جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد شادروان مهندس مهدی بازرگان// میزان:وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران،امروز پنج شنبه از برگزاری مراسم چهاردهمین سالگرد درگذشت شادروان مهندس مهدی بازرگان در حسینیه ارشاد جلوگیری کرد. وزارت اطلاعات ایران بعد از شروع به کار دولت نهم با سختگیری های فروان از برگزاری مراسمهای مشابهی همچون سالگرد قتل مرحومان فروهر، سالگرد درگذشت دکتر یدالله سحابی، سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران و نماز های اعیاد فطر و قربان جلوگیری به عمل آوردند
جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد شادروان مهندس مهدی بازرگان
میزان:وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران،امروز پنج شنبه از برگزاری مراسم چهاردهمین سالگرد درگذشت شادروان مهندس مهدی بازرگان در حسینیه ارشاد جلوگیری کرد.
وزارت اطلاعات ایران بعد از شروع به کار دولت نهم با سختگیری های فروان از برگزاری مراسمهای مشابهی همچون سالگرد قتل مرحومان فروهر، سالگرد درگذشت دکتر یدالله سحابی، سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران و نماز های اعیاد فطر و قربان جلوگیری به عمل آوردند.
همچنبن سالگرد درگذشت شادروان مهندس بازرگان در قم فردا با سخنرانی دکتر ابراهیم یزدی و حجت السلام میر موسوی در آرامگاه بیات برگزار خواهد شد.
مهندس مهدی بازرگان، بنیانگذار نهضت آزادی ایران و اولین نخست وزیر ایران بعد از انقلاب در تاریخ 29 دی ماه سال 1373 در زوریخ سوییس در گذشت.
منبع : میزان
وصيتنامه مهندس بازرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيتنامه بنده گنهکار بي مقدار، محتاج عفو و رحمت پروردگار و درخواست کننده دعاي بندگان مومن و مهربان، مهدي بازرگان، به همسر عزيز خود، فرزندان دلبند با همسران گرامي آنها، نوادگان نازنين و به همه خويشاوندان با مهر و صفا، به دوستان ارجمند و به آشنايان و اهل لطف. با اقرار به وحدانيت و ربوبيت خالق و با درود بر همه پيامبران علي الخصوص خاتم آنها محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم و بر اهل بيت طهارت و امامت.
1- اولين و مهم ترين آرزو و توصيه ام به خانواده و خويشان و دوستان اين است که رفتن من برايشان عبرت بوده، به زندگي هميشگي خيلي بزرگ تري که در پيش دارند- بيشتر از دوروزه دنياي گذران- بينديشند و تدارک ببينند.
زندگي بي مرگ و انتها که خبرش را فرستادگان خدا داده، ما را بر حذر از آتش و عذاب و اميدوار به رستگاري و رضوانش کرده اند، به فرض که کسي يقين به وقوع آن نداشته باشد، دليل قطعي هم به دروغ بودن و عدم آن ندارد. حال که بنا به خبرها و هشدارهاي شخصي چون محمد مصطفي(ص) و کتابي چون قرآن، شدت و مدت عذاب چنان وحشتناک و غيرقابل تحمل است که احتمال وقوعش را هر قدر کم و کوچک بگيريم، مصلحت و منفعت ما ايجاب مي نمايد که با توجه به عظمت واقعه و بي نهايت بودن مصيبت، آن را به حساب بياوريم و راه احتياط هم که شده باشد در پيش گيريم. وصيت من اين است که نه آخرت و قيامت را نفي و فراموش کنيد و نه روزي رسان و آفريننده خودتان را که براي جهان غير او صاحب و گرداننده يي قابل تصور نبوده، اگر خودمان و جهان، دروغ و خيال نباشيم، او هم دروغ و خيال نمي تواند باشد. اينک که دنيا و زندگي در مجموع و متوسط، ناخشنودي و ناراحتي و زيانکاري است و جريان تاريخ بشريت در جهت افزايش گرفتاري ها و سختي ها يا توسعه ظلم و فشارهاست، بايد سعي کنيم در عوض، آخرت مان در اثر تحمل و تلاش و با صبر و مرحمت، آباد و خشنودکننده باشد.
