خلاصه: موقعيت جغرافيایی گناباد، سابقه تاريخی شهر، توصيف معماری و فضابندی مسجد و موقعيت آن در سطح شهر، ديوارها، سقفها، تزئينات روی آنها، آجرهای ساده و گلدار بنا، رواقها، ستونها، طارمی آجری مشبک، كتيبهها، محراب و مشخصات تزئيناتی آن، ايوانها و سقف، اهميت تاريخی اين بنا، رابطه معماری مسجد مزبور با بناهای دوره سلجوقی، نقوش بكاررفته دراين مسجد و سابقه تاريخی آن.
دكتر عباس زمانی – استاديار دانشكده ادبيات و علوم انسانی دانشگاه تهران
گناباد مركز شهرستان گناباد در سيصد كيلومتری جنوب مشهد واقع است و تا تهران ۱۲۰۰ كيلومتر فاصله دارد. طول اين شهر ۵۸ درجه و ۲۰ دقيقه و عرض آن ۳۴ درجه و ۴۱ دقيقه و ارتفاعش ۱۱۰۰ متر است[۱].
گناباد در تقاطع جادههای شرقی و مركزی ايران يعنی جاده مشهد-زاهدان و يزد-مشهد واقع و يكی از شهرهای قديم خراسان است. فردوسی شاعر گرانقدر ايران در شعری كه بمناسبت برگشتن ايرانيان و تورانيان از جنگ سروده است از گناباد نام برده است:
دو سالار هر دو ز كينه بدرد همی روی بر گاشتند از نبرد
يكی سوی كوه گنابد[۲] برفت يكی سوی ريبد خراميد تفت
مقدسی در كتاب (احسن التقاسيم فی معرفه الاقاليم) از اين شهر بنام (جنابد)[۳] و (ينابد)[۴] ياد میكند. در كتاب جغرافی معتبر قرن چهارم هجری (حدود العالم من المشرق الی المغرب) نيز اين شهر ينابد ناميده شده است.[۵]
ابن حوقل در كتاب صوره[۶] الارض گناباد را به عنوان (ينابذ) ياد كرده است: (واما ينابذ فمدينه اكبر من خور و بناؤها من طين و لها قري و رساتيق و شر بهم من ماء قني لهم).
استخري نيز گناباد را مانند ابن حوقل (ينابذ ناميده [۷]: « من سنکان الي ينابذ يومان و من ينابذ الي قاين يومان…»
لسترنج مستشرق انگليسي ـ۱۹۳۳- ۱۸۵۴ ميلادي) مؤلف كتاب جغرافيای تاريخی سرزمينهای خلافت شرقی نيز راجع باين شهر صحبت كرده است: (گناباد شهر بزرگی است در شمال خاوری تون كه ابن حوقل آنرا (ينابذ) و مقدسی(جناود) ناميدهاند و به اشكال ديگر هم خوانده شده).
ساختمانهای اين شهر در قرن چهارم از گل بود، هفتاد دهكده داشت و آبش از كاريز حاصل میشد. ياقوت گويد آنرا گنابذ گويند، بجای جنابذ. حمدالله مستوفی گويد: (جنابذ در تلفظ گنابد گويند شهری كوچک است بهتر از خور چند موضع توابع دارد واو را قلعهای است كه پسر گودرز ساخته است و حصارهای محكم دارد چنانكه از بالای آن تل ريگ تا غايت ديهها و ولايتها مجموع در نظر باشد اما هرگز آن ريگ در باغات نمیآيد و آبش از كاريز است و چهار فرسنگ درازی كاريز است و چاه آن تخميناً هفتصد گز باشد و بيشتر كاريزها همچنين عميق باشد و كاريزها از طرف جنوب به شمال میرود و قلعهای بر دو طرف آنست يكی را قلعه خواشير گويند و ديگری را قلعه درجان. حاصلش غله و ميوه و ابريشم نيكو و فراوان باشد)[۸].
گناباد در دوره خوارزمشاهيان نيز آباد و دارای اهميت بوده است زيرا يكی از سه مسجد دو ايوانی خراسان كه ذيلاً معرفی میشود در آن ساخته شده و در واقع اين شهر در رديف شهر زوزن[۹] مقر ملک زوزن و در قلب استان كوهستان قرار داشته است[۱۰].
مسجد جامع گناباد از نظر پلان در عداد بناهای دو ايوانی[۱۱] و عبارت است از يک حياط بطول ۶۶ متر و عرض ۴۴ متر، دو مدخل، دو رشته رواق، دو شبستان و دو ايوان كه مجموعاً در اطراف حياط قرار دارند.
دو مدخل از كوچهای كه در شرق مسجد واقع است به آن راه میدهند وبه عبارت ديگر در دو زاويه شمال شرقی و جنوب شرقی در حياط قرار دارند.
