بسم الله الرّحمن الرّحیم
بیش از همهی کلمات، کلمهی «آب» و همچنین در زندگی ما خود آب بیش از همهی اشیاء و کلمات دیگر قابل استفاده است. قرآن بالاترین تعریف و خصوصیتی را از آب که ما بدانیم، بیان کرده. و خود اینها اینکه قرآن را اگر با دقت بخوانیم، هر جملهاش، جمله و مطلبی که میگوید نباید بیاعتنا رد کنیم. راجع به آب هم از همین یک کلمه فرموده است: «و من الماءِ کل شیئ حیّ»؛ یعنی هر موجود که زندگی درش هست، مسلماً آب دارد. «و من الماءِِ کل شیئ حی». خب این در یک جملهی کوچک یک قاعدهی مهم شیمی را بیان کرده. بنابراین وقتی هم که یک موجود زندهای را بخواهند تحلیل کنند اول میروند … اینکه چند درصدش آب است، و بیشترش از آب ساخته میشود. یک وقتی یک جزوهای داشتم، یک کتابی- آزمایشگاههای شوروی از این جهت خیلی خوب است، خیلی تحقیقات کردند و نوشتند- راجع به آب. آنچه ما راجع به آب در آن همهسال کتاب بخوانیم و واقعاً معجزه کرده آنچه که ما به اسم خدا میگوییم او چسبانده به آب. خب وقتی این «و من الماءِ کل شیئ حی» را ما دقت کنیم همان معنی را دارد. به این جهت آب هم خیلی محترم است، حتی از آب مثال عرفی میگویند: «آب و نان». یعنی دو واحد اساسی برای زندگی. آب که همین که میگوییم، نان هم یعنی بدل مایتعلل. یعنی هر موجودی که، هر زندهای که به وجود بیاید حتماً از آن زندهی دیگری هم به وجود میآید. یعنی اگر به وجود بیاید بیجان نیست، جان دارد. خلاصه در این عبارت مجموعهی یک احکام زیستشناسی و احکام شیمیایی وجود دارد و همچنین احکام فقهی فراوانی که در این هست. البته خب جنبههای فراوانی دارد، ما باید… یکی از خصوصیات آب، سیال بودنش است، یعنی روان است، شکل نمیگیرد، خودبهخود روان است و به همین جهت است که برای تمام جانداران آن عضوی که و آن مادهای که شکل میدهد به این، و این را در خود قرآن هست. اینکه قرآن فرمودند زیاد بخوانید یعنی جهات همان ظاهریِ حیوان را، انسان را بیان میکند و هم دیگر وظایف معنوی دیگری که دارد. چون این سیال است در همهجا دارد، چیزهای سیال را هم به آب تشبیه میکنند. مثلاً در خود چیز، ایمان مردم، ایمان و اعتقاد به هر چیزی، چه ایمان صحیح، چه ایمان به شیطان، آن رابطهای که ایجاد میکند ایمان، همان رابطهایست که آب هم ایجاد میکند. آب را علامت مرد مؤمن قرار دادند برای اینکه همین شباهت را دارد. آنوقت با این شباهتهای عجیب و با این بهاصطلاح خداوند که همیشه چیزهای خیلی بارز و روشن را مثال میزند، در اینجا ما مثال میزنیم، مهمترین چیزی که برای یک شهر لازم است آب است که متأسفانه میبینیم در این جریان، پیغمبر عدهای و چندین نفر را از داشتن آب محروم کرده و نگذاشته که اینها به مقصود خودشان برسند… بعد در اثر خب همین توجه به اهمیت آب رفتند روی اینکه آب از چی درست شده؟ حتی بعضیها گفتند «جان» که بعضی جانداران میگوییم جان دارند، همان جان آب است. آب همان جان نیست ولی محل جان است، مَرکب است که جان سوار آن میشود اینور آنور میرود. به همین جهت هم احترام آب را همیشه در همهی ادیان هم نگه داشتند و احترام سبزه و سبزیای که از این آب حاصل میشود یعنی جلوهای از آن جان، جلوهای از… ما هم حالا آب در چند وقت است که مردم خیلی غفلت میکنند، خداوند یک وسیلهای مثل اینکه فراهم میکند که توجه به غفلت خودشان بکنند و جبران غفلت را بکنند، از آب و همیشه احترام… همین جور همهی چیزها. خداوند همهی نعمات را به ما داده، ما در اهمیت بعضی از این نعمات اطلاع داریم، فهم داریم ولی خیلیها را فراموش میکنیم. خداوند وسائل مختلفی ایجاد میکند که فراموشکاران یادشان بیاید نعماتی که خداوند داده. انشاءالله خداوند نعماتی که به ما داده، توفیق درکش هم به ما بدهد و این نعمات را بیشتر هم بکند انشاءالله. هرچه ما نعمت را احترام بگذاریم خودبهخود نعمت زاییده میشود، نعمات فراوان دیگری. حتی ما در زندگی عادیمان هم اگر فکر کنیم و دقت کنیم همین وضعیت هست. اگر نعمتها را بدانیم، قدر نعمت نعمتت افزون کند انشاءالله. امیدوارم ما این توفیق را داشته باشیم.