2- دومين توصيه (خصوصي ام) به همسر و فرزندان و کسان، مهرباني و گذشت و خدمتگزاري در حق يکديگر است. مخصوصاً نسبت به مادرها و پدرها، پس از آن برادر خواهرها، زن و شوهرها و بالاخره ديگر خويشاوندان و صله رحم.
3- توصيه سوم قبول عذر تقصيرها و قصورهايم در حق خانواده و کسان و دوستان و هموطنان. از همگي حلاليت مي طلبم و تقاضاي بخشش و دعاي خير دارم، و رساندن اين تقاضا به کساني که در مجلس فاتحه حضور نداشته، آن را نشنيده باشند يا آگاه نشده باشند. هر بدي و نقصان و زيان که به کسي و به کساني رسانده باشم و به هرگونه و اندازه و ارتباط که باشد، چه فردي و شخصي و چه اجتماعي و عمومي و سياسي، تقاضايم اين است که حلالم نماييد.
4- کفن و دفن و ترحيم
براي محل دفن قبري را زير سر نگذارده ام که زحمت بازماندگان کمتر باشد. و محل خاصي را هم در نظر ندارم ولي اگر امکان داشته و خالي از دردسر و اشکال باشد بدم نمي آيد در مقبره بيات در جوار مرقد حضرت معصومه سلام الله عليها و در کنار پدر و مادر و عده اي از برادر خواهرها و عمو و عموزادگان باشد که احتمال سر خاک آمدن و از خدا طلب مغفرت خواستن براي همه به خاک سپردگان بيشتر باشد. براي کفن خلعتي سابقاً از سفر حج آورده و در چمدان عنابي رنگ گذارده بودم که پس از نقل مکان به نارون نمي دانم چه شده است. براي مجالس ترحيم و تذکر اگرچه بيشتر جنبه تشريفاتي و تکلف پيدا کرده و جزء آداب و حساب هاي سياسي و گروهي شده، دردي از دنيا و آخرت مردگان و زندگان دوا نمي کند ولي با احتمال اينکه براي افرادي، مختصر عبرت از مرگ و خشيت از خدا و آخرت حاصل شود و حلاليت و آمرزشي نصيب ميت شود ايراد به برگزاري آن از محل ثلث خودم ندارم خصوصاً اگر همراه با اطعام مساکين و غذاي دسته جمعي بدون تعيين و تشريفات براي بازماندگان و دوستان نزديک باشد. بيشتر از توصيف و تمجيد شخص از دنيا رفته به تذکر قيامت و توجه به آخرت پرداخته شود، توصيه هاي (1) و (2) و (3) نيز بد نيست که در مجلس ترحيم خوانده شود.
وصيتنامه مورخ 7/10/1373- در خانه نارون
پي نوشت ها؛————————
1- رحمن (55) / 26 و 27؛ هرچه روي زمين است دستخوش فناست. و ذات پروردگار صاحب جلالت و اکرام توست که باقي مي ماند.
2- لقمان (31) / 34؛… و هيچ کس نمي داند که فردا چه چيز به دست خواهد آورد و کسي نمي داند که در کدام زمين خواهد مرد…
منبع : میزان
نویسنده : اصغر صادقي
در نيمروز جمعه سي ام دي ماه ۱۳۷۳ ، ايران اسلامي يكي از فرزندان والا قدر خود را از دست داد. مهندس مهدي بازرگان به قصدمعالجه قلب و بنابر رأي پزشكان، بامداد همان روز تهران را به مقصد سوئيس ترك گفته بود. اما قلم تقدير الهي به گونه اي ديگر رقم خورد و عصر روز جمعه، درگذشت مهندس مهدي بازرگان به جهان مخابره شد.