مدخل جنوب شرقی ساده است ولی در مدخل شمال شرقی تزئينات جالبی وجود دارند. اين مدخل قبل از در بشكل ايوانی است كه سقف آن جناغی میباشد و با آجرهای مربع بطور زيگزاگ پوشيده شده است. كف مدخل نيم متر از كوچه مرتفعتر است و در طرفين آن دو سكوی آجری به ارتفاع ۸۰ سانتیمتر قرار دارند و ارتفاع دو ديوار جنبی از روی سكوها سه متر است. [۶]
در پايه سقف جناغی يک باند گچی سفت به عرض ۲۵ سانتیمتر در بين دو نوار باريک گچی در سرتاسر دو ديوار جنبی و بالای در قرار دارد. در نگاه اول تعدادی نقوش بيضی به چشم میخورد كه بطور وارونه تكرار شده است ولی پس از دقت بيشتر پرندگان و گياهانی كه در اين باند مجسم شدهاند جلب توجه میكنند. پرندگان باريکاندام و دارای دم بلندند و شبيه داركوب میباشند و بطور متقارن[۱۲] روبرو و يا پشت به پشت هم قرار گرفتهاند. ساقه گياهان در نوار بالا و سربرگ آنها در نوار پائين قرار گرفته است و هفت برگ كوچک در هر طرف وجود دارند به نحوی كه پای پرندگان در روی برگ چهارم و منقار آنها در روی برگ دوم قرار دارد. در مركز بيضی يک نقش گلابی در بين چهار جفت برگ كوچک و يک برگ بزرگ قرار دارد. و از سر آن دو شاخه بطور متقارن به طرفين جستن میكنند. از ته بيضی نيز دو شاخه كه هر يک پنج جفت برگ كوچک دارد جستن میكنند.
رواقهای مغرب حياط مسجد جامع گناباد
در حالتی كه دو پرنده پشت به پشت قرار گرفتهاند ستاره هفتپری وجود دارد كه در مركز آن يک گل هفتپر جا داده شده است. از بالای ستاره دو شاخه جستن میكنند كه پس از دو برگ كوچک هر يک دو قسمت میشود و يكی از آن دو قسمت بشكل پيچ (Volute) درمیآيد.
در هر يک از ديوارهای جنبي هفت جفت و در بالای در دوازده جفت پرنده نقش شدهاند. در بالای كتيبه سر در چند نقش وجود دارند:
اول دو پرنده پشت به پشت كه در داخل يک چهارگوش و طرفين يک پالمت قرار دارند و سر خود را به عقب برگرداندهاند[۱۳].
دوم يک دايره كه در بالای پالمت مذكور قرار دارد و حاوی اسليمی[۱۴]های متقارن است.
سوم دو نقش كاجی كه در طرفين نقوش بالا قرار گرفته و برگهائی شبيه برگهای يادشده دارد.
در نمای جرز سمت راست مدخل شمال شرقی و سمت چپ مدخل جنوب شرقی واقع در دو انتهای ضلع شرقی حياط مسجد تزئينات جالب توجه ديگری وجود دارند[۱۵] باين معنی كه يک قاب مستطيل در نمای جنب زاويه از آجرهای ساده و گلدار به ارتفاع ۷۵/۲ متر تعبيه و در داخل آن سفالها يا آجرهای منقش به نقوش هندسی به ابعاد ۵×۲۳×۴۰ سانتیمتر نصب كردهاند. نقوش اين آجرها عبارت از يک كثيرالاضلاع منتظم و چهار كثيرالاضلاع غيرمنتظم هشتضلعی است و كثيرالاضلاع [۷] منتظم هشتضلعی در حقيقت روی چهار كثيرالاضلاع غير منتظم مجسم شده و در مركز آن ميخی از گل پخته وجود داشته كه آجر را در سطح ديوار محكم میكرده است. گل محدب اين ميخهای گل پخته با لعاب آبی فيروزه خوشرنگ لعاب داده شده است. اين ميخها كه فعلاً شش عدد در زاويه جنوب شرقي و يک عدد در زاويه شمال شرقی باقی است چه از نظر استعمال وچه از نظر تاريخ گل پخته لعابدار در خور اهميت میباشند[۱۶].
ايوان جنوبی مسجد جامع گناباد
دو رشته رواق اين مسجد در مشرق و مغرب حياط قرار دارند. رواقهاي شرقي در دو رديف و بين دو مدخل مسجد قرار دارند و بصورت هشت ايوان بر حياط مسجد عمود ميباشند. ستونهائي كه قوسهاي جناغي و سقفهاي گنبدي اين رواقها را نگه ميدارند به فاصله سه متر قرار گرفتهاند و ابعاد پايه آنها در رديف جلو ۱۴۰×۱۴۰ سانتيمتر و در رديف عقب ۱۲۰ × ۱۴۰ سانتيمتر ميباشد. يک تارمي آجري مشبک به ارتفاع ۶۰ سانتيمتر رواقها را از حياط و يک ديوار نازک آنها را از مدخل جنوب شرقي جدا ميكند و بين مدخل شمال شرقي و رواقها دو درگاه وجود دارند.
در مغرب بنا يک رديف رواق بشكل هفت ايوان عمود بر حياط ديده ميشود. قوس اين رواقها نيز جناغي است و زه آنها مركب از نيمآجرهايي است كه از روي ازاره كنار حياط شروع و بطور افقي روي هم چيده شدهاند واز دو طرف دهنه رواق بالا ميآيند و در كليد قوس بهم متصل ميشوند. جلو پنچ رواق از اين رواقها تارمي مشبكي (عكس شماره ۱) قرار دارد و ورود و خروج از دو رواق طرفين صورت ميگيرد.
