بسم الله الرّحمن الرّحیم
یک نکتهای که همهی ما باید بهش توجه بکنیم، به خصوص شهرستانها؛ خیلی شهرستانها هست که نمایندهای که وجوه را بگیرد، نیست ولی معذلک خب فقرا جمع میشوند، یک نفر را حالا عَلم میکنند همه به او میدهند یک نفر این جوری خود به خود… البته این به هر جهت خوب است، یعنی شلوغی و ناراحتی و بلاتکلیفی فقرا را کم میکند برای اینکه فقرا میخواهند؛ فرض کنید یک نذری دارند یا نیتی مثلاً که تقدیم به مزار بکنند یا یک کاری بکنند کسی دم دستشان نیست. البته تا حالا من شکایتی ندیدم از این وضع و شکایتی هم نخواهد داشت برای اینکه فقرا به هم معتقدند، به هم مؤمن هستند، اطمینان دارند به همدیگر ولی یک نکتهای باید تذکر بدهیم و آن این است که این پول را بهعنوان عشریه است، به هر عنوانی هست، آنچه میخواهید تقدیم کنید که در راه خداوند به مصرف برسد، این را شرعاً باید بدهید به خود شخص، مورد مصرف. یعنی وقتی میخواهید یک مصرفیست که باید، یک مبلغیست که باید به مصرف نیازمندان برسد، خودتان میتوانید بدهید به یک نیازمندی. رسید هم نمیخواهد برای اینکه از شما رسید نمیخواهند، بابت این خیالتان راحت باشد. ولی اینهایی که این وجوهی که دارند تقدیم میکنند به پیرشان و توسط او به آن مصرف میرسد اینها یک حکم دیگری دارد یعنی حکم چیز نیست طرز رساندنش. این البته به کسی که اگر من برای یک شهرستانی، برای یک منطقهای مأموری جمع کردم برای اینکه اگر کسی خواست هزینهای بکند بدهد به آنها، خیلی شهرستانها این جوری هستند و خب کارشان راحت است ولی بسیاری شهرستانها هم همچنین مأموری در آنجا نیست. بنابراین آن کسی که یک مقداری وجه دارد ولو مقدار کمترین مقدار ممکن وجه دارد بالاخره این باید برساند. اگر نرساند به خود مطلبش برساند ایرادی نیست ولی اگر بیاید بدهد به این شخص تفاوتش این است که میتواند بدهد به یک نفر و آن نفر وکیل او بشوند در پرداخت این مبلغ ولی از خودشان نمیتوانند آن مبلغ را کم کنند یا زیاد کنند؛ در این مورد به منزلهی یک مستخدم آن صاحب پول است، صاحب بهاصطلاح نذر و نیاز یا وجه الهیست، از طرف او مصرف میکند. اگر کسی را تعیین کرده باشم در شهرستانها، همین که شما مبلغی را که میخواهید بدهید، خرج کنید بدهید به آن شخص که ما تعیین کردیم همین از نظر شما به منزلهی قبول است. یعنی دِینتان را ادا کردید و خب ایشان هم جمع میکند اما اگر آن شخص مأذون نباشد، از پیش خودش همچین کاری کرده باشد در این صورت وجوه را به او بدهید کافی نیست. مثل اینکه به هر یک از برادران بدهید بگویید بابت فلان مطلب. مبلغی بدهید بگویید این بابت مثلاً عشریهایست که دارید و بنابراین تو مصرف کن. او در واقع به وکالت و نمایندگی از شما این مصرف را میکند. پول هم وقتی به مقصد رسیده و جزء مصارف مقصد باید بیاید که پول به طرف رسیده باشد و درش نقصی نباشد. بنابراین بهتر آن است که در مواردی که دسترسی دارید وجهی که از این حیث به عهدهتان هست و میخواهید پرداخت کنید به کسی بدهید که اجازهی اخذ وجوهات دارد. در این صورت به محض اینکه پول را به او دادید از آن لحظه شما دین خود را ادا کردید اما اگر شخص مجاز نباشد از وقتی به او دادید ادا نشده دِین شما. خیرتان میماند برای وقتی، آن ساعتی که او ادا کند. الان و بهتر این است که