مهندس مهدي بازرگان در سال ۱۲۸۷ در خانواده اي مذهبي درتهران به دنيا آمد،پدر اواز بازاريان خوشنام ونيكوكار بود و مهدي جوان را به تحصيل درمدارس سبك جديد فرستاد. ايران آن روزگار از نظر تاريخي و اجتماعي و سياسي وضع بحراني داشت؛ نظام سياسي كشور تحول يافته بود، كساني كه با پيشرفتهاي شگفت اروپا در علم و فن آشنا شده بودند در نوشته ها و خطابه هاي خود مي كوشيدند واقعيت آنسوي مرزها را براي مردم بازگو كنند. بازرگان پس از به پايان بردن دوره تحصيل متوسطه در دارالمعلمين مركزي،جزو دومين گروه ازمحصلان ممتاز ايراني براي ادامه تحصيل به فرانسه اعزام شد. در مدرسه سانترال پاريس درس خواند و بعد از فراغت از تحصيل دو سال در كارخانجات صنعتي كارآموزي كرد.در سال ۱۳۱۳ به ايران بازگشت ودرسال ۱۳۱۵ با رتبه دانشياري در دانشكده فني دانشگاه تهران به تدريس ترموديناميك پرداخت . نهالي كه در انديشه اوبر مبناي پيوند ميان علم و دين ودنيا وآخرت از همان اوان روييده بود به خوبي از تلاشهاي چشمگير اودر اين هر دوزمينه هويداست. اولين اثر قلمي او در بازگشت به كشور دومقاله تحقيقي بود يكي با نام «فكر مهندس» در روزنامه اطلاعات وديگري در پاسخ به مقاله انتقادي نويسنده اي فرانسوي در يكي از مجلات آن ديار نسبت به اسلام كه در همان مجله به چاپ رسيد.
روحيه دانش پژوهي از يكسو وعلاقه مندي به اسلام و آن هم به قول خودش «اسلام اصلي اجتماعي زنده زنده كننده» سبب شد كه در طول خدمت دانشگاهي اش يكي از بزرگترين سدهاي آن روز را در محيطهاي علمي بشكند و رشته گسسته دين و دانش را با برنامه ريزي و حركتي منطقي و آرام و پابرجا و حساب شده اش پيوند دهد. چاپ مكرر آثار اوبه رغم ممنوعيت ومحدوديت نشر آنها در پانزده سال پيش از انقلاب ـ كه در آخرين روزهاي زندگي خطاب به يكي از آشنايان، تعداد آنها را بالغ بر۵۰جلد دانسته بود ـ شاهدي صادق بر اين مدعاست.
حضور او در نشست شصتمين سال تأسيس دانشكده فني دانشگاه تهران وتقدير از اساتيد وفارغ التحصيلان دانشگاه در دانشكده فني روز چهارشنبه ۲۸دي ماه واعطاي جوايز ولوحهاي تقدير و نيز سخنراني در آن جمع در سن ۸۷سالگي در شرايط بيماري ونقاهت نيز گواه ديگري براين واقعيت روحي واخلاقي و اعتقادي آن بزرگوار است كه چه اندازه به محيط علم ودانش شيفتگي داشته وتا چه حد به موضوع تجديد بناي فكري و اعتقادي نسل جوان و ارزشگذاري نسبت به تلاشهاي فرهنگي اهميت مي داده است.
سير كتابهاي او بخوبي مي تواند نمايانگر چگونگي شكل گيري وتحول فكري و باروري انديشه هاي علمي ومذهبي وي باشد. نثر ساده ودرعين حال محكم واستدلالي او، تكيه فراوان برقرآن وبهره گيري از روايات اهل بيت عصمت عليهم السلام در تبيين مباني دين وتلاش براي روشن ساختن چهره اصيل تفكر ديني و زدودن پيرايه ها از دامن آن و كوشش براي الفت دادن ميان دانش و دين از عمده ترين ويژگيهاي آثار علمي وتحقيقي او بود، بطوري كه مي توان اين ويژگي را حاكم برفضاي قريب به اتفاق آثار منتشرشده بازرگان دانست. كتابهايي مانند مطهرات در اسلام، باد وباران در قرآن ، كار دراسلام واسلام جوان نمونه هايي از اين گونه آثار اوست.