در بعضي از جرزهاي وصل به ديوار ته رواقها سوراخهائي وجود دارند كه شايد در قديم با تيرهاي چوبي دو جرز بهم متصل ميشده و يا هنگام ساختن بنا براي چوببست مورد استفاده بوده است.
سقف رواقها گنبدهاي كوچكي هستند كه با استفاده [۸] از گوشوار[۱۷] لچكي تعبيه شدهاند. از زير قسمتي از سقفها كه گچ آن ريخته است معلوم ميشود كه آجرها بطور افقي و دايرهوار روي هم چيده شدهاند. اين رواقها از شمال به يک اطاق مربع و از جنوب به يک طاقنما متصل ميشوند.
مسجد داراي دو شبستان ستوندار است كه اولي در شرق ايوان جنوبي و دومي در شرق ايوان شمالي واقع است. شبستان اول بضلع ۱۰ متر و مركب از سه ناو است كه سقف آنها روي چهار ستون داخل و جرزهاي وصل به ديوارهاي جنبي قرار دارد. ستونها چهارگوشند و در روي پايههائي به ضلع ۱۱۲ سانتيمتر قرار گرفتهاند.
مطلب مهمي كه در اين شبستان وجود دارد كتيبه حاوي تاريخ بنا ميباشد. اين كتيبه در زير قوس مدخل شبستان قرار دارد و با آجرهاي برجسته و خط كوفي صورت گرفته است. به احتمال قوي از همين كتيبه گدار فرانسوي تاريخ بنا را استخراج نموده است [۱۸] ولي چون فعلاً در زير قوس مذكور قوس ديگري (شايد براي حفظ كتيبه و يا استحكام) ساخته شده است عكسبرداري و خواندن آن به آساني ميسر نيست.
دربالاي در مدخل و بين دو جناح قوس يک تزئين مشبک گچي هندسي با نقوش كثيرالاضلاعهاي هشتپر و مربعها صورت گرفته است. در سمت چپ طاقنماي مدخل تزئينات مشبک مستطيلشكل ديگري نيز به چشم ميخورند.
شبستان واقع در شرق ايوان شمالي داراي پلان مستطيل بطول ۱۷ و عرض ۵/۱۱ متر است و سقف آن در روي پايههاي چهارگوش به ضلع ۴۵ سانتيمتر تعبيه شدهاند. اثر جالب توجه اين شبستان محراب كمعمق و تزئينات گچي آن است كه از لحاظ كار و نقش شباهت به باند مدخل شمال شرقي مسجد دارد و تصور ميشود هر دو در يک تاريخ صورت گرفتهاند.
ايوان جنوبی
اين ايوان در جهت قبله ساخته شده است. عرض كف آن در داخل حدود ۹ متر و طول آن حدود ۱۸ متر و مساحت آن حدود ۱۶۰ متر مربع است و ميتوان آن را از ايوانهاي بزرگ محسوب داشت. ضخامت هر يک از ديوارهاي طرفين ايوان بيش از سه متر است و قوس جناغي شكل يا بطور بهتر شبيه ته كشتي نماي ايوان در بين آن دو ديوار قرار گرفته و مجموعاً تزئيناتي بشرح ذيل دارد:
۱- دو نيم ستون گرد آجري با بندكشي گچي كه در پائين به پايهاي مكعبشكل و در بالا به سر ستون چهارگوش نازكي به ضخامت ۱۰ سانتيمتر منتهي ميشوند. نيم ستون طرف راست نسبت به نيم ستون طرف چپ جديد بنظر ميرسد زيرا طرز قرار گرفتن و ابعاد آجرهاي آن با طرف چپ متفاوت است.
در بالاي سرستونها نازک سه آجر با دو دفعه پيش آمدن پايه قوس ايوان را تشكيل ميدهند و قوس مركب است از:
الف- دو قطار پيچ كه از طرفين در روي دو مخروط وارونه شروع ميشوند و در كليد قوس به هم ميپيوندند.
ب- يک نوار گل و بتهاي يا اسليمي كه در طرفين از روي سرستون شروع و به كليد قوس ختم ميشود. اين اسليمي عبارت از برگهاي سهقسمتي است كه در خم آنها پالمتهاي پنج قسمتي قرار دارند. اين برگها و پالمتها در طرفين تا كليد قوس نه بار تكرار ميشوند. عرض اين باند اسليمي حدود بيست سانتيمتر است و پالمت كليد قوس هفت قسمتي ميباشد.
ج- دو جفت نيم استوانه كه در طرفين از روي يک پايه مكعب شروع ميشوند. اين نيم استوانهها در طرف راست تا [۹] ۷۵ سانتيمتر و در طرف چپ تا حدود يک متر داراي تزئيني از آجرهاي منقش به نقوش كثيرالاضلاعهاي ششضلعي كه در وسط آنها سوراخي وجود دارد ميباشند. پس از اين ارتفاع نيم استوانه داخلي با آجرهاي گرد و نيم استوانه خارجي با رديف آجرهاي روي هم قرار گرفته ادامه پيدا ميكند.
