تـفسير عرفانى شيعى به زبان عربى كه عنوان كاملش بيان السعادة فى مقامات العبادة و تاليف عـارف قـرن چـهـاردهم هجرى حاج سلطان محمد گنابادى ملقب به سلطانعلى شاه از اقطاب سلسله نعمة اللهيه است .اين اثر دومين تاليف مؤلف است و اساس آن مانند ساير تفاسير شيعى استشهاد به اخبار ائمه اطهار (ع ) است ولى در عين حال فقط اقتصار به احاديث نشده , رموز و اشارات و لطائف عارفانه همراه با بحوث فلسفى نيز در جاى مناسب آن ذكر شده ( التفسير و المفسرون , 2/199 ) در حاليكه از نكات كلامى و احكام فقهى نيز غفلت نشده است
هو
121
به نقل از کتاب سلطان العرفاء (در شرح حال و آثار حضرت آقای سلطانعلیشاه طاب ثراه و نمایه ای از نام و آثار ایشان در کتب) فصل 12 و 13 صفحه 50 الی 66 تالیف مهرداد مصوری
تمجيد و تعاريفي كه از تفسير شريف بيان السعاده شده است.
1- امام خميني در تفسير سوره حمد در بيان مراتب مفسر و تفسير از بين هزاران تفسيري كه از صدر اسلام تاكنون صورت پذيرفته است به سه اثر عارفان و صوفيان بزرگ اشاره نموده و بعنوان نمونه بهترين آثار از آنها نام مي برند از كتابهاي ابن عربي و تأويلات عبدالرزاق كاشاني و بيان السعاده جناب سلطانعليشاه در اين كتاب بعنوان كساني كه طريقه شان طريقه معارف بوده است ، ايشان ياد كرده اند (1) (براي اطلاع بيشتر رجوع شود به : برتر دانستن تفاسير صوفيان نسبت به كليه تفاسير از كتاب جامعه شناسي نظري اسلامي – دكتر حسين الف تنهائي ص/202)
2- جناب آقا محسن مجتهد عراقي در مقام تمجيد از تفسير جناب سلطانعليشاه اينگونه تعريف نموده اند (تفسير السلطان ، سلطان التفاسير ) (2)
1- جناب آخوند ملا محمد كاشاني نيز در تمجيد تفسير همان مطلب فوق را بكار برده و تفسير ايشان را سلطان تفاسير دانسته اند. (3)
2- حضرت علامه حسن حسن زاده آملي با توجه به اينكه در بيشتر آثار خود به تفسير ايشان اشاره داشته اند و همينطور تعدادي شاگردان ايشان كه از دوستان فقير هستند استماع نمودم كه در كلاسها و درسها بسيار به تفسير جناب سلطانعليشاه توصيه نموده و اشاره به مطالعه و تدبر در آن مي نمايند. حضرت علامه همينطور در كتاب مستطاب گنجينه گوهر روان در استناد به مطلبي از تفسير شريف حضرت شهيد آورده اند : چنين مي فرمايد مفسر كبير سلطان محمد جنابذي رضوان الله عليه در تفسير قويم قّيم بيان السعاده في مقامات العباده …..(4) همچنین ایشان در کنگره سید حیدر آملی واقع در دانشگاه صنعت نفت دانشگاه شمال – آمل مورخه 21 آذر ماه 1381 در مورد حضرت آقای سلطانعلیشاه می فرمایند: تفسیر بیان السعاده را بنده شنیده بود که انسان بزرگواری (نوشته است) که خیلی هم میدان داره و خیلی هم استاد خدمت کرده و تفسیر بیان السعاده اش هم خیلی ارزشمنده و چاپ اول تفسیر بیان السعاده که به دستم رسید با او محشور بودم دیدم سوره بقره را 5 آیه اول وجوه قرائت که هر وجوهش یک معنای خاص می دهد، وجوه 5 آیه سوره مبارکه بقره را که هر وجهش یک معنای خاص می دهد را آنهم صحیح و قوی آن را و نه ضعاف آن را بیان کرده 11484205770240 وجه قرائت شده که هر کدام یک معنا دارد….
3- استاد داود صمدي آملي كه از زبده ترين شاگردان علامه حسن زاده آملي ميباشند و حقیر از نزدیک با ایشان ملاقات داشته ام تأليفات ارزشمندي همچون : 1- مآثر الآثار 2- شرح مراتب طهارت و غيره …. داشته و عرفان نظري تدريس مينمايند ایشان همچون استاد خود علامه حسن زاده آملي ، در دروس خود اشارات زيادي به تفسير جناب سلطانعليشاه نموده و به شاگردان خود تفسير و همچنين شرح كلمات قصار باباطاهر ايشان را توصيه مينمايند.
