بسم الله الرّحمن الرّحیم
چهل روز عزاداری برای خاص حضرت امام حسین تمام شد. انشاءالله در این چهل روز، خداوند به شما توفیق داده باشد که از آن حضرت فیض گرفته باشید و فیضی را که حضرت گذاشت در این دنیای ما و برای همهی نوع بشر گذاشته؛ شما هم انشاءالله بهرهای از آن گرفته باشید، ولی اصل بر زندگی و حیاتی که خداوند به ما داده، بر شادی است، بر دیدار یکدیگر است و حتی خب گاهی اوقات بسیاری از این انحرافات و اشتباهاتی هم که ما میدانیم در واقع، در اصل از یک فکر صحیح و امر الهی سرچشمه گرفته منتها یک خرده منحرف شده از هدف. خب مثلاً همین سماع که میبینید- هنوز هست در بعضی- این همان جلوه ایست از نشاط و شادیای که خداوند برای ما مقرر کرده. ولی مقرر کرده؛ نه اینکه فرض کنیم نکاتی باشد با رقص و اینها باشد و آنچه که… نه، این نیست. آن نشاطی که خداوند گفته «همیشه در دل است» و با هیچ مسألهای تمام نمیشود. با آن نشاطی که در دل هست همیشه در حال حرکت و هیجان باشید و از یاد خداوند و بزرگانی که ما روزهای جمعه اسمشان را میبریم ولی همیشه باید به هر مناسبتی… منتها چون ما فرض کنید زمان «جنید بغدادی» نبودیم، زمان «شاه نعمتالله ولی» نبودیم و امثال اینها، نه اینکه آن موقعیت را به کلی از دست دادهایم، نه، آن موقعیت تبدیل شده و لباس دیگری پوشیده. مثل آقایان و خانمهایی که گناباد رفته بودند، مرحوم «ملنگ» را دیده بودند خب آن برای خودش حالتی بود. در همان آن میدید حال «حاجی صدر» را، صاف نشسته، تکان نمیخورد. آن همیشه در حالت هیجان، این همه… هر دو هم مورد علاقهی همهی مسلمین- فقرا- بودند. این جوشش و حرکت درون دل است که همواره در حال حرکت است و در حال جنونیست که؛ نه جنون چیز. در حال آن است که به آن مبدأیی که وصل بوده وصل باشد. همیشه همین جور باشید انشاءالله.