۲ – يک باند مزين بخطوط كوفي كه در طرفين تزئينات مذكور و بالاي قوس قرار داشته است. از ارتفاع اين باند شش متر در طرف راست و ۵/۶ متر در طرف چپ باقي است ولي قسمتهاي بالا درنتيجه زلزلههاي شديد گذشته خراب شده است. عرض اين باند حدود ۶۰ سانتيمتر و طول دستههاي حروف آجري برجسته آن قريب پنجاه سانتيمتر است و ابعاد كادري كه باند در طرفين و بالاي قوس تشكيل ميداده است حدود ۲۰/۱۱ × ۶۰/۱۰ متر بوده است.
۳ – در طرفين باند مذكور باند ديگري مزين به يک تزئين حصيري بسيار دقيق به عرض ۱۵/۱ متر از گچ سفت ساخته شده است كه فعلاً در سمت راست ۷۵/۴ متر و در سمت چپ ۷ متر از ارتفاع باقي است و به احتمال قوي اين باند در بالاي قوس نيز ادامه داشته و در اثر زلزله فرو ريخته است. در نگاه اول نقوش حصيري بصورت لوزيهاي روي هم قرار گرفته بنظر ميرسند ولي ضلع هر لوزي خود عبارت است از يك كثيرالاضلاع غيرمنتظم ششضلعي كه در داخل آن دو نوار تابيده شده قرار دارند. در داخل هر لوزي يک شكل صليب يا + قرار دارد و چنانچه دو ضلع از لوزي پائين با دو ضلع از لوزي بالا در نظر گرفته شود صليبهاي ديگري كه از مقابل چون (×) بچشم ميخورند مجسم ميشوند. بنظر ميرسد كه قالبهاي مخصوص براي قطعات اين تزئين تهيه و در سطح ديوار آجري نصب شدهاند. [۱۰]
۴- دو باند مزين بخطوط كوفي و نقوش حصيري را ستوني از آجر كه در طرفين بطور افقي روي هم و در بالاي قوس بطور عمودي كنار هم چيده شدهاند در ميان گرفته است.
سطح ديوارهاي داخل ايوان تا ارتفاع ۵/۵ متر با گچ اندود شده و در بالاي هر يک از دو ديوار يک كتيبه كوتاه بخط كوفي ديده ميشود(عكس شماره ۳). از پايه سقف ببالا آجرها نمايانند و ارتفاع قوس ايوان از پايه تا كليد آن بيش از چهار متر ميباشد. سقف ايوان مركب از چهار گهواره جناغي عرضي است به اين معني كه بدواً پنج قوس عرضي تعبيه گرديده و سپس در بين قوسهاي عرضي سقفهاي گهوارهاي عرضي ساخته شدهاند و اين سقفها به تبعيت از قوس نماي ايوان شكل جناغي به خود گرفته است. قسمتي از سقف که در بالاي محراب قرار دارد بصورت نيمگنبد است. به احتمال قوي سقف ايوان در اثر زلزله شديد گذشته فرو ريخته و دو باره ساخته شده است ولي در تجديد بنا از پايههاي اصلي تبعيت شده و شكل اصلي حفظ گرديده است.
محراب كه در انتهاي ايوان قرار دارد خود را بصورت نصف يک منشور هشتضلعي منتظم نشان ميدهد و داراي دو رديف مقرنس و يک قوس جناغي ميباشد. طول ضلع منشور ۵۴ سانتيمتر و ارتفاع آن ۶۵/۱ متر است. اين محراب در داخل با خطوط متقاطع ستارهشكل و برگهاي ظريف مزين شده و در سه حاشيه محاط است:
۱- حاشيه باريک گلدار به عرض ۵ سانتيمتر.
۲- حاشيه ديگري به عرض ۳۵ سانتيمتر حاوي نقوش گياهي و برگهاي سه قسمتي.
۳- حاشيه سوم به عرض ۳۵ سانتيمتر شامل مربعات تزئيني.
ابعاد كادرهائي كه از اين حاشيهها بوجود ميآيند عبارتند از:
كادر كوچک ۹۰/۲×۴۰/۱ متر گلدار.
كادر وسط ۳۰ /۳ × ۸۰/۱ متر گلدار.
كادر سوم ۶۰/۴×۶۰/۲ متر مربع با كلمه علي.
بنظر ميرسد كه اين نقوش بصورت قالبهائي از گچ سفت و يا سفال سفيد قبلاً تهيه و در سطح ديوار نصب شدهاند.
ايوان شمالی
اين ايوان داراي ۵/۶ متر عرض و ۱۱ متر طول و ۱۲ متر ارتفاع است. سطح ديواراي داخل آن با گچ اندود شده است. سقف آن مركب از سه گهواره عرضي است كه در بين چهار قوس عرضي تعبيه شدهاند و يک نيمگنبد كه در انتهاي سقف با استفاده از گوشوار صورت گرفته است. به احتمال قوي سقف اين ايوان نيز مانند ايوان بزرگ در اثر زلزله فروريخته و مجدداً ساخته شده است. تزئينات نماي اين ايوان به قرار ذيل است:
۱- يک نوار آجري كه آجرهاي آن بطور افقي روي هم قرار گرفتهاند و عرض آن ۱۱ سانتيمتر است و تا رأس قوس ادامه مييابد.