4- فاضل و دانشمند گرامی مرحوم جناب آقای حاج محمد رضا خاني كه كتب ارزشمندي را نيز تأليف نموده اند ، از جمله به كارگرانسنگ و ارزشمند ترجمه تفسير بيان السعاده به اتفاق آقاي دكتر حشمت الله رياضي مشغول بوده و تا جلد 14 را به نشر و طبع رسانده اند به حقیر میگفتند:
در تمامي تفاسيري كه ملاحظه نموده ام خصوصاً تفاسير شيعه ، تفسيري به والامقامي ، ولائي بودن و داشتن مطالب عرفاني همانند تفسير ايشان نديده ام و به بنده خواندن تفسير و تدبر در مطالبي را كه با (اَعلَم) در تفسير آغاز مي فرمايند را توصيه نمودند و اظهار میداشتند که بسيار مطالب مهمي را حضرت آقای سلطانعلیشاه در ذيل اَعلَم مرقوم فرموده اند.
7- جناب اديب نيشابوري نيز مطالعه تفسير را به شاگردان خود توصيه نموده وآنها را به اين مسئله تشويق مي نمودند . (5)
8ـ شيخ محمد حسن بكائي گردآورنده و مؤلف كتاب ارزشمند و مرجع (كتابنامه بزرگ قرآن كريم) آورده اند: اين تفسير از نكات دقيق عرفاني ، فلسفي و ادبي بسيار برخوردار است ومطالب نو و ابتكاري در آن بسيار به چشم ميخورد كه هيچ كس پيش از او يادآور نشده است ، مؤلف ، اين همه نكات تازه و ابتكاري را از توجه كامل به اخبار و احاديث ائمه مي داند. و نيز تفسير عظيم را از مهمترين تفاسيري كه در قرن اخير به روش عرفاني در بين شيعه نوشته شده معرفي نموده و از مفسر بعنوان عالم جليل ياد كرده است . مجله وزين و ارزشمند بنياّت ( ويژه قرآن پژوهي) نيز مطالب فوق را در يكي از مجلات خود آورده است .(6)
9ـ دانشمند و محقق گرانسنگ مرحوم دكتر سيد جعفر شهيدي در مقدمه چاپ اول و جلد يكم ترجمه تفسير توسط آقايان حاج محمد رضا خاني و دكتر حشمت الله رياضي خطاب به آقاي حاج رضا خاني ميگويند :
ترجمه فارسي تفسير ، خدمتي ارزنده است به آنانكه خواهان آگاهي از دقيقه هاي عرفاني كلام الله مجيد اند. هرچند تفسيرهايي از اين دست در فارسي هست ، اما بيان السعاده خود أرجي ديگر دارد …. يقين دارم خوانندگان آن ، از آن بهره فراوان خواهند برد.
10ـ مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني در كتاب ‹‹ الذريعه الي التصانيف الشيعه ، جلد /3 ›› مينويسد :
‹‹ آنچه در اوّل اين تفسير از بيان و وجوه اعراب و حروف مقطعه و شقوق آن حضرت آقاي سلطانعليشاه آورده است عقل را خيره مي كند .›› (7)
11ـ جناب آقاي سيد محمد علي ايازي در كتاب (شناخت نامه تفاسير – نگاهي اجمالي به 130 تفسير برجسته از مفسّران شيعه و اهل سنت ) در صفحه /51 كتاب مينويسند :
گرايش شيعي و بهره گيري از آبشخور وحي ، يعني اقوال اهل بيت (ع) در اين تفسير قابل توجه است .
