بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله الذی به ما توفیق داد که به همه تبریک بگوییم… همهمان توفیق داریم که به یکدیگر تبریک بگوییم. این عیدیست که تولد ماست. عیدیست که خداوند وعدهاش را ظاهر ساخت. ما را در بیابانهای جهل و خودپرستی رها نکرد. مدتها به ظهور و تجلیات پیغمبر زنده بودیم و خودِ آن پیغمبر بنا به امر الهی به ما مژده داد که درهای رحمت او همیشه باز است. هماکنون هم درهای رحمت خداوند به روی همهی بندگانش باز است بهخصوص آنهایی که امروز را میدانند که یک درِ رحمتیست. در اصل ظهور اسلام، در اول که ظاهر شد در یک محیط وحشت و توحش، خداوند مثل اینکه این محیط را انتخاب کرد به ما بفهماند که من محیط صحت را میخواهم و مردم بفهمید محیطی که من میخواهم، آرامشی که من میخواهم آن غرورهای بنیامیه درش نیست. صفا و صمیمیت علوی درش هست، همه یکی هستیم. وقتی مردم قدم اول را به سوی خدا برداشتند یعنی نظم و ترتیب را رعایت کردند- قواعد اجتماع بشری، اجتماع الهی را رعایت کردند- آنوقت کسانی که جذب این معرفت شده بودند اینها فهمیدند که باید خالصتر باشند. باید به سمت خدا بروند و هر لحظهاش به خدا، آنوقت ظهور علوی بود. پیغمبر در واقع با ظهور اجتماعی حیات داشت و بعد، ظهور معنوی و ظهور خلوصِ به سوی خدا را در علی تجسم داد. علی همان محمد است. از هم جدا نیستند. منتها خود خداوند تکلیفها را معین کرد. فرمود- به گروه مسلمین اولیه- فرمود: شما رعایت قواعد اسلام را در جامعه بکنید. وقتی رعایت قواعد اسلامی شد آنوقت افراد لیاقت پیدا میکنند که مقاماتِ بالا بروند یعنی تا این قدم اول را برندارند به قدم دوم و سوم نمیرسند. این هست که به طبقاتی که بالاتر بودند؛ علی، اباذر، سلمان و امثال اینها، به اینها گفت: شما هم خودتان راه میآیید و هم دیگران را راه میبرید. اینها را مشخص… به اینها گفت: تبلیغ با شما نیست. یعنی شما از این مرحله گذشتید، اینها اهمیتی برای شما ندارد. علی علیهالسلام نمیخواست که، برایش فرقی نمیکرد که بگویند: زندهباد علی! یا العیاذ بالله، برای علی فرقی نمیکرد ولی برای طرفهای غیرمسلمانش کوشش میکرد که مردم بیایند بیعت کنند؛ نه با علی، نه با روح خدا، بیایند با… این است که علی هم بدون نگرانی کارش را میکرد. بگویند از بترس، نترس، کاری… «لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم». همان «علی العظیم» علی را راه برد. بندهی علی یعنی در مثنوی مولوی … آمده خوب. از قول علی میگوید: «بندهی حقم نه مأمور تنم». دیگر امر تن نمیگذارم مقام بهش بدهند، چه… ما حالا امیدواریم که به آن درجه رسیده باشیم که علی را بشناسیم. کجا میتوانیم پیرو علی باشیم! ما فقط توفیق داشته باشیم که علی را بشناسیم. انشاءالله خداوند به همهی ما، همهی شماها توفیق بدهد و مبارکبادِ ما را قبول کند انشاءالله. چون بالاترین لذت برای انسان دیدار دوستش و محبوبش است. اینها بهعنوان اینکه مطلب و نمایندهی این مطلب، هر دانه شیرینی، هر نُقلی که برمیداریم منظور خودِ نقلش نیست؛ منظور این شیرینیایست است که دارد، به ما یادآور میشود که این شیرینیِ بدن است، یک شیرینی هم برای روح هست و این نمایندهی آن شیرینیست.
مجدداً تبریک میگویم، تبریک همیشگی. یعنی از همین لحظه هر دقیقه و ساعتی را در حالت تبریک باشید انشاءالله.