Search
Close this search box.

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح پنج‌شنبه ۹۶/٨/۱۱ – آقایان (مدار خلقت، محبت و دوستی است)

Hhdnat majzoobaalishah96 48بسم الله الرّحمن الرّحیم

خداوند، جانداران مختلفی در کره‌ی زمین و در جهان ایجاد کرده، چون سایر کرات را ما نمی‌دانیم جانداری ایجاد کرده خداوند یا نه، ولی در کره‌ی زمین را که می‌دانیم. مسیر اینها را که نگاه می‌کنیم، نگاهشان، می‌بینیم یک جاندارهای خیلی ریز مثل کرم‌ها یا جاندارانی خیلی ضعیف مثل گنجشک و امثال اینها آفریده. بحث در این تفاوت اینهاست. البته فرق می‌کند، یک نفر بحث می‌کند چیزی می‌گوید به‌عنوان این که می‌خواهد اینها را در آزمایشگاه ببرد، یک دونه مثلاً گنجشک ببرد که ضعیف است، یک دونه عقاب ببرد و تشریح کند. یک وقت می‌خواهد یک کسی که تشریح می‌کند ببیند که اصلاً چرا خداوند در این تفاوت چه تغییری در جان آنها آفرید؛ می‌بینیم البته در همه‌ی حیوانات- جانداران- یک تفاوت‌هایی می‌بینیم. هم از لحاظ شکل و مواد غذایی و زندگی عادی و هم از لحاظ روحیات و خصوصیاتی که دارند. مثلاً خب دیدیم شیر یکجور است، آن پلنگ یکجور است، زرافه، هر کدام یک جوری هستند. این‌ها قاعدتاً خب همه در این روالند. یعنی شیر نیافریده‌اند، خدا نیافریده که شیر ترحم به خرج ندهد ولی چندی پیش نوشتند، نشان هم دادند در تلویزیون که یک شیری حمله کرد به میمون باردار- میمون حامله‌ای- بعداً که این میمون حامله کشته شد، فهمید که یک بچه هم دارد، بچه آمد، شیر با آن بچه‌اش کار نگرفت و حال آنکه همه‌ی مواقعِ دیگر نظایرش بوده که شیر… در اینجا ما نمی‌دانیم چرا اینجوری شد ولی فقط به حالت خودمان قیاس می‌کنیم و تفسیر می‌کنیم می‌فهمیم رحم و شفقت که یک صفتی در ما هست در اینها به آن صورت نیست، در حیوانات. اِلا این مورد که دیدید. این است که خداوند هم گاهی برخلاف آنچه که ما استنباط کردیم، به‌قولا: «از شیر حمله خوش بُود و از غزال رَم» خلاف این را دیدیم، خیلی کم البته. روی حساب خودمان می‌گوییم که در حیوان، در این حیوانات درنده این است که نسبت به حیوانات دیگر درنده باشند و این استثناست. به این طریق خداوند باز هم یک کمکی، یک محبتی به ما کرده، گفته: ای انسانی که دنبال سلسله‌ی به‌اصطلاح آشنایی حیوانات باهم و انها می‌روی، بدان. این را حالا چی اسم می‌گذاری؟ این را هم بدان. این نشان داده می‌شود که انسان هم برخلاف مسیر فطری‌اش، گاهی بعضی انسان‌ها دیده‌ایم چنان قساوتی به خرج می‌دهند که از تماشای ما می‌کنیم از این حالمان منقلب می‌شود و ناراحت می‌شویم و تعجب این است که خود او چطور ناراحت نمی‌شود! برای اینکه ما بفهمیم باز هم اینجا کمک فکری کرده برای اینکه ما بفهمیم، این حقیقت امر را به ما فهمانده که تمام اینها دست خداوند است «و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم». حالا اگر ما