12- حاج ميرزا محمود قزويني كه از علماء و اعيان بوده و در تهران سكونت داشت، در اوائل با جناب حاج ملا سلطانمحمد و سلسله صوفيه مخالف بود و بدگوئي ميكرد… اما مدتها بعد آقاي معاون التوليه ميگويد: چندين بار كه ايشان را ملاقات كردم مشغول مطالعه تفسير بيان السعاده تاليف حاج ملا سلطانعلي گنابادي ديدم، گفتم:شما از اين شخص بد ميگفتيد،چطور شد كه اكنون به مطالعه كتابش مشغول هستيد گفت:آن بد گفتن از روي جهالت و بي اطلاعي از حالات او بود و اكنون كه اين تفسير را ديدهام ميفهمم كه نه در عقايد اين شخص خللي و نه در علميّت او نقصي است و تاكنون تفسيري به اين خوبي نديده ام…(8)
13- آقاي محمد پروين گنابادي نقل كردند كه ،موقعي كه نزد مرحوم اديب نيشابوري تلمّذ مينمود. مرحوم اديب از مراتب فضل و كمال و عرفان مرحوم حاج ملاسلطان محمد خيلي تمجيد نموده و شاگردان خود را به مطالعه تفسير آن مرحوم تشويق ميكرد.(9)
14- آقاي صالح عضيمه از اهالي سوريه كه مدتي در ايران در دانشگاه تهران تحصيل ميكردند اظهار نموده است كه ؟« تفسير بيان السعاده نزد دانشمندان شيعه سوريه مشهور و مورد احترام و استشهاد بسياري از آنان ميباشد.(10)
15- شيخ احمد محمد حيدر از علماي شيعه در لاذقيه (سوريه) تاليفاتي نموده و در آنها از تفسير(بيان السعاده) نقل و به مطالب آن استشهاد كرده،و يكي از تاليفات ايشان
كتاب«الحيرات» است كه در چندين جا نقل كلام از آن تفسير نموده است.وي در نامه با ارسال نسخه اي از كتاب (الحيرات) به خط خودشان براي مولانا المعظم حضرت آقاي حاج سلطانحسين تابنده گنابادي رضاعليشاه طاب ثراه راجع به تفسير اين عبارت را نوشته اند:شرحي كه جد بزرگوار شما براي قرآن بنام بيان السعاده نوشته نيست جز يك انگيزش زندگي معنوي و نوري كه راهنمايي ميكند و من بواسطه آن كتاب بر راه راست و روشن قرار گرفته و ترس انحراف از راه و كج شدن ندارم و چگونه بترسم در صورتي كه در جلوي من چراغ نبوت و راهنمايي محفوظ از خطراست كه خداوند براي من فرستاده، خداوند او را در بهترين بهشت خود جاي دهد و خشنودي عام و كامل خود را بدو عنايت فرمايد.(11)
16- از ديگر كتابهايي كه نام ايشان در آن آمده است« الهبطه » اثر شيخ احمد محمد حيدر و شرحي بر كتاب« تنبيه» تاليف حسن بن حمزه شيرازي از شيخ احمد محمد حيدر كه در همه آنها از بيان السعاده نقل و به آن استشهاد شده است.(12)
17 – آقاي حاج سيد محمد لطيف سجادي آل علي از روحانيين ساكن تهران ذكر كردند كه ، عموي ايشان حاج سيد محمد مهدي جزائري كه از علماء و روحانيين بسيار با تقوي و زاهد بوده و در اواخر عمر در مدينه سكونت داشته و سرپرستي شيعه آنجا مينموده و آنها خيلي باو علاقه داشتند و شيعيان از ايران و آذربيجان شوروي و افغان و هند و پاكستان كنوني و بلخ و بخارا خيلي بدو ارادت ميورزيدند بتفسير بيان السعاده علاقه كاملي داشت و يك جلد از آن تفسير با خود داشت و در ظهر آن تفسير تمجيد فراواني از مولف آن نوشته و خيلي ايشان را ستوده است.(13)
18- طبقات مفسران شيعه – دكتر عقيقي بخشايشي – جلد /4 – نويد اسلام – چاپ دوم 1377 – ص 270 (تفسير شماره 783 تفسير بيان السعاده گنابادي م 1327 ه . ق ):
(م 1327 ه ق ). مؤلف آن سلطان محمد گنابادى از شاگردان حاج ملا هادى سبزوارى يكى ازاعلام تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
قـرآن كـريـم بـا شيوه ها و روش هاى گوناگون , مورد مطالعه و تفسير واقع شده است كه يكى از شـيـوه هاى با ميمنت تفسير قرآن كريم , روش معنوى و عرفانى آن مى باشد و درآن شيوه به ابعاد عـرفـانـى سـيـر و سـلوكى و درجات و مراتب آن پرداخته شده است و درمجموع مى توان گفت تـفـسيرهائى از اين قبيل با تمام اهميتى كه دارند كمتر نوشته شده انداز آن ميان : به چند اثر مهم تفسيرى مى توان اشاره نمود:.
تـفسير روح البيان تاويلات عبدالرزاق كاشانى , لطائف الاشارات , تفسير كشف الاسرار و اخيرا بيان السعادات فى مقامات العبادات يا ((التفسير المنير)). مـؤلـف آن : عـالـم جليل , عارف نبيل حاج سلطان محمد گنابادى است كه تحصيلات خود را در مـشـهد مقدس و نجف اشرف به اتمام رسانده و جهت درك علوم عقلى وفلسفى از محضر حكيم عـارف و زاهـد مـتـالـه حاج ملا هادى سبزوارى بهره مند شد و مدتهادر خدمت استاد به تحصيل پرداخت وى صاحب تاليفات متعددى است كه مهم ترين آنها همين تفسير شريف مى باشد.
