Search
Close this search box.

آموزه اخلاق فلسفه عملی است

fishte 96فیشته در فضای فلسفی ایران فیلسوف ناآشنایی نیست، ولی آنچنان‌که بایدوشاید مورد توجه قرار نگرفته است. ازجمله دلایل این امر را هم‌عصری او با دو فیلسوف بزرگی می‌دانند کـه پیش و پس از او در عرصه‌ فلسفه‌ آلمانی پیشگام بودند و بر او سایه انداختند: کانت و هگل. شاید پیچیدگی پاره‌ای از آثـار فلسفی او نیز مزید بر علت شده باشد. بااین‌حال، مطالعه‌ آثار او هر خواننده‌ای را متقاعد می‌کند که با فیلسوفی اصیل و مؤسس مواجه است که مثل هر فیلسوف اصیل دیگری، بر میراث فیلسوفان پیش از خود تکیه می‌کند و می‌کوشد از آنها فراتر رود که در مورد فیشته می‌توان به کانت اشاره کرد. سال گذشته «گفتارهایی درباره رسالت دانشمند» فیشته با ترجمه مثال‌زدنی اسماعیل سعادت منتشر شد. این کتاب مجموعه‌ای از پنج گفتار یا خطابه یا درس فیشته در دانشگاه یناست که فیشته آنها را در سال ۱۷۹۴ منتشر کرد. معمولا فهم آثار فلسفی فیشته بسیار دشوار است، ولی این مجموعه از آثار عامه‌فهم اوست، زیرا مخاطبان او در آنها، نه فیلسوفان، بلکه عامه تحصیل‌کردگانند. امسال نیز یکی دیگر از آثار فیشته ترجمه و منتشر شده که در نسبت با کتاب قبلی، تخصصی‌تر است: «نظام آموزه اخلاق: براساس اصول آموزه دانش». این کتاب دربردارنده تأملاتی درباره موضوعی است که از دیرباز دغدغه فیلسوفان بوده است: اخلاق و اخلاقی‌بودن کنش بشری.

بسیاری بر این باورند که فیشته در کنار کانت، در عصر مدرن، اخلاقی‌ترین نگرش را در حوزه فلسفه دارد. این کتاب به شیوه معمول فیشته، نخست در قالب شماری درس‌گفتار در نیم‌سال‌های ١٧٩٦-١٧٩٩ ایراد شد و سپس به صورت جزواتی در میان دانشجویان توزیع و سرانجام در قالب کتاب حاضر منتشر شد. این کتاب نشان می‌دهد که فیشته در قلمرو اخلاق نیز راه خود را از کانت جدا می‌کند و دیدگاه‌های نوآورانه‌ای پیش می‌کشد که بعدها مورد توجه هگل و هوسرل و حتی سارتر قرار می‌گیرد.

 «نظام آموزه اخلاق» یک‌سال پس از آنکه کانت نظام آموزه اخلاق خود را منتشر کرد به چاپ رسید. فیشته در این کتاب می‌کوشد با اصولی که در کتاب «بنیاد آموزه فراگیر دانش» به دست می‌دهد، نظامی از اخلاق بپروراند. این کتاب نیز سال گذشته از سوی نشر حکمت ترجمه و منتشر شد. فیشته در این کتاب به نقش و سهم «سوژه» در شناسایی می‌پردازد. او در این کتاب تمامی سهم شناخت را به سوژه داده و با استدلال اثبات کرده که «شیئ فی‌نفسه» در فلسفه کانت زائد است. فیشته با استفاده از سوژه و بدون اتکا به عامل در حوزه عمل و نظر به شناسایی حق پرداخته است. این کتاب را پیش‌‌شرط مطالعه «نظام آموزه اخلاق» می‌دانند. کتاب «نظام آموزه اخلاق» عمدتاً پژوهشی است در اصل اخلاق و شروط عام کاربست آن. در این کتاب بحث درباره آموزه اخلاق به معنای دقیق، محدود شده به تقریباً سی صفحه‌ آخر کتاب که بیش از یک‌نهم سرتاسر کتاب را به خود اختصاص نداده است. کتاب حاضر به سه بخش عمده تقسیم شده که بخش سوم آن شامل بیش از نیمی از کل کتاب است. بخش نخست، استنتاج اصل اخلاق به‌منزله شرطی ضروری برای خودآگاهی هر انسان منفرد را دربر می‌گیرد. بخش دوم، استنتاج کاربست‌پذیری اصل اخلاق را در بر می‌گیرد که از طریق تثبیت توانایی ما برای کنش‌گری در جهان و بر جهان از پیش موجودی که متشکل از ابژه‌ها و انسان‌های دیگر است به انجام می‌رسد. بر مبنای استنتاج‌های پیش‌تر اصل اخلاق و کاربست‌پذیری آن، بخش سوم کاربست بالفعل منظومه‌وار اصل پیش‌تر استنتاج‌شده اخلاق را نشان می‌دهد، از این طریق که نخست شروط صوری امکان کنش‌های ما را شرح می‌دهد و دوم محتوا یا ماده قانون اخلاق و سوم بخش‌بندی وظایف ما به وظایف کلی مربوط به همه انسان‌ها و وظایف جزئی مربوط به گروه‌ها و دسته‌هایی خاص از انسان‌ها، از همسران، والدین و فرزندان تا طبقات اجتماعی.

