بسم الله الرّحمن الرّحیم
این پارچههایی که میخریم برای اینکه لباس بدوزیم و امثال اینها، گاهی دو تا پارچه میبینی هر دو مثل هم است رنگش؛ یکیش یک قیمت دارد، یکیش قیمتش یک خرده بیشتر است. از صاحبکار میپرسید اینها چیه؟ میگوید که جنسشان با هم فرق دارد. چطور جنسشان فرق دارد؟ این یکی را هرچه هم بشویید سفید نمیشود، از پارچهایست فرض کنید که از موی بز بافتند. ولی آن یکی نه، بشورید، شسته میشود، تمیز میشود و مثل یک پارچهی ساده میشود. به این جهت تفاوت قیمت اینها از این جهت است. وقتی بیشتر دقت میکنید اگر بشناسید پارچهها را دقت میکنید درش، معلوم میشود آن یکی پارچهای که هرچه بشویید سفید نمیشود پارچهایست که طبق معمولی. آن یکی که کثیف میشود، نه، پارچهایست خیلی لطیف از- خودش در اصل خیلی لطیف است- از ابریشم، منتها رویش چرک گرفته، خب طبیعیست بشویید برای همین است شسته میشود. شسته که میشود مثل سفید میشود، مثل اول. آن یکی هرچه هم بشویید سفید نمیشود. این نمونه را در مسألهی خودتان بگیرید نمونه. آن پارچهای که سیاه است نگه میدارید در مجلس عزا میپوشید یا از این دست که توی آشپزخانه هست از آنها، ولی آن یکی که تمیز است سفید میشود؟ نه. انسانها هم اگر، ما خودمان اگر آن فطرتمان جنس پارچهی سیاه باشد، جنس یک پارچهای باشد، سیاه نه، حالا هر چی، قرمز، وقتی هرچه هم بشوییم رنگش عوض نمیشود، همان است که هست. آن یکی دیگر را رنگ واقعیش این نیست که شما میبینید. آلودگی رویش گرفته، شسته بشود خوب میشود. ما انسانها هم دو رقمیم؛ از این دو. بعضیها آن آلودگی که میآید اینقدر نفوذ کرده در جنس ما که تبدیل شدیم به یک آدم بد. بعضی آدمها نه، گاهی هم بدی میکنند، آدم امینی هستند منتها صندوق جواهراتی را بهش بسپرید کاری نمیکند ولی مدتی بماند وسوسه میشود از این صندوق سوءاستفاده میکند. آن آقا یک جور، این آقا یک جور. وقتی اگر این آقا گناهی کرد گناهش را بخشیدید، گناههای گذشتهاش هم میبخشید. این هم مثل انسان است. خداوند اگر شما فطرتتان خوب باشد یعنی در واقع از آن گناهی که کردید ناراحتید خداوند همه گناهانتان را میبخشد. برای اینکه معلوم میشود آنها، آن گناهان قبلی هم در روحتان اثر نکرده. به این جهت تکرار گناه خیلی بد است برای اینکه سیاهی را میبرد به عمق ضمیر انسان. سعی کنیم هر خطایی کردیم هرچه فوریتر ازش معذرتخواهی، توبه، هر چی اسمش را بگذارید، داشته باشید و دیگر هم دور و بر آن گناه نباشیم. انشاءالله.
معذرت میخواهم، حرفهایم گاهی قطع میشود یا چیز میشود، خب خودم هم ناراحت میشوم. برای اینکه من ناراحت نشوم گفتهاند که کمتر حرف بزنم. بنابراین بدانید کم حرف میزنم واِلا اگر بخواهم حرف بزنم تا سحر میتوانم. حرف هم زیاد داشتم ولی حالا دیگر گفته یک خرده آرام باش، به جای حرف زدن به خودت فکر کن. شما هم یاد بگیرید؛ به جای خیلی حرف زدن، یک مقداری به خودتان فکرکنید. سرتان را بیندازید پایین بروید توی، اولش همین که ببینید پارچهای هستید که رنگ اصلیست یا پارچهای هستید که رنگ شده. نمیتوانم حرف نزنم. این خودش مفصل است که یک جلسهای خواهم گفت. انشاءالله.