مقالهی زیر نوشتهی خانم دکتر اختر؛ استاد و پژوهشگر علوم سیاسی دانشگاه استون انگلستان است. وی در این مقاله ریشههای فکری مخالفت داعش با دراویش و علل تخریب عبادتگاههایشان را در کشور پاکستان مورد بررسی قرار داده است. در ادامه بخشهای قابل توجهی از این مقاله که توسط گروه ترجمه مجذوبان نور تهیه شده را میخوانیم:
چرا داعش عبادتگاههای صوفیان را تخریب میکند؟
حتی عملیات انتحاری روز ۱۶ فوریه امسال (۲۰۱۷) و کشته و زخمی شدن صدها نفر در زیارتگاه صوفیان در شهر سوان نیز نتوانست از برگزاری مراسم بزرگداشت شهباز قلندر عارف و صوفی قرن سیزدهم که میلیونها نفر را در آن روز به آرامگاه خود در ولایت سند پاکستان میکشاند، جلوگیری کند. بمبگذاری دیگری نیز در نوامبر سال ۲۰۱۶ در یک زیارتگاه صوفیه در منطقه بلوچستان منجر به کشته شدن حداقل ۵۲ نفر شد.
تصوف، بهعنوان یک تفکر متمایز در اسلام، حضور پررنگی در پاکستان دارد. بزرگان اهل تصوف از طرف بخش قابل توجهی از جمعیت مسلمان مورد احترام هستند خصوصاً در نواحی روستایی هرچند که جنبه انحصاری ندارد. بعضی از زیارتگاههای صوفیه به زائران لانگر میدهند (غذای روزانه رایگان) غذایی که برای فقرا در نظر گرفته شده است یعنی برای آنهایی که هیچ درآمد کافی ندارند. اما این فقط فقرا نیستند که به دیدار از زیارتگاهها میروند، آنجا جایی است که هزاران نفر برای اعتراف کردن و سبک کردن خودشان به آنجا میروند و آشفتگی درونی خودشان را به پای مردمان مقدسی که آنجا هستند میگذارند و امید شفاعت دارند.
اعتقاد بر این است که یک دعا توسط افراد مقدس میتواند فقر را کاهش دهد، بیماری را درمان کند، روابط با عزیزان را اصلاح کند و در برابر آزمایشات زندگی صبر و آرامش ببخشد. اما صوفيان دور از خواستههای دنيای مادی معتقد هستند كه ارتباط با يک فرد مقدس میتواند منجر به ارتباط با خداوند بشود.
هزاران زیارتگاه صوفیانه در سراسر پاکستان و همچنین در جنوب آسیا و آسیای مرکزی و خاورمیانه وجود دارد.
البته این فقط دولت اسلامی داعش نیست که با زیارتگاهها مسئله دارد بلکه اعتقادات دینی درونمذهبی نیز وجود دارد. برای مثال متشرعینی که بیشتر بر روایات تکیه دارند نیز از احترام صوفیان انتقاد میکنند و همچنین به نقش افراد مقدس بهعنوان تعلیمدهنده بین فرد و خداوند انتقاد دارند.
اما با وجود این در فرهنگ محلی و بومی مردم، صوفیان حضور مؤثری دارند. بهعنوان مثال زیارتگاههای صوفیان در سراسر جنوب آسیا به طور منظم نه صرفاً توسط مسلمانان بلکه توسط برخی هندوها و سیکها نیز بازدید میشوند و صوفیان نیز از معابد آنها بازدید میکنند.
البته تصوف خود گسترهی بزرگی را شامل میشود و البته همهی صوفیان رقص و آوازخواندن در زیارتگاههای مقدس را تأیید نمیکنند. البته تنوع در اسلام همیشه وجود داشته است و تقسیمات عقیدتی برای اولین بار به زمان وفات پیامبر اسلام محمد (ص) و در مورد جانشین حقیقی او برمیگردد، که تقسیم فرقهای بین سنیها و شیعیان را به وجود آورد.
دولت اسلامی داعش، نسخهای از تاریخ عربستان قرن هفتم است و مبتنی بر تحریف جنگها و خونریزیهایی که پس از حضرت محمد اتفاق افتاد. هدف داعش اصلاح اسلام و تصوف نیست بلکه میخواهد آن را از تاریخ اسلام جدا سازد. هدف آن پاک کردن همهی کسانی است که دینشان با برداشت آنها از اسلام منطبق نیست.
بر طبق ایدئولوژی دولت اسلامی، دشمنان اصلی دین اسلام کافران نبوده بلکه کسانی هستند که خودشان را مسلمان میدانند ولی به جهانبینی داعش نمیپیوندند. به عبارتی آنها معتقدند که اسلام همچون خانهایست که تنها یک درب برای ورود دارد، یعنی برای معتقد بودن به اسلام نیز تنها یک مسیر وجود دارد. هرچیز دیگری غیر از این، نوآوری یا بدعت است و به تبع آن صوفیها از همه گناهکارترند.
برای دولت اسلامی داعش، اعمال صوفیه از قبیل ذکر، رقص مذهبی و موسیقی قوالی که با آن خدای والا و بلندمرتبه را ستایش میکنند، بدعت هستند و آنچه در اماکن و مزارهای مقدس رخ میدهد، نوعی بتپرستی است که صوفیان را در مقابل و برابر اسلام قرار میدهد.
داعش صوفیان را برای اهداف عملگرایانه آنها هدف قرار میدهد
در کنار این انتقادات از تصوف، داعش صوفیان را برای اهداف عملگرایانهتر هدف قرار میدهد. تصوف ظرفیت بسیج تودهها را دارد که باعث میشود داعش آنها را بهعنوان یک رقیب در امور دینی ببیند.
تخریب سیستماتیک زیرساختهای اهل تصوف از طریق بمبگذاری آثار تاریخی مقدس تصوف، در واقع برای نابود کردن رقیب دینی آنها است. نابودی صوفیان و اماکن آنها در این مقیاس، هردو، راههایی است که با هدف بازنویسی و تحریف تاریخ و حفظ و حراست آینده آنهاست.
برای دولت اسلامی داعش، تقدس نه در زندگی انسانی است و نه در میراث انسانها، بلکه بازسازی گذشته در قرن بیست و یکم است. به همین دلیل آنها گذشتهی اسلام را ستایش میکنند و میخواهند مردم را از هرچه مربوط به بعد از آن گذشته است، پاک کنند.