بسم الله الرّحمن الرّحیم
در قرآن حالا عین عبارت برای اینکه اشتباهی درش نشود عرض نمیکنم، راجع به قیامت، چطور ظاهر میشود، فرموده است که یک صیحهایست. یعنی خیلی کوتاه و قاطع یکمرتبه مثل اینکه یک نخی را که لای یک قیچیست یک فشار بدهند به قیچی تمام میشود. قیامت از نظر واقعیت و از نظر الهی که فرموده است همینجور… حالا ما میبینیم که هر روزِ ما یک قیامت است؛ همین واقعهی زلزله که انشاءالله خیلیها را به هوش بیاورد، این واقعهی زلزله هم از همان بوده. الحمدلله فقرای ما امتحان خوبی دادند، یعنی هر کدام به هر اندازهای امکان داشتند به یاری این اشخاص فرستادند. ما همه در این واقعه عزادار هستیم، گو اینکه از فقرا صدمهی ظاهری نخوردند جز سه نفر در سرپل ذهاب که آن اول صدمه دیدند که بعدش نمیدانیم درمان شدند یا نشدند. به هر جهت فقرا چیزی ندیدند ولی همان جوری که گفتند واقعاً عزای عمومیست. تازه اعلام هم نکنند عزا، وقتی من عزادار باشم، شما عزادار باشید، ایشان عزادار باشند، من، شما، ما جمعاً عزادار باشیم، یک عزای عمومی است، منتها خب اعلان کردند؛ سه روز عزای عمومی، یک روز در اینجا. ولی نگرانی بیشتر، هر روز نگرانیهایی داریم. در سرپل ذهاب یا کجا میگویند امنیت یکخرده کم شده، مثلاً دزدی زیاد شده… البته ما دو دید در این قضیه داریم؛ یکی اینکه آنها خیلی بیحیایند که در چنین روزی که همه عزای عمومی دارند این کار را میکنند. این تعبیریست که ما میکنیم، اما آیا اینهایی که خدای نکرده کسی مجرم است در این قضایا گناهی میکند کاری میکند این غیر از ماهاست؟! او هم یک انسانی مثل ماهاست. چقدر نیازش، احتیاجش زیاده شده، کارد به استخوانش رسیده که در چنین واقعه فراموش نکرده که این روزها عزای عمومیست. این هم یک جلوهایست از طرز مدیریتی که شده. جلوهایست از این طرز مدیریت. ولی خوشبختانه زیاد این قضایا، چنین قضایایی اتفاق نیفتاده که ما خیلی از این جهات عجیب بودنش تعجب کنیم، نه، «بیله دیگ بیله چغندر»؛ مَثَل مشهور. الحمدلله فقرا خیلی کمک کردند. مثلاً یک همسری، یک خانمی که از همهی زندگیاش را جمعآوری کرده به من مینویسد، پیغام میدهد که این که دارم تقدیم میکنم، که البته هنوز به من نرسیده ولی او گفته فرستاده. هر کسی به هر اندازهای توانسته است چیز کرده. حتی بچههای کوچک، دبستانی اینها، آنهایی که یکخرده سطح فکر و اطلاعات ظاهریشان بیشتر شده… از اینجا این دلبستگی و همبستگی همهی مردم و بهخصوص درویشها، فقرای ما فهمیده میشود. الحمدلله مهمترین چیزی که- امر تربیتیای که ما بارها صحبتش کردیم- این همبستگی، دلبستگی فقراست به یکدیگر که اگر یک جا خدای نکرده ناجوری باشد در- هر رقم ناجوری- ما متأثر میشویم. در همه اثر میکند کم و زیاد. البته بعضیها خیلی کم بعضیها زیاد. و باز یا متأسفانه یا خوشبختانه به هر جهت خیلی متأسفانه و خوشبختانه داریم که خودمان فکر کنیم. به هر جهت من این واقعه را به همهی ایرانیان، به همهی مردم دنیا و بهخصوص فقرای گرامی خودمان تسلیت میگویم. میگویم انشاءالله خداوند در مقابل این مسأله به ما همه اجر و عنایت بدهد. به ما توفیق همبستگی داده و روزبهروز ارزشی که به ما میدهد و یاوریهایی که میکند در مهربانتر [شدن] باشد، انشاءالله. ما الحمدلله تا حالا که صدمهای ندیدیم و خداوند همین طریقهای که داریم میرویم قبول کرده و پسندیده. از آقایان و خانمها تقاضا میشود اگر کمکی و اضافهای از هر نوع میخواهند بکنند، چه جنس و چه وجه، چه اینکه آنجا در این سرما- اینجا سرد است آنجا دیگر توی بیابان هست سردتر است- کالا میخواهند کمک کنند، غذا، لباس و هرگونه وسایلی، به این کمیتهای که ما داریم خودمان در فقرا، به این کمیته رجوع کنند و توسط آنها بدهند. انشاءالله خداوند به همه اجر بدهد و به همه دلداری و تسلیت بدهد انشاءالله.