Search
Close this search box.

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح شنبه ۹۶/٨/۱٣ – آقايان (جمع شدن روايات با رفع كنايات آنها – خلقت نر و ماده)

Dr Noor Ali Tabandeh Majzoub Alishah 93 gha ngبسم الله الرّحمن الرّحیم

خلقت انسان، وظایفی که به همین جهت بر او… شده و باید انجام بدهید از دو طریق روایت شده؛ یکی از طریق پیغمبران، پیغمبران ما آنچه خدا الهام بهشان می‌کرده می‌گفتند، و یکی هم از طریق مردم عادی که لابد خواندید و توجه دارید خیلی‌‌ها جاهاش با هم متفاوتند، بعضی جاها هم موافقند. البته اصل بر این است که چون هر دو یک واقعه را بیان می‌کنند و هر دو منشأ این روایتشان یکی است یعنی این خداوند است. نقل قول از خود خداوند است و خود همه را فرمود و اینهایی هم که بیان می‌کنند باز از لحاظ اینکه خودشان دیده‌اند یا خودشان قبلاً شنیده‌اند ولی مع‌ذلک که هر دو از یک منشأ است و نباید هیچگونه تفاوتی داشته باشد، مع‌ذلک بعضی جاها تفاوت هست. این تفاوت‌ها یک مقدار مختصری‌ست و زیاد نیست، به همین جهت هم‌ که بود اینکه خیلی‌ها از آنهایی که گرایش به روایت علما دارند کوشش‌هایی شده برای اینکه، و همینجور از جانب گروه مخالف یعنی مورخین که اینها را به هم نزدیک کنند. خیلی جاها هم نزدیک شدند، نزدیکتر شدند و فهمیدند. یا بعضی وقایع طبیعی موجب شده که توجهشان جلب بشود. مثلاً می‌گویند راجع به کشتی حضرت نوح می‌گویند، الان آثاری از کشتی نوح در اطراف کوه‌های آرارات هست، دیده می‌شود، منتها چون جزئیات این طوفان نوح مشکل است برای ما فهمش و به ما نرسیده این است که اختلافاتی … پیدا می‌شود. این اختلافات مهم نیست و بیشتر با مسأله‌ی اینکه روایت‌های مذهبی و روایت‌هایی که مستقیم به خدا برمی‌گردد، این روایت‌ها به زبان عادی ما نیست. این روایت‌ها کنایه دارد که آن کنایه را، اگر کنایه‌ها مرتفع بشود هر دو یکی است. خلقت انسان در کره‌ی زمین، اول که تمام جهان یک واحد بود، قرائنی هست که تمام کراتی که هست، تمام منازل که هست، اینها همه یک واحدی بودند بعد خداوند به اینها یک فشاری آورد. در این تفاوت مثلاً خب روایت‌های مذهبی توجه و علاقه‌ای به دانستن حیوانات خیلی ریزی که وجود دارد؛ میکروب، ویروس حتی کرم‌ها اینها ندارد ولی اینها در روایت‌های مذهبی نیست، در روایت‌های تاریخی و داستان‌ها اینها همه به هم وصل است، متصل است. روایت بدنی هم، روایت انسانی هم اینقدر هست که نشان می‌دهد که اینها به هم ارتباط دارند. یعنی اینجور نیست که سرخود و ناخودآگاه ناگهان مثلاً انسانی پیدا بشود. اینها همه به هم مربوطند که حتی همین امر موجب این تعبیر شده که سلسله‌ی حیوانات به هم متصلند تا برسد به انسان. به هر جهت برای ما فرقی نمی‌کند. ما گذشته‌مان را باید همان قدری که فهممان می‌فهمد و همان قدری که خداوند و بزرگان خود ما گفته‌اند درک کنیم. بیشتر از آن لازم نیست. مثلاً لازم نيست