۲- يک حاشيه گچي به عرض ۴۰ سانتيمتر .
۳- يک نوار آجري ديگر به عرض ۱۴ سانتيمتر كه در طرفين ايوان تا كليد قوس ادامه مييابد.
۴- يک جفت كادر تزئيني كه در نماي دو ديوار طرفين ايوان قرار دارند. هر يک از اين دو كادر از عرض به سه قسمت ميشود:
الف- دو باند تزئني مشبک كه از نصب قطعات گل پخته در سطح ديوار صورت گرفتهاند. قطعات بالا فروريخته و فعلاً هفت جفت در ديوار شرقي و هفت جفت در ديوار غربي وجود دارد. از سوراخي كه در مركز هر قطعه وجود دارد معلوم ميشود كه اين قطعات نيز به وسيله ميخهاي گلي به ديوار وصل بودهاند. هر قطعه داراي نقوش هندسي شعاعي نسبت به مركز است.
ب- در ارتفاع و بين دو باند مشبک مذكور يک جفت طاقنما و يک جفت مربع تزئيني به تناوب قرار گرفتهاند. تزئين هر يک از طاقنماهاي پائين عبارت از سه لوزي است(عكس شماره ۶) كه با آجر صورت گرفتهاند ولي فعلاً در داخل دو طاقنماي ديگر تزئيني ديده نميشود. در داخل يک جفت مربعي كه در بالاي طاقنماهاي پائين قرار دارند تزئينات ستارهشكل دقيقي نصب شده و در هر يک از دو مربع بالا ۹۹ قطعه مشبک قرار داشته كه فعلاً در مربع شرقي شش قطعه و در مربع غربي چهار قطعه باقي مانده و در هر قطعه يک گل چهارپر بشكل (×) نقش شده است.
اهميت تاريخی مسجد
اين مسجد عليرغم زمينلرزههاي شديد و تحمل تعميرات مكرر شكل و همچنين تاريخ بناي اصلي خود(۶۹۰ هجري قمري برابر با ۱۲۱۲ ۱۹ ميلادي) را حفظ كرده و از مساجد دو ايواني ديگر خراسان (مسجد زوزن [۲۰] و مسجد فريومد)[۲۱] سالمتر مانده است و با توجه به تاريخ همين مسجد است كه ميتوان تاريخ تقريبي ساخت دو مسجد مذكور را معين كرد. زلزله اخير گناباد به بناي اين مسجد صدمه زده است ولي باز هم قيافه اصلي و تزئينات ابتدائي آن چون كتيبههاي كوفي، آجرها و قطعات مشبک طرفين دو ايوان و دو مدخل و نقوش مدخل شمال شرقي و محرابهاي ايوان بزرگ و شبستان شرق ايوان شمالي باقي است و هنوز اين مسجد يكي از بناهاي مشخص و مورخ اواخر دوره خوارزمشاهيان بشمار است. [۱۱]
مسجد جامع گناباد مانند دو مسجد زوزن و فريومد از نظر پلان شباهت كاملي به قسمت اختصاصي كاخ فيروزآباد[۲۲] مربوط به اوايل دوره ساساني دارد ولي مطلب جالب توجهتر مربوط به پوشش ايوانهاي مسجد است كه پوشش تالار مستطيل ايوان كرخه مربوط به زمان سلطنت شاهپور دوم را بخاطر ميآورد.
ما ديديم كه سقف ايوان بزرگ مسجد عبارت از چهار گهواره عرضي است كه به كمک پنج قوس عرضي تعبيه شده است. تالار مستطيل ايوان كرخه مركب از سالن مربع گنبددار و دو جناح است. سقف هر يک از دو جناح عبارت از پنج گهواره عرضي است كه به كمک قوسهاي عرضي تعبيه شدهاند[۲۳]. تفاوتي كه وجود دارد در فرم سقف است باين معني كه قوسها و گهوارههاي عرضي ايوان كرخه هلالي و از ايوان مسجد گناباد جناغي است.
در ايوان كوچک مسجد نيز چهار عنصر معمول در زمان ساساني بكار رفته است:
۱- سقف مركب از ۳ قوس و سه گهواره عرضي.
۲- نيم گنبدي كه با كمک گوشوار، معروفترين المان معمول عهد ساساني، صورت گرفته است.
۳- در گاهي كه در انتها و پهلوي ايوان ساخته شده و در هر دو ايوان حياط اختصاصي كاخ فيروزآباد وجود دارد.
۴- طاقنماهاي رويهم قرار گرفته دو ديوار طرفين ايوان(صرفنظر از خود ايوان كه يک بناي بسيار معمول عهد ساساني است).
مطلب مورد تعجبي كه در تزئين اين مسجد به چشم ميخورد استعمال ميخهاي گلي با گل لعابدار است. اين كار در ايران يک سابقه ۳۳۰۰ ساله دارد. در بعضي از مدخلهاي كاخ چغزنبيل منسوب به اونتاشگال پادشاه ايلام (۱۲۲۷ – ۱۲۳۴ ق.م) ميخهايي از گل پخته وجود داشته كه گل آنها با لعاب آبي مزين و نام باني زيگورات، اوتتاشگال، در آن مشخص شده بوده است. اين ميخها در نصب و استحكام آجرها بكار رفته است[۲۴].
