارهساز قابل تأمل است.
منبع: کانال پیشگیری نوین از آسیبهای اجتماعی