در مقدمه مترجمان انگلیسی کتاب «نظام آموزه اخلاق» به‌خوبی نشان داده می‌شود که «اگر قلمرو امر عملی را منطبق بر حوزه کنش بماهو کنش بگیریم، آنگاه می‌توان گفت که کل نظام آموزه دانش آکنده از عناصر عملی است. بااین‌حال، فلسفه عملی به‌عنوان نوعی علم جزئی مشخصاً به آن قوانین کلی عقل اهتمام دارد که تعیین می‌کنند چگونه هر شخص متعقل، قطع نظر از اوضاع یا سرشت فردی‌اش‌، باید کنش‌های خویش را محدود کند و باید به ‌وجهی معین دست به عمل بزند». (ص١٨) آنها این فرمان‌های کلی را موضوع آموزه کلی اخلاق می‌دانند و به‌عنوان علمی فلسفی معرفی می‌کنند که به ما نمی‌گوید جهان به‌راستی چگونه است، بلکه می‌گوید جهان چگونه باید به دست موجودات متعقل ساخته شود. این علم با افراد بماهو افراد کاری ندارد بلکه تا جایی‌که خود فردیت شرطی کلی برای امکان عقل است، دلمشغول «عقل بماهو عقل در فردیتش» است. از این منظر، آموزه اخلاق را می‌توان «انتزاع اعلاء در اندیشه‌ورزی» وصف کرد، زیرا مستلزم «صعود از سطح امر حسی به مفهوم محض به‌منزله انگیزه‌ای برای کنش» است. این آن علمی است که در کتاب «نظام آموزه اخلاق» شرح و بسط داده می‌شود. فیشته خود دراین‌باره می‌نویسد: «آموزه اخلاق فلسفه عملی است. همان‌طور که فلسفه نظری باید آن نظام اندیشه‌ورزی ضروری را عرضه کند که بر اساس آن، تمثلات ما با موجودی از موجودات مطابقت می‌کنند، به‌همین‌‌ترتیب فلسفه عملی باید شرح کاملی از آن نظام اندیشه‌ورزی ضروری به دست دهد که بر اساس آن، موجودی از موجودات با تمثلات ما مطابقت می‌کند و از آنها لازم می‌آید». (ص٢٣) بااین‌حال، در نظر مترجمان انگلیسی «تا آنجاکه نظام اخلاقی شرح تازه و عمیق‌تری از نقش ذاتی اصل اراده‌ورزی در تقویم یا تشکیل تجربه به دست می‌دهد، کاملاً از محدوده‌های چیزی که معمولاً آموزه اخلاق یا حتی فلسفه عملی تلقی می‌شود، برمی‌گذرد. وانگهی، تا جایی‌که از آنها برمی‌گذرد، صرفاً بخش فرعی منظومه‌واری از آموزه دانش نیست، بلکه اموری را در بر می‌گیرد که به‌راستی به کل آموزه دانش تعلق دارند و دلالت‌های ضمنی مهمی برای نفس بنیادهای کل نظام – یا دست‌کم برای فهمی در خود از این بنیادها – در بر دارد».

منبع: روزنامه شرق