مسجد جامع گناباد رابطه خود را روي هم رفته با بناهاي دوره سلجوقي از لحاظ پلان و فرم و مصالح حفظ نموده است ولي تزئينات هندسي نماي ديوارهاي طرفين ايوانها و مدخل مفصلتر و دقيقتر است. ايجاد حروف كوفي با آخر يكي از كارهاي عهد سلجوقي است و ما نمونه خوب و نسبتاً سالم آن را در مسجد زواره از توابع اردستان [۲۵] ميبينيم. قبل از سلجوقيان نيز اين كار معمول بوده و نمونه بارز آن برج لاجيم مورخ ۴۱۳ هجري در شمال ايران است. در خارج پايه گنبد مخروطي اين برج دو كتيبه وجود دارد يكي با خط پهلوي و ديگري با خط كوفي. هر دو كتيبه با آجرهاي تراشيده در زمينه سفيد گچي [۱۲] صورت گرفتهاند[۲۶].
نقوش اسليمي و صليبي و حيوانات متقارن نيز بخصوص در اواخر دوره سلجوقي مورد استعمال بودهاند. نمونه بارز ما در اين مورد نقش برجسته گچي است كه از ري بدست آمده و فعلاً در موزه پنسيلوانيا است. اين نقش كه مورخ ۵۹۰ هجري است يک صحنه تاجگذاري را نشان ميدهد ولي در آن نقوش اسليمي، كتيبه و گياهان ديده [۲۷] ميشوند. نمونه مربوط به حيوانات متقارن عبارت از يك سيني نقره است كه توسط ملكه وقت به پادشاه سلجوقي آلب ارسلان هديه شده است و فعلاً در موزه هنرهاي زيباي بوستون وجود دارد. تاريخ اين سيني ۴۵۹ هجري است و سطح آن با خطوط كوفي و اسليمي و پالمتها مزين شده است.
در بالاي قسمت مركزي ظرف دو مرغابي روبرو و در طرفين يک درخت نقش شدهاند و سر آنها مانند سر دو پرندهاي كه در بالاي در مدخل شمال شرقي مسجد گناباد وجود دارد به عقب برگشته است.
در پائين دو بز كوهي بالدار به همين ترتيب در طرفين يک درخت قرار دارند و يادآور سنتهاي قبل از اسلام و حتي سه هزار سال قبل از ميلاد در ايران ميباشند. سر اين دو حيوان [۲۸] نيز به عقب برگشته است.
مسجد جامع گناباد با بناهاي ما بعد خود نيز پيوند دارد زيرا عناصر كلي معماري ايران هميشه ادامه داشته و حياط و ايوان و سالنهاي ستوندار در دورههاي بعد نيز مورد استعمال بودهاند.
از تزيينات بنا آنچه در دورههاي بعد بخصوص دورة صفوي مورد استفاده بيشتر قرار گرفته قطار پيچ است كه قبلاً در تزئينات طاقنماهاي خارج مقبره شاه اسماعيل ساماني در بخارا مربوط به اواخر قرن سوم هجري بكار رفته است [۲۹]. ميتوان در اين مورد محراب سالن گنبددار مسجد جامع اشترجان اصفهان مورخ ۷۱۵ هجري [۳۰] و محراب مسجد جامع ابرقو مورخ ۷۳۸ هجري [۳۱] را نام برد. در دوره تيموري نيز به اين تزئين توجه شده و هماكنون نمونههاي روشني در خارج مرزهاي فعلي ايران وجود دارد و ميتوان در اين مورد مدرسه الغ بيک بخارا مورخ ۱۴۱۷ ميلادي [۳۲] و مدرسه الغ بيک در سمرقند مورخ ۱۴۲۰ ميلادي [۳۳] را نام برد.
تزئينات حصيري گچي و سفالي و همچنين لوزيهاي آجري مسجد جامع گناباد نيز در دورههاي بعد بتفصيل و كثرت استعمال شدهاند و ما ميتوانيم تزئينات مدخل مقبره بايزيد بسطامي [۱۳] مورخ ۷۰۰-۷۱۳ [۳۴] هجري و داخل مقبره سلطان محمد [۳۵] اولجايتو مورخ ۷۰۵ هجري و ستونهاي نيمهمدور ميل رادكان مورخ قرن هفتم [۳۶] هجري را مثال بياوريم. در اينجا ميبايد يادآور شد كه دونالدن ويلبر در ضمن بيان مسجد فريومد اينگونه نقوش حصيري يا تسمهاي سفالي بدون لعاب را مربوط به دوره مغول دانسته و تصور نموده است كه اين تزئينات پس از خراب شدن بناي دوره سلجوقي در ضمن تجديد و يا تعمير بنا صورت گرفتهاند و دليل خود را بر شباهت اين تزئينات با طرحهاي تسمهاي بسطام و طرحهاي تسمهاي گچي مقبره اولجايتو متكي نموده است. شايد ويلبر در موقع مطالعه خود به مسجد جامع گناباد و تاريخ روشن آن توجه نداشته است. وي اشاره بنظر گدار فرانسوي و آجر چيني سبد شكل سلجوقي كرده و بالاخره تاريخي در حدود ۱۳۲۰ ميلادي (۷۲۰هجري) معين [۳۷] نموده است. با توجه باين بيان احتمال ضعيفي ميرود كه تزئينات حصيري مسجد جامع گناباد مانند مسجد فريومد فروريخته و يا اصولاً به علت حمله مغول انجام نگرفته و در دوره مغول تكميل شده باشد ولي با توجه به اينكه:
۱- ويلبر سند كتبي و يا تاريخ قطعي ارائه نكرده است.