هر کسی خودش پول را برساند به مأخذش و خودش خرج کند. مثلاً اگر یقین دارید کسانی را که مستمند و نیازمند هستند، خودتان بدهید به نیازمند. ندهید به کسی بدهد. منتها این توجه هم باید داشته باشید که آن کسی که از طرف شما این خرج را میکند، یک خدمتیست میکند، موظف هم نیست، میگوید من قبول نمیکنم، شما میدهید من ببرم برای فلان کس، خیلی خب، این چهارتا را قبول میکنم، ولی من قبول خدمت نمیکنم زیرا اگر قبل از اینکه به دست نمایندهی ما یا خود ما برسد، قبل از آن اگر آن پول از بین رفت، به منزلهی عدم اجرای تعهد وظیفه است. بنابراین بهتر این است که به او برسد. و اما مسألهی هزینهها، این هم بهتر همین است که هزینههای مختصری که دارند کسی خودش بتواند خرج کند. بتواند یعنی بله توانستن این نیست که دربیاورد بدهد، نه، توانستن این است که بتواند تشخیص بدهد که این چیه؟ میگویند فلان کس مثلاً نیازمند است، بر خودش محرز باشد که آن شخص نیازمند است بعد پول را خرج کند. این در مورد تمام وجوهات شرعی و دیون شرعی قابل رعایت است. این توجه را داشته باشید. بعد هم که دادید، دیگر از وقتی که مُهر طرف رویش خورد، آمد پیش ما مهر خورد دیگر برگشت نمیشود، آن پول رفت به خزانهی دولت. آن مبلغی که یعنی دولت منظور نه این دولتها که هستند! به خزانهای که خداوند درست کرده. برنمیگردد. این را باید دقت کنید. مطالبه هم کسی نکرده از شما. بنابراین همان اول خوب دقت کنید حسابتان، زیادتر از بدهی شرعیتان نپردازید. وقتی هم بدهی شرعی پرداختید از آن لحظهی پرداخت دیگر مال شما نیست. این را ببینید در زندگی عادی، مقررات حقوقی هم همین جور میگوید. یعنی شما اگر به کسی بدهی داشتید، صد تومن داشتید، فرض کنید صد میلیون، هر چی، دو-سه تا طلبکار داشتید، این پول را میخواهید بدهید به این طلبکار، اشتباهی میدهید به آن طلبکار، دیگر نمیشود پس گرفت. در سایر موارد اگر غیر از این بود میتوانستید پس بگیرید… ولی در این مورد نمیشود پس گرفت. بنابراین دقت بکنید در این موارد، در مواردی که مردد هستید بپرسید که دچار اشتباه نشوید. اگر کمتر از آنچه بدهکارید خیال کنید بدهی دارید بیشتر بدهید یعنی در واقع بدهی خودمان را دادیم و یک چیزی هم اضافه دادیم، آن دیگر اشکالی ندارد. اما یک وقت هست مبلغ کمتر است یعنی خودش یک مقدار بدهی داده به فلان کس ولی چرتکه انداخته و وقتی که پرداخت میکند، میخواهد بدهیاش را پرداخت کند، باید منطبق با آن باشد یعنی بگوید این برای فلان مبلغ آمد. اینها یک مقداری که چیز هست برای تمرین منظم بودن است و این نظم را برای شما در همهجا میخواهد. بعضیها که ممکن است از این نظم آنور بروند و این نظم را رعایت نکنند و حتی به قول مشهور مثلاً ملنگ باشد آن دیگر این چیزها از گردنش برداشته میشود. یعنی همین که کسی تعیین کرد که اینقدر باید از مال من برداری، زکات، خودش که آ برداشت این دیگر لازم نیست دخالت کند. خب سازمان حقوق، اول درویشها اینجوری متفرق نبودند، عدهی زیادی نبودند، عدهی کمی و آن عدهی کم را هم به مصرف خاص میرساندند. خداوند انشاءالله همهی ما را موفق بدارد برای اینکه حسابمان درست و منظم باشد؛ چه بدهی خودمان بدهد به درگاه خداوند و چه بدهی به دوستانمان یا غیر دوستان، دقیقاً و صحیحاً انجام بدهیم. انشاءالله.