منبع: ایران وایر
نمای اول: پیرمرد مقابل دوربین ایستاده و میگوید اگر بارندگی شروع شود هیچکدام از خانوادهاش جان سالم به در نخواهند برد، هنوز چادر ندارند. او خطاب به مسئولین تعهد میدهد که اگر ۲ چادر به او بدهند بعد از بازگشت به زندگی عادی، آنها را برمیگرداند.
نمای دوم: دو کودک در کنار دو مرد از اهالی روستای «جنان» سرپل ذهاب، ایستادهاند. یکی از مردها میگوید کودک دوماههشان شبها در سرمای خیابان میخوابد.
نماهای دیگر هم وجود دارند؛ دو مرد در یک ویدیوی دیگر در حالیکه از نگرانی و ناراحتی صدایشان بالا رفته، خطاب به مقامات جمهوری اسلامی میگویند: «ما را هم مثل مردم میانمار به حساب بیاور!…مثل مردم سوریه به حساب بیاور!… مثل مردم یمن ما را آدم حساب کن!…مثل مردم عراق حساب کن!».
این تصویر همه ماجرای پس از زلزله کرمانشاه نیست ولی روایتی است از یک بخش از ماجراهای جاری در این سرزمین. از فردای روز زلزله، یعنی دوشنبه ۱۳ نوامبر، همزمان با حضور نیروهای امدادرسانی، هلال احمر، ارتش، بسیج و سپاه در کرمانشاه، مردم بسیاری از نقاط مختلف ایران به سمت این استان به راه افتادهاند. ابزار و لوازم آواربرداری اما در مرکز شهرها که بیشتر ساختمانهای چندطبقه و خصوصاً ساختمانهای مهر قرار دارد مورد استفاده قرار گرفته و در روستاهایی که بسیاری از آنها صددرصد تخریب شدهاند، مردمی که خانههای کاهگلی و خشتی داشتهاند، خودشان مشغول آواربرداری شدهاند. صعبالعبور بودن مسیر رسیدن به این روستاها هم کار را دوچندان سخت کرد است. تنها راهی که برای رسیدن به این روستاها که برخیشان مسیرهای کوهستانی دارند، موتور یا استفاده از حیوانات است.
در دو روز اول پس از زلزله امدادرسانی چه از نظر آواربرداری و چه توزیع کمکهای غیرنقدی مثل آب و مواد غذایی، پتو و ولوازم بهداشتی صرفاً در مراکز شهرها صورت میگرفت. مردمی هم که به کرمانشاه رسیده بودند به دلیل ناآشنا بودن منطقه، نتوانستند به بسیاری از روستاها سر بزنند. همین مسأله، به گفته فعالان مدنی که هماینک در این مناطق به سر میبرند، باعث دیر رسیدن کمکهای مردمی به روستاهای یارساننشین و سنینشین شده بود، البته کمکهای دولتی هم به این مناطق دیرتر و کمتر رسید.
در عینحال فیلمهایی منتشر شد که مردم روستاها به ماشینهای حمل کمکهای مردمی حملهور شدهاند. به گفته فعالان مدنی حاضر در این مناطق شرایط پرتنش از سهشنبه شب آرام گرفته است. بعد از آنکه محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه گفت مسئولیت کمکرسانی به روستاها را سپاه برعهده میگیرد، نیروهای سپاه به سمت روستاها راه افتادند و کمتر اجازه دادند که مردم عادی کمکهای خود را توزیع کنند. حالا گفته میشود شرایط کمی بهبود پیدا کرده و کمکرسانهای داوطلب توانستهاند از سهشنبه شب به سمت روستاهایی بروند که راه رسیدن به آنها سخت است.
آگری اسماعیلنژاد، روزنامهنگار کردی که در این روزها با مناطق و روستاهای زلزلهزده در ارتباط بوده است، میگوید اطراف «دالاهو» مناطق کوهستانی است و بیشتر روستاها هم راه مناسبی ندارند: «شب گذشته با دوستانی صحبت کردم که به روستای امام عباس رسیده بودند. آنجا از کمکهای دولتی، فقط ۴ چادر برای کل روستا در نظر گرفته شده بود و بقیه، کمکهای مردمی بود. مردمی که برای کمک آمدند هم سازماندهی نداشتند و مثلاً برنج آورده بودند. الان نیاز مهم چادر است و پولهای نقدی هم که جمع شده، برای چادرهایی در نظر گرفتند که از تهران سفارش دادهاند.»
به گفته او به جز «ازگله» که بخش محسوب میشود و مرکز زلزله بوده و جمعیتی نزدیک به هزار نفری دارد، اکثر روستاهای اطراف کمتر از ۵۰۰ نفر جمعیت دارند اما تعداد زیادی از اهالیشان کشته شدهاند: «خانههای آنها ایمن نبود. شاید اگر خانهها مناسبتر بود اینقدر تلفات نمیدادند. تنها در روستای امام عباس ۱۶۰ نفر کشته شدهاند.»
طبق روایتهای اسماعیلنژاد، در بیشتر روستاها آواربرداری تمام شده و در این روستاها بیشتر اجساد بدون رؤیت پزشکی قانونی دفن شدهاند. در حال حاضر عدهای از فعالان مدنی در حال آمارگیری کشتههای روستاها هستند اما هنوز هیچ امکانات پزشکی نه برای روستانشینان و نه دامهایشان نرسیده: «سپاه دو بیمارستان صحرایی برپا کرده که بیماران را به آن منتقل کردهاند اما تیم پزشکی سازماندهیشدهای به سراغ روستاها نرفته و دامها هم در حال مردن هستند. مردم روستا طبق آیین خودشان یا حیوانات را دفن میکنند یا میسوزانند. اینطور نیست که بگویند چون فلان روستا یارساننشین است، امکانات نمیدهیم بلکه سالها تبعیض و محرومیت در شرایط بحران مثل زلزله خودنمایی میکند. راهها و خانههایی که در این سالها بازسازی نشدهاند.»