۲- نقوش حصيري مسجد جامع گناباد كه سالم مانده در جوار كتيبه كوفي قرار دارد وچون روش خط كوفي زمان سلجوقي روشن است معلوم ميشود كه كتيبه و تزئين حصيري هر دو مربوط به تاريخ اصلي بنا است.
۳- قبل از ايجاد مسجد جامع گناباد اين نقوش حصيري در خراسان و مناطق مجاور آن معمول بوده و ما بطور واضح همين لوزيها يا كثيرالاضلاعها، صليبها و اضلاع تابيدهشده را در سر در جنوبي مسجد مغاک عطاري بخارا مربوط به قرن دوازدهم ميلادي مشاهده[۳۸] ميكنيم. در مقبره شاه فاضل فرغيزستان منسوب بقرن دوازدهم ميلادي مشبكي است[۳۹] كه كثيرالاضلاعهاي متقاطع تزئيني آن بسيار نزديک به نقوش سفالهاي جنب مدخل جنوب شرقي مسجد گناباد است.
اين احتمال ضعيف نيز اين بين ميرود و ميتوان معتقد شد كه اين نوع تزئين در مشرق ايران رواج داشته و در مسجد جامع گناباد بكار رفته است. [۱۴]
پاورقیها:
۱- راهنماي ايران، نشريه دايره جغرافيائي ستاد ارتش، چاپ تابان، آذر ۱۳۳۰.
۲- شاهنامه فردوسي تصحيح اغوستوس و لرس، ليدن، مطبعه بريل، ۱۸۸۰ ميلادي، ص ۱۲۲۳.
۳- احسن التقاسيم في معرفته الاقاليم للمقدسي المعروف بابشاري. چاپ ليدن مطبعه بريل ۱۹۰۶ ميلادي، ص ۳۰۱.
۴- ايضا ص ۳۵۱ (راجع به وجه تسميه گناباد جداگانه صحبت خواهد شد).
۵- حدودالعالم من المشرق الي المغرب تأليف در ۳۷۲ ه. تصحيح سيد جلالالدين طهراني، مطبعه مجلس ۱۳۵۲ هجري ، ص ۵۶.
۶- صورت الارض تأليف ابي القسم ابن حوقل النصيبي، طبع ليدن، مصرعه بريل ۱۹۳۹ ميلادي، ص ۴۴۶.
۷- مسالك الممالک لابي اسحاق ابراهيم بن محمد الفارسي الاصطخري المعروف بالكرخي، طبع ليدن مطبعه بريل ۱۹۲۷ ميلادي، ص ۲۷۴، ۲۸۳ و ۲۸۴.
۸- جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي تأليف لسترنج، ترجمه محمود عرفان، تهران ۱۳۳۷، ص ۳۸۴.
۹- و ۱۰ ايضا ص ۳۸۳ – نقشه شماره ۸.
۱۱- گدار فرانسوي بناهاي ايران را در دوران اسلامي از نظر پلان به ۷ دسته تقسيم ميكند. به آخر مقاله مراجعه شود.
۱۲- نقش دو حيوان پشت به پشت يا روبرو بيش از پنجهزار سال در ايران سابقه دارد. رجوع شود به : “Edith Porada, Iran ancien, Paris, ۱۹۶۳ . P . ۲۳”. “
۱۳- رجوع شود به صفحه ۱۸:
۱۴- لغت اسليمي همان كلمه اسلامي است. طرحهاي اسليمي از زمانهاي قديم در ايران سابقه داشته است و هنرمندان اسلامي آنها را بر ساير طرحها ترجيح داده و به فراواني بكار بردهاند و بهمين جهت است كه به طرحهاي اسليمي يا اسلامي مشهور شدهاند. بطور كلي اسليمي طرحي است استيلزه از يک درخت يا گياه با تمام پيچ و خمهاي آن كه از خطوط سيال با بندهاي متناسب تشكيل ميشود و غالباً در سرتاسر اثر هنري گردش ميكند.
۱۵- به عكسهاي شماره ۳ و ۴ نگاه شود.
۱۶- به صفحه ۱۲ و ۱۸ مراجعه شود.
۱۷- گوشوار يا طاق روي گوشه براي تسهيل تعبيه يک گنبد مدور درروي پلان مربع تالارهاي زمان اشكاني و ساساني بكار رفته است. گوشوار تقريباً از مقابل بشكل مثلث بنظر ميرسد و در اين صورت اگر در پائين باشد گوشوار لچكي ناميده ميشود. به عبارت ديگر اگر در روي زاويه دو ديوار ساخته شود رأس آن در بالا واگر در زاويه بين دو قوس ساخته شود رأس آن در پائين خواهد بود.
