بسم الله الرّحمن الرّحیم
بچه که بودیم به ما میگفتند: توی کوچه که میروید مثلاً اگر عمویت را دیدی سلام کن. بعد هم یک جای دیگر باز میگفتند که هر وقت برایت ناراحتی فراهم شد یک «بسم الله» بگو که آن جنها فرار میکنند… که یکی از این بچهها اشتباهی تا عمویش را دیده بود گفته بود: «بسم الله الرحمن الرحیم» و دررفته بود. هم بسمالله [گفته] بود هم در رفته بود. حالا شما هر دوی این چیز را میدانید. البته از لحاظ بزرگها خب یک جور دیگر میگویند ولی وقتی به کوچکها میگویند «جِن» مثلاً، خیال میکنند یک وجود جداگانهایست. اصلاً جن یعنی مخفی. جن چطور میشود آشکار بشود! دیگر جن نیست. تا وقتی که آشکار نیست، جن است. معنیِ لغتِ جن است. منظور بیشتر این بوده قدیم که خیلی اشخاص توی کوچه و خیابان تسبیح دستشان بود یاالله یاالله میکردند. بعضیها روی عادت است فقط، بعضیها هم روی اعتقاد و میل، به هر جهت هر دویش هست. این برای اینکه بچه جدا باشد از اول معتقد به خودش باشد؛ یعنی بهاصطلاح اعتمادبهنفس، حتی در این چیزهای جزئی هم باید توجه داشت و کودک با همین چیزها بزرگ میشود و همهی این حرفها برایش بزرگ میشود. البته بعضی جنها را میشود فکر کرد که این بعضی بیماریهای روانی که تصویری چیزی در نظرش میآید و میرود، به هر جهت آن بحث مفصلیست که هم در روانکاوی- روانشناسی- و هم در طب و هم در عرفان مفصل بحثش هست. آنوقت خوابها، یکی از خوابها یک مقدار خاطرهای که در شخص ایجاد شده، او را نشان میدهد. مثلاً دوستان گذشتهاش را. حالا شما نه، من خیلی از آشنایان و دوستانم رفتند و سنی داشتند؛ اینها را میبیند. گذشته را. البته تقسیمبندیاش را خیلی دقیق علما کردهاند در کتابها هم نوشته شده. من خلاصهای میگویم که یکی خواب گذشته است، یکی هم خوابیست که به قول روانکاوان جهت زندگی من را در آینده یا معین میکند یا نشان میدهد. در این مسلم است که من فرض کنید در مجالس درویشی بیایم و آنچه به خاطرم میرسد بهعنوان تعبیر بگویم. خب همین چیزهای نظیر همین در خواب میآید… مهمتر از همهی اینها خوابِ صحیح است (رؤیای واقعه) که این رؤیا هم یک وقتی مقالهای من نوشتم- آن وقتی که دستم میشد حالا که دستم اصلاً قدرت ندارد- «رؤیای واقعه» نوشته بودم نگاه میکردم کار را… و آن استثناءً رؤیای واقعه ممکن است هم برای غیردرویش و هم برای درویش ممکن است. برای غیردرویش خیلی کم البته اتفاق میافتد ولی برای درویشها بیشتر خوابهایشان چون سوابق زندگیشان، سوابق فکرشان ربطی به درویشی دارد، خوابشان ربط به درویشی [دارد]. حتی بسیاری از روانکاوان میگویند که «خواب» دنبالهی زندگیست. یعنی همین که ما الان زندهایم وقتی میخوابیم آن زندگیای که در آنوقت داریم دنبالهی همین زندگیست. البته از لحاظ ظاهر، از لحاظ اعضا و اینها همینجور درست است، برای اینکه با همین اعضا میخوابیم. البته در اینجا خواب درویش را ببینیم چطور میشود؟ درویش هم همهنوع از این خوابها ممکن است ببیند. خیلی درویشها با یک خواب چیز شده و آمدند درویش شدند، درویش خوبی هم هستند. این خواب جهتیاب که گفتم، در همه اگر ایجاد بشود جهت زندگیاش را… خیلی اوقات شده که شما کاری دارید یا اینها ولی سرتان گیج است، نمیدانید از کدام طرف بروید، از اینطرف بروید، از آنطرف بروید. خوابِ جهتیاب به شما کمک میکند. یعنی خداوند بخواهد کمکی بکند، فکر را روشن کند، از طریق خواب میکند. در قرآن هم چندجا از خوابهای واقعی (رؤیاهای واقعی) ذکر شده. یکی خوابهای آن فرعون- فرعون دیگر درویش نبود، اول که از بتپرستها بود- همان خواب دید. خداوند خواست که مردم مصر را نجات بدهد منتها مردم مصر را تکتکشان که نمیتواند نجات بدهد. چون خودش، خداوند جوری کرده بود که فرعون مثل همهی مردم باشد و فرعون را هدایت کرد- که آن خوابی که دید و اینها- البته در این صورت آن رؤیای واقعی یک جنبهی مثل الهام است یا باید برای بزرگان… در مورد بعضی پیغمبران (پیغمبران بنیاسرائیل)، آخر بنیاسرائیل بین حضرت موسی و حضرت عیسی، دو تا پیغمبر بزرگ به نظرم دوهزار سال فاصله بود. در این فاصله خیلی پیغمبران پیدا شدند؛ دانیال، این مقبرههایی که در ایران هم هست، اینها را گرفته. بسیاری از اینها وحیشان در حالت خواب بود منتها خوابی که خودشان هم میفهمیدند که این خواب وحی است. این است که ما هم، درویشها باید برای آن که از آن رقم خوابها ببینیم باید هرچه بیشتر بهنزدیکی درویش باشیم. حالا گو اینکه درویشی را چندان خودمان رعایت نمیکنیم ولی در آنوقت، آن هم آخرِ بیداری و اولِ خواب که دعاهایی که هست که میدهند. این دعاها را معنیاش، به معنایش هم توجه کنید. یا فقط همان ذکرتان را موقع خواب بگویید، اینقدر همینجور بگویید تا در ضمنِ آن بخوابید. انشاءالله ما همهی اینها را متوجه بشویم. انشاءالله.