اين تفسير از نكات دقيق عرفانى , فلسفى و ادبى بسيار برخوردار مى باشد ومطالب نو و ابتكارى در آن به چشم مى خورد كه سابقه نداشته است مؤلف همه ى اين نكات تازه و ابتكارى را از توجه كامل به اخبار و احاديث ائمه (ع ) مى داند و خود درمقدمه فرموده است :
((هـمـه آنـچـه در تفسير آيات ذكر شده است كلا مستند به احاديث و اخبار مى باشد كه از مصادر عـصـمـت (ع ) روايـت شده است و در بعضى از اوقات از اشارات كتاب وتلويحات اخبار لطائفى بر نويسنده ظاهر مى شد كه آنها را در هيچ كتابى نديده و ازگوينده اى نشنيده بود.
مرحوم حاج آقا بزرگ در كتاب الذريعه الى تصانيف الشيعه مى نويسد:
((آنـچـه در اول ايـن تـفسير از بيان وجوه اعراب و حروف مقطعه و شقوق آن , آورده است عقل را خيره مى كند)). ايـن تـفـسـير در تهران در يك جلد بزرگ به نفقه ى اصحاب عارف معاصر مولاسلطان محمد بن حيدر محمد گنابادى جنابذى چاپ شده است و فراغت از تاليف آن درسال 1311 ه ق بوده است.
تفسير بيان السعاده فى مقامات العباده در چهار مجلد بزرگ رحلى قرار گرفته است و چند بار به چـاپ رسـيـده است چاپ اخير آن از سوى مؤسسه اعلمى بيروت ازروى همان چاپ قبلى افست شـده است و اخيرا به زبان فارسى نيز ترجمه شده است ويك جلد از ترجمه ى آن نيز به بازار آمده است .
19- قران و قرآن پژوهي – بهاء الدین خرمشاهي:
تفسير در لغت يعنى شرح و بيان و توضيح و تبيين , و در قرآن يك بار هم به اين معنى به كار رفته اسـت ( فـرقـان , 32 ) و در اصطلاح علوم قرآنى , چندين تعريف براى آن به دست داده اند : 1 ) عـلم فهم قرآن ( قانون تفسير , سيد على كمالى , 27 ) ( تفهيم مراد اللّه تعالى از قرآن است در حد مستطاع بشر , مستند به قواعد لسان عرب , و اسلوب آن , و كتاب اللّه و اثر مرفوع پيغمبر اكرم (ص ) و اوصياء او , غير معارض با عقل و كتاب و سنت و اجماع . ( پيشين , 46 ـ 47 ). 3 ) عـلـمـى اسـت كه درباره قرآن كريم از حيث دلالتش بر مراد اللّه تعالى به قدر طاقت بشرى بحث مى كند. ( مـنـاهل العرفان , زرقانى , 1/471 ) 4 ) علمى است كه در آن از احوال قرآن از جهت نزول و سند و اداء و الفاظ و معانى متعلق به الفاظ و متعلق به احكام بحث مى كند. ( پيشين , 1/471 ). سيوطى مى نويسد كه براى مفسر لازم است كه در پانزده علم يا فن مهارت داشته باشد. 1 ) لـغـت 2 ) نحو 3 ) صرف 4 ) اشتقاق 5 , 6 , 7 ) معانى و بيان و بديع 8 ) علم قرائت [ و اختلاف قراآت ] 9 ) اصول دين [ و توسعا علم كلام ] 10 ) اصول فقه 11 ) شناخت اسباب نزول 12 ) شناخت ناسخ و منسوخ 13 ) فقه 14 ) احاديثى كه مجمل و مبهم را بيان [ و روشن ] مى كند. 15 ) علم موهبت ; و آن علمى است كه خداى تعالى به كسى كه به آنچه دانست عمل كند , به ارث مـى سپارد و اشاره به همين است حديث هر كس به آنجه مى داند عمل كند , خداوند علم آنچه نمى داند را به او خواهد سپرد. ( تـرجـمـه اتـقان , 2/570 ـ 572 ) و به دنبالش مى افزايد كه هر كس بدون شناختن اين علوم و فنون اقدام به تفسير قرآن كند , تفسير به راى كرده است ; كه از آن نهى شده است . مصادر تفسير : عبارت است از الف ) خود قرآن ( چنانكه گفته اند القرآن يفسر بعضه بعضا ) كه چه بسيار آيه هايى كه دربردارنده تفصيل براى اجمال آيه ديگر , يا تخصيص براى اطلاق آن است . ب ) سنت رسول اللّه (ص ) و در عرف شيعه سنت معصومين عليهم السلام . اهل سنت قول صحابى و قول تابعى را نيز جزو مصادر تفسير مى شمارند. شيعه در پذيرفتن احاديث تفسيرى از صحابه و تابعين تسامح بيشترى