۱۸ – M. Godard. Athar-e’ Iran, T IV, ۱۹۴۹ , p. ۱۴۵.
۱۹- M. Godard, Athar- e Iran, T IV , ۱۹۴۹,p.۱۴۵.
۲۰- خرابهاي زوزن در ۶۰ كيلومتري جنوب غربي خواف از توابع خراسان واقع است.
۲۱- فريومد در قرن هشتم كرسي ولايت جوين بوده است:
۲۲- Persian architecture, A.U. Pope, ۱۹۶۵.p.۵۵.No.۴۱.
۲۳- M.A.Chosy, Histoire de l’architecture, Paris. ۱۹۰۸ – T.I.
۲۴- Edith porada, Iran ancien, Paris, ۱۹۶۳. P. ۵۲.
۲۵- M. Godard, Athar-e Iran, T. ۱- Paris. ۱۹۳۶, p. ۳۰۲.
۲۶- Idem, P. ۱۱۳- ۱۱۴.
۲۷- M.g. Wiet- Syria, ۱۹۳۲.p. ۷۲.
۲۸- M. Pope Masterpieces of Persian Art- ۱۹۴۵. P. ۱۰۱.
۲۹- ابنيه و آثار تاريخي اسلام در اتحاد شوروي، مؤسسه روحاني مسلمانان آسياي ميانه و كازاخستان- تاشكند، تصوير شماره ۱.
۳۰- و ۳۱- معماري اسلامي ايران در دورة ايلخانان، اثر دونالد ن. ويلبر، ترجمه دكتر عبدالله فريار، تهران ۱۳۴۶، تصويرهاي شماره ۹۵ و ۱۹۲ .
۳۲ و ۳۳- ايضا ابنيه و آثار تاريخي اسلام در اتحاد شوروي، تصويرهاي شماره ۵۸ و ۶۰.
۳۴ و ۳۵ و ۳۶ – معماري اسلامي ايران در دوره ايلخانان، اثر دونالد و. ويلبر، ترجمه دكتر عبدالله فريار، تهران ۱۳۴۶، تصويرهاي شماره ۳۲، ۳۴و ۸۱و ۸۴و ۱۴.
۳۷- ايضا معماري اسلامي ايران، ص ۱۶۹.
۳۸- ابنيه و آثار تاريخي اسلام در اتحاد شوروي، مؤسسه روحاني مسلمانان آسياي ميانه و كازاخستان- تاشكند، تصوير شماره ۸.
۳۹- ايضا تصوير شماره ۱۲.
۴۰- متمم زير نويس شماره ۱۱ (دسته بناهاي ايران در دوران اسلامي از لحاظ پلان):
الف- بناهائي كه بشكل چهارطاقي ساخته شدهاند و پلان آنها عبارت از مربعي است كه سقفش را گنبد مدوري تشكيل داده است. بهترين نمونه اين نوع بناها تالارهاي جنوبي و شمالي مسجد جمعه اصفهان مربوط به دوره سلجوقي است كه از چهارطاقهاي زمان ساساني الهام گرفتهاند.
(Persian architecture A.U. Pope, ۱۹۶۵. No. ۱۰۵).
ب- بناهاي داراي يک ايوان كه نمونه بارز آن مسجد نيريز است كه بعدها بصورت مسجد دو ايواني در آمده است. احتمالاً اين بنا از حياطهاي اختصاصي كاخهاي سروستان و فيروزآباد ساساني الهام گرفته است.
(L’art de ۱’Iran, ۱۹۶۲, p.۳۴۵, par M. godard)
ج- بناهائي كه از تركيب چهارطاقي و ايوان بوجود آمدهاند مانند مسجد اردبيل كه شباهت فوقالعاده به قلعه دختر فيروزآباد ساساني دارد.
(Idem ۱’art de ۱’Iran, p. ۳۳۷)
د- مساجدي كه بشكل تالار مستطيل ساخته شده و در وسط آن گنبدي وجود دارد مانند مسجد محمديه يزد كه احتمالاً از تالار ايوان كرخه ساساني الهام گرفته است.
((Idem ۱’art de ۱’Iran, p. ۳۵۹)
ه- بناهاي داراي دو ايوان مانند مساجد گناباد و زوزن و فريومد كه از حياط اختصاصي كاخ فيروزآباد ساساني الهام گرفتهاند.
(Idem ۱’art de ۱’Iran, p. ۳۴۵)
و- بناهائي كه داراي يک حياط چهارگوشند و در هر ضلع حياط يک ايوان قرار داردو غالباً ايوان جنوبي به يک تالار مربع گنبددار منتهي ميشود مانند مسجد جمعه اصفهان، گلپايگان، گوهرشاد مشهد كه پلان آنهابه پلان كاخ اشكاني آشور و تالار كاخ بيشابور ساساني شباهت دارد.
(Idem,I’art de I’Iran,pp. ۳۳۹ et ۲۲۸).
ز- بناهاي صليبشكل مانند مصلاي طرق مشهد و مصلاي يزد كه به چهارطاق بازه هور خراسان مربوط به دوره ساساني شباهت دارند.
(Idem,I’art de I’Iran, pp. ۳۳۹-۳۴۰-۳۹۱).