حقوق بشر با پوست و استخوان ایرانیان باستان عجین شده بوده است. رسم ایرانیان چنین بود که اسیران جنگی را به تابعیت ایران درمیآرودند، شهری برایشان در جایی از ایران میساختند و آنها عملاً تبدیل به شهروندان ایران میشدند. این رسم که از زمان مادها و هخامنشییان جریان داشت تا پایان دوران ساسانی برجا بود.
دربارۀ تسخیر شهر سنگارا (سنجار) که پیش از شهر آمیدا و با دلاوریهای بیمانند شاپور دوم ساسانی (ذوالاکتاف) از اشغال رومیان بیرون کشیده شد، مارسلینوس مورخ یونانیتبار اشاره میکند که شاپور بزرگ پس از تسخیر سنگارا هیچکس را نکشت، بلکه سپاهیان رومی را اسیر گرفته به منطقۀ دوردستی در ایران فرستاد تا در آنجا اسکان یابند.
همۀ اینها، برای مارسلینوس که قانون کشورش مقرر کرده بود که اسیران جنگی را یا باید کشت (افسران و سربازان) یا باید برده و گلادیاتور کرده در بازارها به مزایده فروخت (زنان و بچهها)، بسیار شگفتانگیز بوده و نتوانسته است شگفتیاش نسبت به این رسم انسانی ایرانیان را نهان بدارد.
نزد رومیها رسم مبادلۀ اسیران وجود نداشته، زیرا به نفعشان بوده که زن و بچههای اسیرشده را بفروشند و مال دریافت کنند. لذا شاهان پارتی و ساسانی در جنگهایشان با آنها اسیران سپاهیِ روم را با زن و فرزندانشان به ایران برده و تبدیل به شهروندان ایران میکردهاند.
شگفتتر از همه برای مارسلینوس، نبودنِ رسمِ تجاوز جنسی به زنان و دخترانِ شهرهای مغلوب در میان ایرانیان است؛ و این رسمی بوده که از روزگاران دور در میان یونانیان و رومیان رواج داشته و تبدیل به قانونِ ابدی شده بوده است.
مارسلینوس به رغم خشم شدیدی که از ایرانیان در دل داشته، در هیچ موردی نتوانسته سخنی از رفتاری ناجوانمردانه در کتابش بنویسد که از ایرانیان نسبت به دشمنان رومیشان سر زده باشد. اعجابِ احترامآمیز او نسبت به رفتار شاپور دوم با دشمنان کشورش شبیه اعجاب هرودوت و تاریخنگاران یونان قدیم نسبت به داریوش بزرگ و خشیارشا و اردشیر اول است.
بنمایهها:
آمینوس مارسلینوس – دفتر۱۰/۱۸ و ۹/۱۹ و۲۰ بند ۶-۷
تاریخ ایران باستان – امیر حسین خنجی