بر اساس پژوهشهای انجامشده در هفت استان کشور بهترتیب در خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، اصفهان و هرمزگان بیشترین نرخ ازدواج زودهنگام ثبت شده است. در ازدواج زودهنگام عواملی همچون قدرت، سنت، هنجارهای اجتماعی و کمسوادی دخیل هستند که باید با بررسی هریک از آنها اقداماتی را در نظر گرفت تا نرخ ازدواج کودکان در ایران کاهش یابد. از سوی دیگر بسیاری از این ازدواجها در روستاهای کوچک و مناطق حاشیهای بهطور رسمی ثبت نمیشوند. تحقیقات نشان داده که ٢٧درصد قربانیان ازدواج زودهنگام، در حال تحصیل هستند و در ۴۵ درصد، ازدواج دلیل عمده ترک مدرسه بوده تا این افراد بتوانند کار خانهداری و وظایف بچهداری را انجام دهند. اغلب آنها فقط تحصیلات ابتدایی دارند. درضمن ازدواج کودکان، سلامت جنسی و باروری دختران خردسال را بیش از دیگر مسائل تحت تأثیر قرار میدهد، چون جسم دختربچهها از نظر فیزیکی شرایط مناسبی برای زایمان ندارد و دختر بهاندازه کافی بالغ نبوده و در نتیجه هم سلامت مادر و هم سلامت فرزند به خطر میافتد. ازدواج کودکان نهتنها سلامت مادر، بلکه سلامت نسل بعد را هم به خطر میاندازد. آنچه در ادامه میخوانید، نظرات ناهید تاجالدین، عضو فراکسیون زنان مجلس، در گفتوگو با «آرمان» درباره ازدواج زودهنگام است.
***
• سن ازدواج زودهنگام دختران در کشور چندسالگی تعریف شده است؟
بر اساس برخی آمارها گفته میشود ۱۷درصد دختران ایرانی زیر ۱۸سال ازدواج میکنند که بخش عمده آنها در سنین ۱۵ تا ۱۸سالگی قرار دارند و بخش کمتری از آنها هم زیر ۱۵سال سن دارند. بنابراین بهطور میانگین سن ازدواج زودهنگام دختران بین ۱۶ تا ۱۷سالگی است، اما برابر آمار سازمان ثبت احوال کشور تنها در سال ۹۴ بالغ بر ۳۷هزار دختر زیر ۱۵سال ازدواج کردهاند که این نشان میدهد ازدواجهای زیر ۱۳سال نیز در کشور رقم قابل ملاحظهای دارد.
• برخی از کارشناسان بر این باورند که مسأله ازدواج زودهنگام در چند سال اخیر شدت یافته است؛ عوامل آن چیست؟
هنوز نمیتوان قضاوتی درباره شتابگرفتن این مسأله اجتماعی در کشور داشت و باید با دقت بیشتر آن را رصد کرد. بر اساس دادههای مرکز آمار ایران میزان ازدواج دختران ۱۵ تا ۱۹ساله در شهرها ۵/۱۸ درصد و در روستاها ۵/۲۸ درصد است. ازدواج زودهنگام اغلب در روستاها اتفاق میافتد و باید آن را ریشهیابی کرد. بیشتر اوقات ریشه چنین ازدواجهایی علاوه بر مسأله فرهنگی، مسأله اقتصادی است، چون در شهرها مسأله اقتصادی پررنگتر است. اگر در روستاها مسائل فرهنگی منجر به چنین ازدواجهایی میشود، طبیعتاً در شهرها مسائل اقتصادی بستر پیدایش اینگونه ازدواجهاست. والدین فقیر اغلب بر این باورند که ازدواج عامل محافظت و حمایت از دخترشان است. درضمن با این اقدام هم از بار هزینه خانوار کاسته شده و هم ازدواج دختر با یک مرد مسن میتواند وضعیت اقتصادی او و حتی خانواده را بهبود بخشد. در برخی موارد کودکان جای پول با طلبکار مبادله میشوند و در مواردی نیز رضایت به ازدواج کودکان برای حفظ شرف و آبروی خانوادگی است. بههرحال، بنده معتقدم بستر پیدایش این ازدواجها در بسیاری از موارد آسیبهای اجتماعی است؛ یعنی ما بهتبع افزایش آسیبهای اجتماعی شاهد افزایش این ازدواجها بهویژه در شهرها هستیم. اغلب این ازدواجها نیز متوجه دختران حاشیهنشین است. ازدواج برای این دختران بهنوعی فرار از فلاکت محسوب میشود. اغلب این دختران تا سنین ۱۰ -۱۳سالگی جزو کودکانکار و خیابان هستند و پس از آن با توجه به محدودیتهایی که برای کار دارند و از طرف دیگر، خروج آنها از چرخه درآمدزایی برای خانواده، ناگزیر باید ازدواج کنند، چون سن آنها مقتضای کار خیابانی را ندارد و در صورت کار خیابانی آسیبهای اجتماعی دیگر به سراغ آنها میآید. در این شرایط حضور آنها در خانه برای خانواده هزینه بهدنبال دارد. بنابراین بسیاری از دختران حاشیهنشین پس از پایان عمرشان بهعنوان کودک کار و خیابان، درست زمانی که عمر این نهاد شغلی یعنی «کودک کار» برای آنها بهسر میآید، باید جذب نهاد خانواده شده و تن به ازدواج دهند، چرا که از چرخه تولید در خانواده خود خارج و وارد چرخه مصرف شدهاند.