ما بدانیم که کرم خاکی و زالو و چیز یک نژاد… اصلاً نه. یکی باشند یا متفاوت باشند برای ما فرقی نمی‌کند. ما اینها را فقط دقت می‌کنیم به خاطر شناخت خداوند. ما اگر این دید را در شناخت‌های خودمان داشته باشیم در این مسائل هیچ گونه اختلافی پیدا نمی‌شود. البته بعضی از این روایات در خارج سعی کرده‌اند و می‌کنند که پیدا بشود جهاتش، مثلاً جهت ماده و غیرماده، هیچ جهتی هنوز آثاری پیدا نشده که چرا اینها؟ از کی ظاهر ماده و ظاهر حیوان هم جدا شدند. الان تقریباً تمام حیوانات به این طریق هستند، ظاهرتان از ظواهرشان جدا شده. حالا این البته از لحاظ حتی روانشناسی ولی بیشتر خب از لحاظ انسان‌شناسی یک مسأله‌ی مهمی‌ست که خیلی رویش مذاکره شده و بحث‌ها شده، ولی برای ما مهم نیست. مهم نیست یعنی نه اینکه ما حرف خودمان. ما می‌گوییم مثلاً در این قضیه بشر خودش نمی‌داند چرا خداوند این کار را کرده؟ بشر همینی‌ست که آفریده به همین صورت و بصورت زوج. با همین فرضیه بشر باید کار بکند و وظایفش را انجام بدهد. البته در هر رشته‌ای که مطالعه کنیم و برویم جلو، برمی‌گردد به این مسأله که آن آخر، زن آفریده شده یا مرد؟ و آیا با هم آفریده شدند یا مجزا؟ ولی خب در وضع فعلی که ما نیازمان به زندگی آرامی‌ست که خداوند آفریده هیچکدام از اینها برای ما جای خاصی نمی‌گیرند. جای عمده‌ای که برای ما گذاشته می‌شود این است که این اضافه از کجا آمده؟ ولی به هر جهت ما تنها راهی که احتمال می‌دهیم خداوند به آن نظر کند و بتوانیم راه خودمان را ادامه بدهیم همین راه گشایش… در بین حیوانات هم آنچه که در مورد ما انسان‌ها اسمش را گذاشتیم وظایف، وظایفمان، ما خودمان بعضی‌ها را با اراده و با میل خودمان انجام می‌دهیم، بعضی‌ها را با سرکوبی که می‌شود انجام می‌دهیم، همه‌ی اینها در حیوانات هم هست. منتها در حیوانات فقط بر وجودشان تحمیل می‌شود. خودشان خبر ندارند. حیوانات به طور طبیعی هر وقت گرسنه می‌شوند باید غذایی بخورند. انسان‌ها هم بطور طبیعی همینجور است منتها اضافه بر آن این است که طبیعی را به طور مصنوعی، به طور ارادی در وجود خودشان ایجاد می‌کنند و از این جهت است که خداوند بازخواست می‌کند. خداوند یعنی می‌گوید که: ما خودمان شما را نر و ماده آفریدیم، دنباله‌اش هم می‌گوید که خودتان باید حل کنید مسائل را. این است که بشر، آن آخرین پله‌ی تکامل جانداران است و اگر به این نتیجه خودش رسید در آن صورت جام تلقی می‌شود، جام خلقت. برای اینکه معلوم است حیوانات هم تشویق می‌شوند به یاد گرفتن یک چیزهایی، یک رگه‌ای از تمام آن آثار و استعدادهایی که در حیوان هم هست در انسان گذاشتند. به‌طوری که انسان می‌تواند بعضی حیوانات را تا یک حدی تعلیم بدهد، تربیت کند. غذای خاصی بهشان بدهد که آنها دنبال آن غذا باشند و خیلی کارها می‌تواند بکند ولی این کارها هم به اراده نیست، به آن اراده‌ی ثابت نیست و انجام می‌شود، انشاءالله.