تلاش براي تبيين رسا، منطقي و روشن دين و معارف ديني با گذر از ميدانهاي مختلف علمي واستدلالي در كنار دهها آيه قرآني كاري است كه او در كتابهايي نظير راه طي شده، ذره بي انتها وعشق و پرستش انجام داده است.
سلسله دروس دانشگاهي كه او درآن زمان در كتاب درس دينداري گرد آورد، نمونه ديگري از علاقه او به ورود درس وبحث دين به محيط هاي آموزش عالي بود كه به حق دراين مهم تا حد زيادي توفيق يافت، وبعدها ديگران از بستري كه او با مشقت آماده كرده بود به آساني گذر كرده وآسوده خاطر به اين ميدان خدمت راه يافتند.
بازرگان ارتباط دانشگاهيان و حوزويان را ضروري مي دانست وخود در اين راه گامهايي برداشت. تأسيس انجمن اسلامي مهندسان (وسپس انجمن اسلامي پزشكان ) و دعوت از استادان بنام حوزه براي سخنراني در جلسات اين انجمن، ونيز تشويق دانشگاهيان به آشنايي و پيوند با درس آموختگان حوزه، خصوصاً با مراجع وعلماي بزرگ از ابتكارات او بود. او البته به اصلاحاتي در نهادهاي ديني اعتقاد داشت ، اما گسستگي جامعه علمي و فرهنگي ازاين نهادها را هرگز روا نمي دانست.
او در كتاب بعثت وايدئولوژي با روش معمول ومتداول علمي خود كوشيد طرح اسلام را در مواجهه با مسائل جامعه وحل موضوع حكومت ارائه دهد و اين كار را با استناد به آيات و روايت و تاريخ انجام داد.
بازرگان از اينكه مي ديد گرايش به مكاتب مادي رواج دارد و غالباً دو عامل در اين گرايش نقش دارد، متأثر مي شد. اين دو عامل يكي تعليم مبارزه سياسي و اجتماعي آن مكاتب و ديگري ناآگاهي تحصيلكردگان از نارساييهاي مكاتب مادي بود. او در «علمي بودن ماركسيسم» كه خود از تسلط و آگاهي وي بر مباني اين مكتب خبرمي دهد، به اين نكته اشاره كرد كه گرايش به ماركسيسم غالباً براثر رويدادهاي سياسي و موفقيتهاي ( آن روزگار) اين مكتب درمبارزات اجتماعي است. بازرگان كه خود اهل مبارزه بود و ضمناً بر پيشگامي ماركسيستها در مبارزات سياسي ايران اعتراف داشت، مي كوشيد مباني فكري اين مكتب را نقادي كند. كتاب ديگر او بررسي نظريه اريك فروم نيز همين هدف را دنبال مي كرد. به اعتقاد او اصلاحات اريك فروم وافزودن مقولاتي از معنويت به بدنه ماركسيسم بازهم نمي توانست كاستي هاي اين انديشه را جبران كند. با اين همه ادب علمي و اخلاق انتقادي دربرخورد با ديگرانديشان در اين دو اثر نيز كاملاً مشهود است. همچنان كه پايبندي او به باورهاي معهود ديني و مذهبي در اين نوشته نيز آشكار مي شود؛ در بخش پاياني «علمي بودن ماركسيسم» مي گويد: «ماركس در مكتب خود ظهور عيسي را در قرن ۱۹ براي اين دوران و زمان مي دانست، بايد ديد عيساي آخرالزمان چه كسي و سرمنزل اين كاروان آتش گرفته چه جايي خواهد بود» و در اين عبارت چنانچه شفاهاً اظهار كرد، به ديدگاه اسلامي ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه اشاره داشت.