دارد تا ساير احاديث آنان . و احاديث تفسيرى صحابه اى چون ابن عباس و ابن مسعود و تابعانى چون مجاهد و سعيد بن جبير را به حسن قبول تلقى مى كند. تاويل , لغتا از اول به معناى رجوع است ( قاموس ). اين كلمه در قرآن مجيد به كار رفته است ( آل عمران , 7 ; نساء , 59 و چند آيه ديگر ). در قرون اوليه بين تفسير و تاويل فرقى نبوده است . چـنانكه حتى طبرى همواره در تفسير خود از كلمه تاويل استفاده مى كند و مرادش همان تفسير است . غزالى در مستصفى مى نويسد : تاويل گاه در تاويل كلام و معنى به كار مى رود. چنانكه در مورد آيات متشابه , و گاه در تاويل رؤيا و احلام , چنانكه در قصه يوسف هست , و گاه در تـاويل اعمال ,چنانكه در قصه موسى با رجل صالح ( خضر ) هست , و اصطلاحا عبارت است از اخـراج دلالـت لـفظ از دلالت حقيقى به دلالت مجازى بى آنكه از عادت و عملكرد زبان عربى در تـجـوز عدول شود و بايد بر وفق قواعد علاقه هاى مجازى باشد مانند تسميه شى ء به شبه آن يا به سبب آن يا به لاحق آن يا مقارن آن , يا نظاير آن . بـعـضـى تاويل را عبارت از توجيه متشابهات دانسته اند و كشف معناى ثانوى كلام كه آن را بطن گويند , در برابر معناى آشكار كه آن را ظهر گويند. ( الـتـمـهـيـد , 3/28 ) استاد معرفت در تعريف ديگر از تاويل مى گويد عبارت است از معنى و مفهوم نهفته و پنهان از ظاهر كلام است كه نياز به دلالت صريحى از خارج آن لفظ دارد. ( التمهيد , 3/30 ـ 31 ). راغـب در مـفـردات مـى گـويد : اكثر استعمال تفسير در الفاظ است و موارد استعمال تاويل در معانى . تفسير در مفردات الفاظ است و تاويل در جمله ها. بعضى گفته اند تفسير با وضع عبارت كار دارد و تاويل با معانى مستفاد از اشارات ( قانون تفسير , 31 ). محمد حسين ذهبى پس از بيان انواع تعريفها و فرقها بين تفسير و تاويل مى نويسد : تفسير راجع به روايت است , و تاويل راجع به درايت . ( التفسير و المفسرون , 1/22 ). در لـزوم تـاويل , هم قرآن ناطق است و هم ائمه (ع ) و صحابه و هم قرآن پژوهان اعصار بعد , ولى تاويل قرآن , كار هركسى نيست . زيرا تفسير چنانكه اشاره شد به دانستن پانزده علم و فن و اخذ از چهار مصدر احتياج دارد , و تاويل از آن فراتر و دشوارتر است . و طـبـق قـرائت شـيـعه اماميه و بعضى از بزرگان اهل سنت از آيه هفتم سوره آل عمران چنين مستفاد مى شود كه راسخان در علم داناى تاويل قرآنند. و احاديثى هست كه ائمه فرموده اند : ما راسخان در علميم و تاويل قرآن را مى دانيم . نـخستين مفسر قرآن در تاريخ اسلام , شخص پيامبر اكرم (ص ) شمرده مى شوند كه در پاسخ به سؤال صحابه , بسيارى از مفردات و تعبيرات قرآنى را تفسير فرموده اند. در كتب احاديث فريقين و نيز در اتقان سيوطى ( آخرين فصل ) نمونه هاى بسيارى از تفسير نبوى منقول است . پس از حضرت رسول (ص ) , بزرگترين قرآن شناس , حضرت اميرالمؤمنين (ع ) است . مبالغه نيست اگر گفته شود كه تاريخ تفسير قرآن به قدمت خود تاريخ قرآن است . و تـفـسير بعضى از صحابه مانند ابن عباس و بعضى از تابعان , مانند مجاهد , علاوه بر آنكه در دل تفسير طبرى به نحو پراكنده , محفوظ است , جداگانه هم به طبع رسيده است . تفسير به دو نوع عمده تقسيم مى گردد. الف ) تفسير نقلى [ بالماثور , روايى ] كه عمدتا متشكل از احاديث تفسيرى است . ب ) تـفـاسـيـر عـقـلـى [ يـا درايى ] كه متكى به احاديث نيست بلكه به بحث عقلى و علمى آزاد مى پردازد. تفاسير را طبع موضوعشان نيز شناسايى و طبقه بندى مى كنند. تـفـاسـيـر نحوى مانند