• در لایحه حمایت از کودکان در این زمینه چه راهکارهای ارائه شده است؟
این لایحه تا پایان سال جاری در کمیسیون قضائی مجلس نهایی میشود، اما تصویب آن در سال ۹۷ انجام میشود. لایحه قبل تعاریفی همچون سوءرفتار، بهرهکشی، معامله، فحشا، ابتذال، هرزهنگاری و نیز وضعیت مخاطرهآمیز را درباره کودکان مورد توجه قرار داده بود، اما در این لایحه موارد بیشتری در نظر گرفته شده است. نظام حقوقی ایران از آغاز دوره قانونگذاری رویه واحدی در برابر ازدواج زودرس نداشته و این کثرت رویه ناشی از برخی تعارضها بوده است، چنانکه نخستینبار در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مصوب ۱۳۱۳ آمده است: «نکاح اناث قبل از رسیدن به سن ۱۵سال تمام و نکاح ذکور قبل از رسیدن به سن ۱۸سال تمام ممنوع است.» پس از انقلاب بهدلیل مغایرت ماده ۱۰۴۱ با موازین شرع این قانون اصلاح و نکاح قبل از سن بلوغ ممنوع شد. پس از آن مجددا در سال ۷۰ تبصره ماده ۱۰۴۱ اصلاح شد و عقد نکاح قبل از بلوغ با اجازه ولی و بهشرط رعایت مصلحت مولیعلیه صحیح دانسته شد. طرح اصلاح ماده ۱۰۴۱ در سال ۸۱ مجدداً تقدیم مجلس شد و برای نکاح، ۱۴سال تمام شمسی برای دختر و ۱۷سال برای پسر معین شد. همچنین سازمان ملی جوانان در سال ۸۶ ازدواج بیش از ۲۴هزار دختر زیر ۱۴سال را تأیید کرد.
• آیا برای تکمیل دوره تحصیلات، دستکم تا حد دیپلم، برای کودکانی که قربانی ازدواج زودهنگام هستند، از سوی قانون الزاماتی وجود ندارد؟
این ازدواجها در بسیاری از موارد منجر به زایمان زودرس و سقط جنین و افسردگیهای ناشی از آن میشود. ازدواج زودهنگام نوجوان را از خانواده، همسالان و روند طبیعی جامعه جدا کرده و این جدایی موجب اختلال در جامعهپذیری آنها میشود. این افراد احساس طردشدگی از خانواده و زائد بودن میکنند و فاصله آنها از خانواده برایشان آزاردهنده است. درضمن آنها آمادگی عاطفی ورود به مرحله جدید زندگی را نداشته و هنوز در حالی که خود باید مراقبت عاطفی شوند، تبدیل به مراقب عاطفی میشوند. یکی دیگر از پیامدهای ازدواج زودهنگام نیز افزایش خشونت خانگی است. بههرحال دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، طبیعتاً از مهارتهای اندک برای برقراری ارتباط مؤثر با همسر، کنترل خشم و استرس برخوردار هستند. ممکن است این ناتوانی آنها موجب شود همسرانشان به فکر کنترل بیشتر آنها بیفتند. اینگونه رفتارها آسیبهای فیزیکی و روانی بیشتری را نسبت به ازدواجهای بهنگام در پی دارد.
زهرا سلیمانی – روزنامه آرمان