تلقي عمومي و مقبول بسياري از مردم جامعه ما اين بود كه دين و دينداري در غرب رها شده و در زندگي فردي و اجتماعي آن ديار از اين پديده خبري نيست. بازرگان اين تلقي را درست نمي دانست و معتقد بود كه اين تلقي ناصواب هم براي دينداران و هم براي ناآشنايان با دين زيانبار است و كتاب مذهب در اروپا را او با اين ديد نوشت. همچنانكه از تحولات اسلام شناسي در غرب در آثار خود ياد مي كرد و مدعي بود كه همه اسلام شناسان و همه جريانهاي اسلام شناسي با انگيزه هاي منفي و استعماري فعاليت نمي كنند. به علاوه آنان نكاتي را در مطالعه اسلام دريافت كرده اند كه آگاهي از آن براي اهل علم سودمند است. از اين گذشته وجود اشتباه در آثار محققان اسلام شناس را نبايد نشانه سوء نيت يا توطئه دانست بلكه با رعايت موازين علمي بايد واقعيات را بازگو كرد. يك بار وقتي كتابي را در پاسخگويي اثر نويسنده اي ديد كه آن نويسنده مطالبي را با سبكي ناصواب برضد اسلام نوشته بود، روش منطقي و زبان مؤدبانه آن پاسخ را ستود.
بخش اعظمي از تلاشهاي بازرگان در باره قرآن مجيد بود. نخستين جرقه در اين باب، آن طور كه او شرح مي داد، در قلعه فلك الافلاك و آغاز ماه رمضان و شروع تلاوت قرآن و درس تفسير در معيت دوستان زنداني هم بند برايش ساطع شد. اين آذرخش با الهام از قرآن كهني بود كه در آن ميان به دست او رسيد كه گهگاه در ترتيب آيات از مصحفي به نام (مصحف امام صادق عليه السلام) نام مي برد و به استناد آن مصحف مطالبي در حاشيه اين قرآن قديمي نگاشته شده بود و چنين بود كه كتاب سير تحول قرآن پديد آمد. در اين كتاب او كوشيد تا با شناخت صحيحي از قرآن و نگرش از ديدگاهي تازه به آن، با روند نزول قرآن بيشتر و بيشتر آشنا شود و با مددگيري از علوم جديد به ويژه رياضي و از راه ترسيم منحني هاي سور قرآن، لحن آهنگين، طول متوسط آيات، طول مبنا، گروه بندي آيات، قله هاي تنزيل، شاخص هاي مطلق و نسبي، ارتفاع، دامنه و… اصولي را به دست آورد كه در نوع خود طرحي مبتكرانه و بي نظير بود و باب جديدي را در علوم قرآن فراراه محققان اين وادي گشود.
درسهاي تلويزيوني «بازگشت به قرآن» ساده شده اي از همان تلاش قرآن شناسي وي بود كه بعدها نيز آن را در جلسات مداوم انجمن اسلامي مهندسان با همين نام پيگيري و ارائه كرد.
سرانجام موضوع كتاب سير تحول قرآن مبناي آخرين كار ارزنده و گسترده علمي اسلامي او قرار گرفت كه تا آخرين روزهاي زندگي، بخش اعظم اوقاتش به آن مي گذشت به طوري كه حتي فرصتهاي كوتاه دوران بيماري و بستري بودن در بيمارستان را در واپسين روزهاي زندگي هم براي انجام دادن اين مهم از دست نداد. اين اثر از نظر طراحي كامل شد، ولي از جهت نگارش و تدوين ناتمام باقي ماند.
بازرگان بارها انگيزه اصلي در شناخت روند نزول قرآن را الهام گيري از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم در رويارويي با مسائل جامعه جاهلي و پيدا كردن اولويتها در تبليغ و نحوه پياده كردن منطقي اسلام يادمي كرد چرا كه معتقد بود آنجا كه اين كار يك بار به صورت موفق، با هدايت قرآن و عمل پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم پياده و عملي شده است، چرا ما از آن غافل و بي بهره باشيم و بيهوده روي بدين سوي و آن سوي آوريم و حركتهاي ناموفق و چرخشي به دور خود و به دور از وادي دين داشته باشيم.