رفتاری طبق نظریه‌ی فطری و طبیعی چیزها برقرار بگیریم یک‌جور است، یک وقت هم هست که ما استنباط- نظر- داریم. مسلماً خداوند استنباطی اگر می‌دهد، آن استنباط غالب اوقات رو به جلو است. یعنی اگر یک حیوان وحشی را می‌بینید که رام رفتار می‌کند خداوند می‌خواهد در نسل‌های آینده‌ی او یک مقداری رحم قرار بدهد که تا حالا نکرده. و مجموع اینها ساخت بشر است که همیشه نسل بشر مافوق تمام نسل‌های دیگر هست؛ هم از لحاظ تکامل و هم از لحاظ وضعیت فعلی، یعنی همان جوری که ما انسان‌ها دچار تکامل می‌شویم، یک تکامل نوعی و یک تکامل جنسی در جنس خودمان، حیوانات هم همین جور است. ما در این مسیر بنابراین هر وقت دیدیم در این مسیر مطابق نظریه‌ی خداوند رفتار کردیم یعنی از اینکه خدا آفریده ما را برای اینکه با هم مهربان باشیم و ما را «مدنی الطبع» آفریده یعنی گفته است که انسان‌ها با هم زندگی کنند، بنابراین هر وقت ما در این مسیر کار کردیم؛ آن مسیری‌ست که خداوند تأییدش می‌کند. و اگر مسیر دیگری رفتار کردیم مثلاً الان در این جنگ‌ها، در این جنگ‌هایی که همه‌ی دولت‌ها، همه‌ی ملت‌ها با هم دارند، گذشته از آنکه خود آن جنگی که دارند غالباً جنگی‌ست که برخلاف مصالح الهی‌ست و یا گاهی جنگی‌ست که برای اصلاح مسیر است. به هر جهت غالباً جنگ‌ها چیزی‌ست که برخلاف مصلحت الهی‌ست که مصلحت الهی‌ای که بشر را آفریده، خواسته است با هم زندگی کنند. دوتا جنگ که می‌شود این طرف آن طرف را می‌کشد، قاعدتاً هردو از بین می‌روند یا یکی. ضمن این، ممکن است که توی خود افراد جنگجو یک اشخاصی باشند که ناراضی باشند از جنگ و بخواهند صلح باشد. خب مانعی ندارد. آن اشخاص در آن مسیری هستند که خداوند مقرر کرده دیگران را. بنابراین ما برای اینکه مطابق میل خداوند رفتار کنیم از جهات مختلف باید کار کنیم؛ یکی خودمان را منطبق با امر الهی کنیم تا همان جایی که خبر داریم با عباراتی که خداوند گفته آنها را انجام دهیم. یکی منطبق کنیم در مسیر «مدنی‌ الطبع» بودن، یعنی سعی کنیم هرچه بیشتر به هم نزدیک باشیم. خود همین نزدیک بودن اگر نتیجه‌اش خوب بود، خوبِ در خوب می‌شود و اگر هم بد باشد به علت اینکه یک امر الهی را که «جمع بودن» را اطاعت کرده‌ایم، خداوند می‌بخشد. بنابراین من این تقاضا را همیشه از همه، گفته‌ام که در حال صلح باشید، در حال جنگ نباشید. البته از این حرف ما، از این روش ما بعضی‌ها چنین استنباط می‌کنند که ما طایفه‌ای جنگجو هستیم، یا شخص من و یا شخص شما اینها جنگجو هستیم. و حال آنکه درست ما مخالف جنگ هستیم. اگر هم کسی با ما مخالفت می‌کند، اگر مخالفتش با شخص ماست، خودمان می‌دانیم. اگر مخالفتش با روش ماست، خداوند ما را کمک می‌دهد. مسلماً خداوند در حتی من در خود من امتحان کردم، خداوند حتی در جزئیات اگر منطبق با امر الهی رفتار کنیم به ما کمک می‌کند. بنابراین بپرهیزید از خلاف امر الهی انشاءالله.