بسم الله الرّحمن الرّحیم
در تمام این خصوصیات و صفات اخلاقی که میگویند، یک صورت ظاهر داشته و یک خمیره و معنای باطنی. به این معنی که میشود گفت تقریباً فقرا، فقرای راهرفته بیشتر، محتاج به خواندن کتاب اخلاقی نیستند. همان قدری که فکرشان تسلیم امر الهی شده است، همان خودش تمام مزایا و معنویات مطالب دیگر را به دست میآورد. البته غیرفقرا هم، مردم عادی هم در صورتی که به آنچه میگویند- به امر شرع- معتقد باشند همین را دارد، منتها در خیلی از موارد هست که کسی بداند که چه چیز خوب است و چه چیز بد است، و با توجه به خواستهی خودش رفتار کند، این ارزش و اهمیتش بیشتر از آنیست که در کتابی بخواند یا در دقتی علمی برسد به آن چیز. اثرش همان است، منتها اگر بداند و بکند، هم ارزش عمل را میبرد و هم اینکه بر خطایایی که کرده آگاه میشود و آنها پوشش میشوند. بهعلاوه این مسألهای که در مسیحیت ایجاد شده که البته مسألهی آداب شرع، دین است، نه مسألهی خود، کمااینکه آن عادات و آن آداب را کسی رفتارکند، بدون اینکه این مسأله دانستنش درش باشد، باز همان اثر را میکند. بنابراین ما فکر میکنیم امثال شب جمعه و دوشنبه که جلسه داریم و گوش میدهیم به گفتههایی که میخوانند، خواندن در، نهتنها آن گفتهها در روح ما و جسم ما اثر میکند، بلکه خودِ گوش دادنِ آن بدون اینکه بفهمید بدن را مستعد میکند برای قبول اینها. به این جهت در هر درجهای که انسان باشد در درویشی، باید این دستورات را به موقع انجام بدهد. انشاءالله ما توفیق این را داشته باشیم.