بسم الله الرّحمن الرّحیم
تبعیت که در عالم بینالمللی “تابعیت” میگویند یک امریست تا حدی یعنی در اصل قهری است. یعنی خود بچه که به دنیا میآید یا ایرانی است یا عرب است یا انگلیسی است یا یکی… از همان اول بهش میچسبد این لقب. استثناءً گاهی اوقات در بعضیها که- تابعی را میگویند: تابعیت- تابعیت را عوض میکنند، مثلاً ایرانی است میرود به آلمان و در آلمان میماند و میگوید من آلمانیم که البته شرایط مفصل حقوقی دارد، هر کسی به میل خودش نمیتواند تابعیت را عوض کند. ما یک تابعیت هم داریم؛ تابعیت اسلامی، یعنی تبعهی اسلام. در این صورت فرض کنید کشور ما و عراق و سوریه یک تابعیت حساب میشوند که البته این را در جنگهایی که به خاطر مذهب میکردند این امر مؤثر است؛ تابعیت. بنابراین این «قرآن به گوش بچه خواندن» در واقع قبول این تابعیت است چون تابعیت را وقتی ما بگوییم یک نفر میخواهد تابعیتش را عوض کند، یک ایرانی بشود آلمانی، خود آلمان هم باید قبول کند. به میل او نیست که هر کسی بخواهد بیاید. در مورد تابعیت بچهها همان طوریست که گفتم و صِرف خواندن این آیه اشهد… این به همین اندازه اینها را، این طفل را وارد این قضیه میکند تا بزرگ بشود. اگر [در] بزرگی خودش خواست عوض میکند. بنابراین گذشته از اسلام که دستور داده به این نحو دعایی به گوش کودک بخوانند، مقررات حقوقی هم اقتضا میکند که این کار را بکنند که واقعاً تبعهی ایران باشند. انشاءالله خدا ما را در همهی کارهایی که مقرر کرده است موفق بدارد.