Search
Close this search box.

به نام مطبوعات به کام …

namayeshgah matbooat96نعمت احمدی – حقوق‌دان

نمایشگاه مطبوعات امسال حدیث پرغصه اوضاع مطبوعات و سرنوشت گنگ‌ و مبهم رکن چهارم دموکراسی است. مقابل درِ ورودی نمایشگاه بنرهای بلندبالایی از مطبوعات دولتی و عمومی قد برافراشته‌اند به بلندای دیوار مصلای تهران! وقتی چند روزنامه تأثیرگذار بخش خصوصی به هر علت حاضر نشدند در نمایشگاه شرکت کنند، حداقل برای من انگیزه‌ای برای حضور وجود نداشت. تا اینکه چند رسانه به‌اصطلاح دیجیتالی درخواست گفت‌وگو در تالار گفت‌وگوی نمایشگاه را مطرح کردند و پذیرفتم. حال‌وهوای نمایشگاه فی‌الواقع پاییزی بود؛ برگ‌ریزان مطبوعات را بعینه می‌شد دید. همه‌جا سرک کشیدم، سوت‌وکور بود و تالار گفت‌وگوها ساکت و خاموش. پرسش این است به چه علت و با کدام انگیزه و نتیجه نمایشگاه مطبوعات را برگزار می‌کنیم؟ وقتی از درآمد سرشار ارشاد و مجموعه‌ای که فضاسازی جایگاه رسانه‌ها را برعهده دارد مطلع شدم، یاد گفته مرحوم میرزاآقاسی، نخست‌وزیر محمدشاه قاجار، افتادم. نخست‌وزیر درویش‌مسلکی که هیچ برنامه عمرانی‌ای نداشت و می‌خواست نامی از خود باقی بگذارد و درصدد برآمد که با احداث قنوات یاد و نام خیری در تاریخ داشته باشد، فراخوان از مقنی‌های سراسر کشور را در دستور کار قرار داد و مناطقی را معرفی کرد که در آنجا قنات حفر کنند. در یکی از بازدیدها استادکار مقنی، در کمال سادگی به نخست‌وزیر گفت حاجی این چاه‌ها به آب نمی‌رسد و پولی که هزینه می‌کنید هدر می‌رود. حاجی‌آقاسی عصا را به سینه مقنی حائل کرد و گفت: «مرد حسابی کارت را بکن، برای من آب ندارد برای تو که نان دارد»! فضای مصلا به رسانه‌ها اجاره داده می‌شود و مال‌الاجاره یک هفته اعدادی سرسام‌آور است؛ ارقامی نظیر ۴٠ و ۵٠ میلیون و بیشتر. قفسه‌بندی و فضاسازی هم‌ که بستگی به دیزاین دارد چند برابر اجاره‌ محل است. نگاهی به بازدیدکنندگان هم واقعیت جالبی را بر ملأ می‌کند؛ عده‌ای برای وقت‌کشی می‌آیند، عده‌ای هم که مدیران میانی یا ارشد دولتی هستند نیز مشغول رفتن از این خبرگزاری به آن خبرگزاری و نگاه مستقیم به لنز دوربین‌ها هستند. از ساعت ١٠ صبح تا ۲/۵.

بعد‌از‌ظهر در نمایشگاه بودم. دنبال یک گفت‌وگوی داغ یا حتی معمولی بودم. ظاهراً نمایشگاه به محل دید و بازدید تبدیل شده تا مکانی که بتواند نفع و سودی برای عرصه رو به موت رسانه‌ها داشته باشد. هیچ کس دنبال آسیب‌شناسی مسائل مبتلا‌به نیست. رقابت در رسانه‌های ایران امکان‌پذیر نیست. کافی است نگاهی به در و دیوار و بنرهای نصب‌شده چندده‌متری بیندازید و دست‌ودل‌بازی رسانه‌های وابسته به مراکز رسمی و مظلومیت و محرومیت رسانه‌های خصوصی را بعینه ببینید. امکان رقابت بین این دو بخش اصلاً وجود ندارد. از نظر مطالب و سوژه‌ها هم که وضعیت رسانه‌های خصوصی روشن است؛ ناچار هستند یک حرف معمولی را در هزاران لفافه بزنند. رسانه‌های دولتی و عمومی فشار هزینه‌های یک‌هفته‌ای نمایشگاه را نه اینکه حس نمی‌کنند، بلکه به عرصه دید و بازدید رفیقانه و عکس و خبر انتخاباتی برای همفکران تبدیل شده‌اند…