تفسير فراء و ابوحيان غرناطى , تفاسير كلامى كه اشهر آنها , تفسير كشاف زمـخـشـرى و مفاتيح الغيب امام فخر رازى است ; تفاسير عرفانى , مانند تفسير سهل شوشترى و سـلـمـى و قشيرى و ميبدى و ابن عربى ; تفاسير فقهى مانند احكام القرآن ابن عربى و جصاص و كنزالعرفان سيورى و زبدة البيان اردبيلى , نخستين تفسير مهم اهل سنت جامع البيان طبرى ( م 310 ق ) است . در شـيعه , تفسير على بن ابراهيم قمى ( از اعلام قرن سوم و چهارم هجرى ) و تفسير عياشى ( از اعـلام اواخـر قرن سوم هجرى ) يا تفسير فرات كوفى ( معاصر كلينى ) كه هر سه روايى است , چه بسا قديمترين تفسيرها به شمار آيند. ولـى مهمترين تفسير در ميان تفاسير اوليه شيعه , تبيان شيخ طوسى ( م 460 ق ) كه آميزه اى از شيوه عقلى و نقلى است . در ميان اهل سنت چند تفسير هست كه اهميت علمى بسيارى دارد و خوشبختانه از آنجا كه قرآن كريم و قرآن پژوهى و علوم قرآنى مابه الاتفاق فريقين وحدت بخش مذاهب اسلامى است , شيعيان نيز از ديرباز به تفاسير اهل سنت توجه و استناد كرده اند. اهل سنت نيز ( مخصوصا در عصرهاى جديدتر ) به تفاسير شيعه نظر داشته اند. مهمترين تفاسير اهل سنت پس از تفسير روايى عظيم طبرى عبارتند از تفسير ميبدى ( م 520 ق ) ( كشف الاسرار و عدة الابرار ) كه از امهات متون عرفانى به زبان فارسى به شمار مى آيد ; تفسير كشاف زمخشرى ( م 538 ق ) كه مهمترين ميراث فكرى و مكتبى بازمانده از معتزله است . گـفـتـنى است كه تنزيه القرآن عن المطاعن , و متشابه القرآن آثار قاضى عبدالجبار همدانى ( م 415 ق ) نـيز جزو ميراث قرآن پژوهى معتزله است و هر دو به چاپ رسيده است ; تفسير كبير امام فـخـر رازى ( م 606 ق ) مـوسوم به مفاتيح الغيب كه على الاطلاق مهمترين تفسير كلامى جهان اسـلام بـر وفـق مشرب اشاعره يعنى مكتب رسمى اهل سنت است ; تفسير قرطبى ( م 671 ق ) ; تفسير نسبتا كوتاه بيضاوى ( م 685 ق ) موسوم به انوارالتنزيل و اسرار التاويل كه قرآن پژوهان اهل سـنـت و شـيـعـه دهـها حاشيه بر آن نوشته اند , تفسير روح البيان اسماعيل حقى ( 1137 ق ) كه تفسيرى است عرفانى به عربى و آكنده از شعر فارسى ; تفسير روح المعانى اثر آلوسى ( م 127 ق ) و در عـصـر جـديـد تـفـسـير قاسمى ( م 1332 ق ) موسوم به محاسن التاويل ; تفسير المنار ( اثر مشترك شيخ محمد عبده و رشيد رضا ) ; تفسير فى ظلال القرآن سيد قطب و دهها تفسير ديگر. ( براى اطلاع از تفاسير قديم و جديد ـ قرآن پژوهى , صفحات 166 ـ 285 ). تفاسير عمده شيعه پس از تفسيرهايى كه ياد شد عبارتند از مجمع البيان شيخ طبرسى ( م 548 ق ) كـه خـوش تـدويـن تـريـن و چه بسا مهمترين تفسير شيعه در طى اعصار و قرون است , تفسير ابـوالـفـتوح رازى [ روض الجنان و روح الجنان ] ( م 556 ؟
ق ) كه قديمترين تفسير فارسى شيعه اماميه است ; تفسير منهج الصادقين ملا فتح اللّه كاشانى ( م 988 ق ) ; تفسير صافى اثر ملامحسن فيض ( م 1091 ق ) ; و دو تفسير روايى ( ماثور ) معروف : يكى تفسير برهان اثر سيدهاشم بحرانى( م 1107 ؟
ق ) , و ديگرى نور الثقلين اثر حويزى ( 1112 ق ) و تفسيرهاى چندگانه شبر ( م 1242 ق ). مـهـمـتـريـن تـفـسـير عرفانى شيعه در قرن چهاردهم تفسير بيان السعادة , اثر سلطان عليشاه گنابادى ( م 1327 ق ) است , و مهمترين و جامع ترين تفسير جديد شيعه كه مجموعه متوازنى از تـفـسـيـر عقلى و نقلى است تفسير الميزان اثر علامه محمد حسين طباطبائى ( م 1360 ش ) در بيست جلد به عربى كه به فارسى هم ترجمه شده است .