به يقين اين مختصر نمي تواند چهره مردي را كه بيش از نيم قرن فعالانه چونان ستاره اي فروزان بر آسمان علم و فرهنگ و دين و سياست اين مرز و بوم درخشيد و آوازه او مرزهاي كشور را درنورديد، به خوبي و از هر جهت روشن و رسا ترسيم كند. صفات بارز او چون دين باوري، نظم فردي و دعوت به نظم، اعتقاد به كار و كوشش، تعصب گريزي، تحمل عقايد ديگران، صراحت لهجه، نوآوري در عرصه دين، همه و همه در خور مقالاتي ديگرند.
آن روز پاييزي سال۷۳ كه دانشجوي جوان آلماني يكي از دانشگاههاي آلمان براي تدوين پايان نامه دكتري خود درباره «بررسي ابعاد علمي و شخصيت مهندس بازرگان» بود به منزل بازرگان در لواسان رفت و به مصاحبه طولاني با او پرداخت. اين انديشه را در ذهن خود قوت مي بخشيد كه ما در صدف وطن چه گوهرها داريم كه نهفته اند و بر آسمان انديشه ديني چه ستاره ها كه از آنها غافليم.
با ذكر اين نكته كه به هيچوجه انديشه گسترانيدن پرده عصمت بر تمامي كارهاي علمي او در ميان نيست، به ذكر آخرين جملات او در سخنراني بحث انگيزش در انجمن اسلامي مهندسين در بهمن ماه هفتاد و يك مي پردازيم كه نشان از اوج انديشه ديني او در پايان يك دوره طولاني تلاش وتحقيق دارد. او در اين سخنراني به استناد قرآن مجيد هدف مشترك و اصيل همه انبيا را فراخواندن مردم به مبدأ و معاد و دستگيري آنان در اين وادي دانست كه عقل بشري به آن راهي ندارد و انتظار طبيعي مردم از دين را مددجويي از آورندگان آن در اين دو زمينه اصلي و زيربنايي برشمرد و بس. بازرگان در جملات پاياني آن سخنراني چنين اظهار داشت:
«اگر انسان غير از زندگي دنيا كه در هر حال برخوردار و همراه با ناكامي و رنج و بالاخره فنا و مرگ است و رستاخيز آخرت و زندگي جاودان بي نهايتي را هم در اعتقاد و برنامه اش داشته و بالاي سر خود و جهان خداي داناي تواناي سراسر خير و محبتي را هم ببيند كه حركت و فرجامش به سوي او بوده و در اين عالم بي كس و تنها نيست و براي هميشه از بين نمي رود آيا باز دچار پوچي و پريشاني خواهد شد و اگر با اعتقاد و دقت در اين آيه قرآن كه فرموده است: «يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحاً فملاقيه» برنامه دنيا و زندگي را همراه با رنج وكوشش و سفر به سوي خداوند و منزلگاه هميشگي آخرت ببيند آيا در برابر مشكلات و محروميتها متوقف و مأيوس خواهد شد؟ يا با رضا و رغبت و صبر و فعاليت از آنها استقبال خواهد كرد و در هر حال اميدوار و موفق خواهد شد؟ آيا براي دنياي امروز وآينده و براي خلاصي از خسرالدنيا و الآخره شدن راه حلي بهتر از اين سراغ داريد؟ اگر زندگي امروز ما خراب يا دشوار است چرا زندگي فردا وهميشگيمان خراب باشد؟ «ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه و قنا عذاب النار».
اين دقيقاً همان روحيه حاكم بر وي تا پايان زندگي بود چرا كه در هنگام تنظيم وصيت نامه ساده، دلنشين، تكاندهنده و عبرت انگيزش با آن همه دست مايه شرعي در تاريخ ۷۳/۱۰/۷ نگاشت كه «اينك كه دنيا و زندگي در مجموع و متوسط، ناخشنودي و ناراحتي و زيانكاري است وجريان تاريخ بشريت در جهت افزايش گرفتاريها وسختيها يا توسعه ظلم و فشار ماست بايد سعي كنيم در عوض، آخرتمان در اثر تحمل وتلاش و با صبر ومرحمت، آباد و خشنودكننده باشد.» رحمت خدا وهمنشيني با اولياي خدا ارزاني او باد.
منبع:روزنامه ایران به تاریخ ۶ بهمن ۱۳۸۱