در پایان سال ششم بعثت و در اولین روز ماه محرم، رسول خدا و یارانش در شعب ابیطالب به مدت سه سال از سوی سران قریش بایکوت و در محاصرهی اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتند. حضرت علی (ع) در نامهای به معاویه در این خصوص میفرماید:
«خویشان ما (قبیلهی قریش) بر این شدند که پیامبر ما را بکشند و نسل ما را براندازند. دربارهی ما تصمیم گرفتند و ستمها روا داشتند. خواروبار از ما قطع کردند و آب گوارا از ما بازگرفتند و ما را در جایگاه بیم و هراس نشاندند و جاسوسها بر ما گماشتند و ما را ناچار ساختند تا در میان کوهی ناهموار پناه جوییم و بدین اکتفا نکرده جنگ علیه ما افروختند و پیماننامه در میان خود علیه ما نوشتند بدین مضمون که با ما همخوراک نشوند و با ما آب ننوشند و با ما وصلت و ازدواج نکنند و خرید و فروش ننمایند و از آنان در امان نباشیم تا اینکه محمد (ص) را در اختیار آنان نهیم تا اینکه وی را بکشند و جسدش را مثله کنند. … اما مشیت خداوند دربارۀ ما چنین قرار گرفت که ما با تمام وجود از آن حضرت دفاع کنیم. و پروانهوار شمع وجودش را طواف نماییم و با شمشیرهای خود شب و روز از او حمایت کنیم…».
پیماننامهای که بزرگان قریش بر علیه محمد مصطفی (ص) و یارانش تنظیم کردند طعمهی موریانهها شد، اما سیاست حصر و حذف مؤمنان و اولیای الهی و مفاد آن عهدنامه در ضمیر صاحبان زر و زور و تزویر ثبت و ماندگار شد و سنت رفتاری مخالفان و معاندان راه حق قرار گرفت.
وقتی حقوق شهروندان کشور، محصور در کتاب قانون میشود و فقط شعاری برای خالی نبودن عریضه و نظارتی برای اجرای صحیح قانون و حفظ و رعایت حقوق ملت وجود ندارد در نتیجه برخی مجریان و متصدیان امور به خود حق میدهند تا به میل و سلیقهی خویش قانون را تفسیر و اجرا کنند. آنگاه عدهای با نگاه امنیتی میتوانند به بهانهی حفظ نظام، آزادیهای مشروع و حقوق حقهی افراد و جمعیتها را ضایع کنند و تبعیض، بایکوت، حصر و حتی حذف در زیر چادر قدرت امری بلامانع میشود.
در جهان امروز و در عصری که هیچ خبری را نمیتوان از افکار و اذهان عمومی پنهان نمود، بایکوت خبری زادهی اندیشه و سیاستی پوشالی و متحجرانه است. برنامهریزان بایکوت دراویش و سیاستمدارانی که دستور به این گونه اقدامات غیرعقلانی میدهند تنها وحدت ملی را به چالش میکشند و به جو نارضایتی دامن میزنند.
فیلترینگ مراکز خبری دراویش و ممانعت از انتشار فرمایشات قطب این سلسله جناب آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه و حصر و ممنوعیت مسافرت ایشان به موطن آبا و اجدادیشان و حتی سانسور تصویر ایشان در جراید و روزنامهها، ممانعت دراویش از تحصیل و محرومیت از مشاغل دولتی و احضارهای غیرقانونی، آیا مصداق بارز و ادامهی همان سیاست بزرگان قریش نیست؟ آیا در این زمانه تصور این موضوع که میتوان مردم را در بیخبری به بند خرافات کشید، خیالی عبث نیست؟ در آن روزی که پردهها کنار میرود و نقابها خواهد افتاد و حقیقت آشکار خواهد شد اعمالکنندگان سیاست بایکوت چه توجیه شرعی و قانونی بر فعل خویش خواهند داشت؟ در پاسخ به این سیاست، حضرت زینب (س) خطاب به یزید میفرماید:
یا یَزید!! کِد کَیدَک وَاسعِ سَعیَک، ناصِب جَهدَک، فَوَاللهِ لا تَمحَو ذِکرَنا وَ لا تَمیتُ وَحیَنا… ای یزید!! هر نیرنگى خواهى بزن، و هر اقدامى كه توانى بكن، و از هر كوششى دریغ منما، كه سوگند به خدا نه مىتوانى نام ما را محو كنى، و نه مىتوانى وحى ما را خاموش كنى (بحارالانوار، جلد ۴۵، صفحه ۱۳۵ و اللهوف، صفحه ۷۷)
نویسنده: رضا انتصاری