20 – تفسير و تفاسير شيعه از قرن 1 تا قرن 15 :
تـفسير عرفانى شيعى به زبان عربى كه عنوان كاملش بيان السعادة فى مقامات العبادة و تاليف عـارف قـرن چـهـاردهم هجرى حاج سلطان محمد گنابادى ملقب به سلطانعلى شاه از اقطاب سلسله نعمة اللهيه است .
اين اثر دومين تاليف مؤلف است و اساس آن مانند ساير تفاسير شيعى استشهاد به اخبار ائمه اطهار (ع ) است ولى در عين حال فقط اقتصار به احاديث نشده , رموز و اشارات و لطائف عارفانه همراه با بحوث فلسفى نيز در جاى مناسب آن ذكر شده ( التفسير و المفسرون , 2/199 ) در حاليكه از نكات كلامى و احكام فقهى نيز غفلت نشده است .
از نظر فلسفى , مؤلف غالبا از روش ملاصدرا و استاد خويش حاج ملا هادى سبزوارى پيروى كرده است .
بطور كلى اين تفسير از جهات عديده امتيازات خاص خود را دارد كه اهم آنها عبارتند از: 1 ـ مؤلف بين آيات قرآنى كه بترتيب يكديگر واقع شده , از حيث معنى نيز ارتباط قرار داده است .
2 ـ هـمـه آيـاتى كه مربوط به اصول عقايد و كفر و ايمان است به مقام ولايت تفسير شده و كفر به خـدا را غالبا به كفر به مقام ولايت و همچنين ايمان را نسبت به ولايت تعبير و تفسير نموده , بلكه كلمه رب كه استعمال مى شود دو تعبير براى آن قرار داده : رب مطلق كه مقام الوهيت است و رب مضاف كه عبارت از مقام ولايت باشد.
3 ـ موضوعات مشكله و مطالبى كه از نظر كلامى و عرفانى مورد اشكال است , مانند مساله معراج و مـعـاد را كـه اخـتـلافات زيادى بين دانشمندان اسلامى در باب آن واقع شده , با بيان عرفانى و فلسفى شرح و حل شده است .
4 ـ در بـيـشـتر موارد سعى شده بين اخبار مختلفه كه در تفسير يك آيه ذكر شده جمع و تطبيق شـود, مـانند شجره منهيه كه اخبار در آن باب مختلف است و مؤلف طورى آنرا تفسير نموده و از آيات و اخبار استنباط كرده كه با همه اقوال وفق مى دهد.
تـفـسـيـر با خطبه اى شروع مى شود كه مؤلف در آن عقايد دينى خود را بطور تفصيل ذكر نموده است .
پس از خطبه يك مقدمه نوشته كه مشتمل بر چهارده فصل به عدد چهارده معصوم (ع ) است .
و حـقـيقت علم و مراتب تنزلات قرآن و ظهورات مختلفه آن را در عوالم مختلفه طولى و آخرين ظـهـور آن در لباس لفظ و صورت و همچنين معنى تفسير به راى و سپس آنچه دانستن آن براى شخص مفسر لازم است را مشروحا ذكر نموده , آنگاه تفسير قرآن مجيد را شروع كرده است .
تـالـيـف اين تفسير در سال 1311 قمرى به اتمام رسيد و چاپ اول آن در سال 1314 قمرى در دو جـلـد مـنـتشر شد اين تفسير در سال 1385 قمرى مجددا در چهار جلد بصورت منقحى به طبع رسيد.
توضيحات جديدى به صورت سه كتاب مجزا به نامهاى رهنماى سعادت , قرآن مجيد و سه داستان اسـرارآمـيـز عرفانى , و سه گوهر تابناك از درياى پرفيض كلام الهى به چاپ رسيده و در بيروت چاپ شده است .
منابع : در خود مقاله , ذكر شده [ اين مقاله به قلم شهرام پازوكى است ].
21 – يك نسخه بسيار زيبا و نفيس از تفسير شريف بيان السعاده با خط خوش خوشنويس بزرگ و سالك الي الله مرحوم استاد مرتضي عبدالرسولي در كتابخانه شريفه و مقدسه مزار كثير الانوار سلطاني بيدخت گناباد موجود ميباشد كه حقير با زيارت اين گنجينه ارزشمند آرزو كردم كه انشاءالله در آينده نزديك به زيور طبع آراسته گردد.
ترجمه و شرحهايي بر تفسير بيان السعاده
تا به امروز ترجمه هايي از تفسير بيان السعاده صورت پذيرفته است كه تعدادي از آن كتابها منتخبي از قسمتهايي از آيات قرآن و تفسير بوده و يكي از ترجمه ها كل تفسير را در بر مي گيرد و همچنين شرحي بر تفسير كه در ذيل معرفي خواهد شد :
1- رهنماي سعادت – مولانا المعظم حضرت آقاي حاج سلطانحسين تابنده گنابادي رضا عليشاه – چاپ 1342- اين كتاب ترجمه و شرحي است از مقدمه بيان السعاده و شرح تفسير سوره هاي فاتحه ، اعلي ، الضّحي ، انشراح . قدر ، نصر و اخلاص.