کسری نوری، فعال حقوق دراویش اما تأیید میکند در امدادرسانی به روستاهای یارسان و سنینشین تبعیض اعمال شده: «با توجه به برخورد تبعیضآمیز با دراویش گنابادی در سال ۹۳ در زلزلهی چشمهشیرین ایلام این موضوع تازگی ندارد و از سیاستهای جاری حاکمیت در برخورد با اقلیتهاست. به دلیل کمبود امدادرسانی دولتی نگاه تبعیضمحور در توزیع کمکها هم وجود داشته است. این روستاهای درویشنشین و سنینشین و یارسانی به واسطه نگاه امنیتی همواره دچار محرومیت مضاعف بودهاند.»
در قانون اساسی جمهوری اسلامی، یارسان بهعنوان یک دین شناخته نشده، برای همین پیروان این دین همواره به نابرابری حقوقی دچار بودهاند. آنها نمیتوانند در مشاغل دولتی استخدام شوند، شهادتشان در سیستم قضایی ایران پذیرفته شده نیست و حق ندارند به زبان خود تحصیل کنند. آنها از خدمات شهری و شهرسازی محروم ماندهاند و انگار به حال خود در کوهستانها رها شدهاند. همین تبعیضها باعث شده در مراحل مختلف، یارسانیها اعتراض کنند. در خردادماه سال ۹۲ سه نفر از پیروان دین یارسان در اعتراض به این تبعیضات دست به خودسوزی زدند.
کسری نوری همچنین تأکید دارد در قوانین داخلی خلأ حمایتهای ویژه حقوقی برای رفع هرگونه اشکال تبعیض احساس میشود در حالیکه لازم است به مسئولیت مدنی و کیفری دولت در معنای عام آن بلایای طبیعی اشاره شود که مسئولیت تلفات جانی و خسارات مالی طبق قانون متوجه دولت است که وظیفه دارد به وضعیت آسیبدیدگان رسیدگی کند: «در حالیکه مدیریت ضعیفی در اعمال این مسئولیتها شاهد هستیم بحث تبعیض هم بر این نابرابری افزوده است.»
از سهشنبه دراویش گنابادی کمیتهای برای امدادرسانی تشکیل دادهاند که کمکهای نقدی و غیرنقدی دراویش را از ایران و دیگر نقاط جهان جمعآوری کنند و به دست مردم زلزلهزده برسانند.
محمد یکی از فعالان مدنی است که از دوشنبه در کرمانشاه مشغول به امدادرسانی است. به روستاهای مختلف سر زده و در توزیع کمکهای مردمی نقش دارد. او که از نزدیک به سراغ یارسانیها در روستاهای دورافتاده و پراکنده رفته، میگوید: «وقتی دو روستا در فاصله دو کیلومتر از هم قرار دارند و روستای شیعهنشین لولهکشی آب دارد اما یک انشعاب هم به روستای یارساننشین ندادهاند، یعنی تبعیض سیستماتیک همواره علیه این اقلیت مذهبی در جریان است. این مردم پیش از زلزله هم زلزلهزده بودهاند. حالا مصیبتشان دوچندان شده است.»
یکی دیگر از مشکلاتی که محمد به آن اشاره دارد، نبود مسئول پاسخگو است. نهادهای مدنی مشغول به کمکرسانی هستند و نهادهای دولتی هم در برخی مناطق دست به کار شدهاند اما هیچکس هیچ آماری نمیدهد و نه مردم میدانند این نهادها به کدام روستاها سر زدهاند و نه نهادها با مردمی که انفرادی اقدام کردهاند در ارتباط هستند: «وقتی با حرکتهای جمعی و تشکلیافته مدام مخالفت میشود و اعضای انجیاوها را بعد از دیدار با فعالان مستقل مدنی بازداشت میکنند، تأثیرات آن در بحرانهایی مثل زلزله خودنمایی میکند که اجازه ندادند ما با سازمانهای مردمنهاد همکاری کنیم. اینجا هیچکس هیچ اطلاعات مشخصی ندارد. تازه مردم به فکر سازماندهی خودشان افتادهاند.»
به باور محمد، دولت از مسئولیتهای خود عقبنشینی کرده، چه کمکرسانی به روستاها و چه بیمسئولیتی در بازسازی مناطق مختلف: «روحانی از وضعیت مسکن مهر سوءاستفاده میکند و به جای آنکه بگوید ما برای مردم خانه میسازیم، میگوید مردم خودشان دست به کار شوند. مردم در این شرایط با سیاستهای عقبنشینی از خدماترسانی مواجه شدهاند. در روستاهای یارساننشین فقط کمکهای مردمی توزیع میشود و خبری از کمکهای دولتی نیست. همین امروز با دوستان در دالاهو صحبت میکردم که گفتند در برخی از روستاهای اطراف، هنوز کمکهای مردمی به دست روستانشینان نرسیده است.»
فعالان مدنی حاضر در کرمانشاه که در دو روز گذشته به روستاهای پراکندهی یارسانی و سنینشین سر زدهاند میگویند همچنان جسد از زیر آوار خارج میشود. مردمی که زنده ماندهاند بدون امکانات دست به کار شدهاند و خشت و کاهگل میکنند تا جنازه عزیزانشان را پیدا کنند. مردم محلی به سرشماری کشتهها بلند شدهاند و در این میان، هیچ مقام مسئولی به سراغ روستاها نمیرود. انتظاری که بسیاری از یارسانیها و سنیها حداقل از نمایندهشان در مجلس داشتند.
آیدا قجر