… لابد از این بابت مواهبی به قسمت می‌برند واِلا نه مدیران ارشد روزنامه‌ها و رسانه‌ها به خود زحمت دیدار با خوانندگان و بازدیدکنندگان را می‌دهند و نه انگیزه‌ای برای برگزاری گفت‌وگو با صاحب‌نظران عرصه مطبوعات را دارند. اگر نبود غرفه پیش‌کسوتان که می‌شد چهره‌های نام‌آشنا را دید، بقیه غرفه‌ها به مکانی ساکت و سوت‌وکور تبدیل شده‌اند. پرسش این است آیا وزارت ارشاد، رسالت و هدفی مشخص برای خود قائل است؟ آیا قرار نیست در زمان برپایی نمایشگاه، راهکارها به بحث گذاشته شود تا از وضع فعلی که به باور من خزان مطبوعات است رهایی یابیم؟ وقتی نشریات مهم و تأثیرگذار بخش خصوصی در نمایشگاه حضور ندارند، وقتی نشست‌هایی برگزار نمی‌شود که اشکالات حرفه‌ای کار مورد نقد قرار گیرد، وقتی انجمن صنفی مطبوعات وجود ندارد تا این پرسش مهم مطرح شود که خروجی روزنامه‌های رسمی و عمومی که از خزانه غیب تغذیه می‌شوند چیست، چطور باید به این رویداد از دید حرفه‌ای نمره داد؟ چرا باید نشریات بخش خصوصی درگیر مسائل مالی و گرفتاری‌های یومیه یا بی‌مهری متولیان دولتی نسبت به حوزه رسانه‌ای باشند؟ به عمر کوتاه همین نشریات بخش خصوصی نگاه کنید؛ آدرس دفتر کار و تحریریه نشریه چندین بار جابه‌جا و تغییر پیدا کرده است. وقتی مهم‌ترین نشریات بخش خصوصی مستأجر بوده و چاپخانه اختصاصی ندارند، اما نشریات دولتی و عمومی از خزانه پرنعمت استفاده می‌کنند، این اختلاف در کجا باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد؟ وقت آن رسیده که اصل ۴۴ قانون اساسی یعنی خصوصی‌سازی در بخش نشریات دولتی که همه امکانات آنها از بیت‌المال است، پیاده شود. حال که نشریاتی دلسوز قهر خانوادگی کرده‌اند و کسی پای درددل آنها ننشسته است، از مسئولان وزارت ارشاد و معاونت‌های دست‌اندرکار درخواست می‌کنم چشم و گوش خود را به صورت ناشناس در دو روز باقی‌مانده برای بررسی وضع موجود و پیداکردن راه‌کار برون‌رفت از خمودگی حاکم بر مطبوعات به نمایشگاه بفرستند و بعد از خاتمه نمایشگاه دعوتی از دست‌اندرکاران رسانه‌ها داشته باشند و به واکاوی دردها و غم‌هایی که اندام مطبوعات را در خود فرو برده، بپردازند. کافی است مسئولان وزارت ارشاد نیم‌نگاهی به وضع مطبوعات کشورهای همسایه بیندازند و از تیراژ بالای مطبوعات در کشورهای همجوار مطلع شوند تا راز رخوت حاکم بر مطبوعات کشورمان را پیدا کنند. وقت آن رسیده است که نهادهای رسمی با پول‌های آنچنانی به‌عنوان پدرخوانده مطبوعات خاص کنار بروند تا عرصه رقابت سالم با شرایط مساوی برای همه نشریات ایجاد شود. از نمایشگاه ساکت و بی‌رمق خارج می‌شوم، نگاهی به در و دیوار بیرونی نمایشگاه می‌اندازم، بنرهای تبلیغاتی رسانه‌های خاص چشم‌آزار است؛ درست مثل فضای وسیع اختصاصی این رسانه‌ها، اما دریغ از تحرک، دریغ از نوگرایی، شاید میرزاآقاسی درست می‌گفت اگر برای مردم آب ندارد، برای عده‌ای نان دارد، لابد همین کافی است؛ مهم نیست رسانه‌های تأثیرگذار بخش خصوصی غایب باشند.

منبع: روزنامه شرق