2- قرآن مجيد و سه داستان اسرار آميز عرفاني – مولانا المعظم حضرت آقاي حاج سلطانحسين تابنده گنابادي رضا عليشاه – چاپ 1365- اين كتاب ترجمه و شرح تفسير سه داستان اصحاب كهف ، موسي و خضر و ذوالقرنين از سوره كهف ميباشد .
3- سه گوهر تابناك از درياي پر فيض كلام الهي – مولانا المعظم حضرت آقاي حاج سلطانحسين تابنده گنابادي رضا عليشاه – چاپ 1376- اين كتاب نيز ترجمه و شرح تفسير آيه الكرسي، آيات خوايتم سوره بقره و آيه نور ميباشد.
4- ترجمه تفسير بيان السعاده – مترجمين : آقاي محمد رضا خاني و دكتر حشمت الله رياضي – اين كتاب ترجمه اي كامل از تفسير شريف بيان السعاده ميباشد كه جلد اول آن در سال 1372حيله طبع يافته و تا به امروز 14 مجلد از اين ترجمه منتشر شده است .
توضيحاً : اين ترجمه تحت نظر و تصحيح و تنقيح و بررسي پاياني و راهنمائيهاي حضرت آقاي حاج دكتر نورعلي تابنده مجذوبعليشاه ارواحنافداه انجام پذيرفت.
5- شرحي بر تفسير شريف بدستور حضرت آقاي حاج علي تابنده محبوبعليشاه اعلي الله مقامه الشريف توسط مأذون جليل القدر و دانشمند فاضل جناب آقاي حسينعلي كاشاني بيدختي از سال 1373 هفته اي يكساعت در روزهاي جمعه در منزل ايشان انجام ميپذيرفت ، ليكن در زمان حضرت آقاي حاج دكتر نور علي تابنده مجذوبعليشاه ارواحنافداه اين شرح به امر مبارك ايشان به صورت كلاس در حسينيه جناب آقاي حاج شيخ عبدالله حائري (رحمت عليشاه) انجام مي شود جناب آقاي كاشاني از سال 1373 تا به امروز اواخر سال 1386 طبق قول برادر ايماني آقاي همدستپور به غير از ماه مبارك رمضان و ايام محرم و صفر و مسافرتهاي ايشان انجام پذيرفته و اين شرح تا الآن تا آيه ؟ سوره ؟ انجام شده است همچنين توسط آقاي همدستپور وخواهر گراميشان 800 صفحه از نوارهاي اين درس پياده شده است تا انشاءالله در آينده به زيور طبع آراسته گردد.
6- معرفي مفسر جليل القدر و تفسير شريف بيان السعاده در اكثر كتب مرجع يعني دايره المعارفها تحت ذيل سلطانعليشاه و بيان السعاده بصورت مقاله توسط برادر ارجمند آقاي دكتر شهرام پازوكي انجام پذيرفته است ، و ايشان در عين اختصار كه لازمه كار كتابهاي مرجع ميباشد به نحو احسن به معرفي ايشان پرداخته و از عهده اين كار برآمدهاند.
7- طبق فرمايش مأذون جليل القدر و دانشمند گرامي جناب آقاي حسينعلي كاشاني بيدختي تفسير شريف بيان السعاده در بيروت لبنان نيز در مدارس علميه تدريس مي شود.
1- خميني ، سيد روح الله (ايت الله) –صفحه 3 (تفسير سوره حمد)
الف : جامعه شناسي نظري اسلام – دكتر حسين ابوالحسن تنهائي – صفحه 202 (برتر دانستن تفاسير صوفيان نسبت به كليه تفاسير)
2- تابنده ، حضرت آقاي حاج سلطانحسين – نابغه علم و عرفان – ص 195-196
الف: دانشنامه جهان اسلام – جلد پنجم –ص46
3- همان ، (منبع فوق )
4- حسن زاده آملي، حسن – گنجينه گوهر روان – ص 247
5- منبع شماره 2
6- بكائي ، شيخ محمد حسن – كتابنامه بزرگ قرآن كريم – جلد سوم – ص 1068
الف : مجله بينّات –سال اوّل –شماره 4 –پاييز 1373 –ص 196
7- مجله بينّات – سال اوّل – شماره 4 – پاييز 1373 –ص 197
8 – 9 – 10 – نابغه علم و عرفان – صفحه 196
11 – منبع فوق – صفحه 196 با مقداري تلخيص
12 – همان – صفحه 197
13- نابغه علم و عرفان – صفحه 197
سایت مجذوبان نور