بسم الله الرّحمن الرّحیم
«الحمدلله عَلَی سَلامة؛ شکرخدا سلامتیم» که الحمدلله همهمان سالمیم. اگر هم یک گوشهی بدنمان خراشی دارد اینها سلامتی ما را از بین نمیبرد، سلامتیم. اما همین سلامتی را شما منتقل کنید به روح؛ سلامت نفْس میگویند، سلامت روح میگویند. سلامت نفس یعنی نفس، نفس یعنی آنچه که مجموعهی خواستههای ماست، این را میگویند نفس. منتها عرفاً چون این خواستهها غالب اوقات برخلاف مصلحت است و برخلاف دستورات الهی، عرفاً نفس یعنی امیال ضدخدا، و حال آنکه لغت «نفس» در روانشناسی، «نفس» به چندین معنی است، شاید شصت-هفتاد معنی دارد؛ یکی به معنی عینش است. مثلاً در حقوق میگویند که «وکیل، نفْسِ موکل است» که البته این را به صورت مسخره هم میگویند. یعنی وقتی وکیلی تعیین شد- وکیل عدلیه- آن وکیل هرچه میگوید هر کار میکند در قلمرو وکالت است. این مثل اینکه خود موکل کرده، نفس موکل است یعنی عین خودش است. معانی مختلفی گفته میشود بههرجهت، ولی معنای متداول و معنای حقیقی اسلام در لغتش همین یعنی مجموعهی عواطفی که انسان دارد. وقتی صحبت روانشناسی میشود و میخواهند روان انسان را تجزیه کنند و بهش بپردازند آنوقت این تمایلات جدا میشود از منبع اصلیش که بررسی بشود، همین جوری یک انسان، جدای از تمایلاتش نیست. یک انسانی شما میگویید که آدم خوبیست. این مجموعهی آنچه که شما خوب میدانید در او جمع شده. شما آن مجموعه را میبینید، میبینید آدم خوبی است. میگویند: آدم سلیمالنفسیست. یعنی آن نفسش، مجموعهی تمایلات و عواطفش سلامت است. سلامت نفس که میگویند همین است. یعنی دلش نمیخواهد خراب بشود. اما برخلاف این هم یک چیزهایی حاصل میشود، چون این بشر یک حیوانیست، جانداریست جنگجو، دلش جنگ میخواهد. همان کسی که سلامت نفس هم دارد دلش جنگ میخواهد. در یک زمینهای دلش جنگ میخواهد. این یک گوشه از تمایلش است. یک گوشهای دیگرِ تمایلش صلح و آرامش میخواهد. وقتی بهش بگویند خب خیلی هست در داستانها میگویند یک آدم جنگجویی که همهچیز را میزند به هم، گاهی اوقات از دیدن یک بچهی یتیم تنها چنان متأثر میشود که وقت دیگر نمیشود. این همان جوری که در بدن، خداوند همهچیز را متعادل قرار داده؛ صفرا هست، بلغم هم هست، اینها هر دو ضد هماند، گاهی این زیاد میشود گاهی آن. ولی اینکه بگویند فلان کس صفراییمزاج است یعنی صفرا زیادتر شده از حد اندازه. صفرا و ضدصفرا مساوی نیستند. در یک انسان خیلی عالی، این دو تا مثلاً مساوی هستند، هر دو کار میکنند. موقعی که غضب است جلوی دشمن میایستد، آن قلمرو غضبناکش نسبت به دشمن به هیجان میآید، شمشیر میکشد و اسلحه میکشد. اما اگر با دوست برخورد کند آنجا اصلاً خاموش میشود، خفه میشود، مگر اینکه یک جهاتی باشد که دشمنیهایی آدم را ببیند آن هم… به این طریق از همین راهِ بهاصطلاح تمایلات مختلف انسان اینجوری تشکیل میشود. تمایل تشکیل میشود، آن تمایل ضدش هم هست، هر دو با هم چیز میکنند. این است که در موقع بعضیها شما خودتان میبینید بعضی اوقات بهش نظر خوب دارید بعضی اوقات نظر بد دارید. مجموع درونتان است. یا یک نفر آن را خوب میبیند، خیلی خوب میبیند، یک نفر بد میداند، خیلی بد میداند. هیچکدام از این دو حالت شاید واقعی نباشد. شاید مربوط به این باشد که صفرایش قویتر شده به همان طریق صفرای روحش هم قویتر شده. بدبین است نسبت به یک نفر. حالا چرا آنجوری شده آن دیگر بسته به روابط اجتماعی دارد. اینجاست که همهی چیزها به نسبی است. وقتی میگویند فلان کس آدم صفرایی است، آن فلان کس آدم عصبانیای است نه اینکه وقتی با شما مهربانی میکند یا دعوت دارد یا دعوت میکند باهم دعوا میکنید، نه. این در این موقعیت این است. آنکه گفتند به نسبت است، سایر مختصاتش این خصلت قویتر از آنهای دیگر ظاهر میشود. که البته در روانشناسی خود همین، بحثهای مفصلی دارد و بعد هم در واقع، تربیت انسان، چه دیگری را بخواهد تربیت کند، چه بخواهد خودش را عادت بدهد و تربیت کند باید توجه کند. این است که مثلاً الان میبینید که روی در و دیوار نوشته شده که اگر میخواهید که مسلط باشید بر خودتان؛ موقع خشم، هیچ حرکت خلافی نکنید. ظاهراً این حرف کاملاً صحیح است ولی باز در یک ظاهر آداب و روان حرف زیادی است، اضافه است. شعر مولوی میگوید که: «بد به نسبت باشد این را هم بدان» یعنی همین چیزهایی که من گفتم، این حرفهایی که من زدم به نسبت است. یکی از خصوصیات، امام معصوم که ما میگوییم یعنی به نسبت نیست. همهچیز منطبق با آن چیزیست که باید باشد. این است که چهارده تا شدند، ما هم میگوییم چهارده معصوم. بیشتر هیچکس در نظر ما عصمت ندارد و فقط خدا دارد، در کرهی زمین ما ائمه. خلاصه اینها مسائلش زیاد است، وقتمان را نگیرد، برای اینکه ما همهی اینها را میدانیم، میبینیم. روانشناسی یک علم بسیار ساده و مفیدیست. بنابراین من در همینجا. دنبالهی حرفم میآید همینجوری گاهی اوقات خیلی زیاد میشود خسته میشوید، ولی الان که به میل خودم دارم قطع میکنم دیگر خستگی ندارد.