فاطمه گوارایی – فعال حوزه زنان
از سال ١٩٨١، ٢۵ نوامبر ھر سال برای یادآوری عزم ھمگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان بهعنوان روز جھانی رفع خشونت علیه زنان برگزیده شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ١٧ اکتبر ١٩٩٩ نامگذاری این روز را بهعنوان «روز جھانی نه به خشونت» تصویب کرد.
در روز ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواھر اھل جمھوری دومینیکن با نام خواھران میرابل پس از ماهھا شکنجه به دست نیروھای سازمان امنیت ارتش دومینیکن کشته شدند. در سال ١٩٨١ در ھمایشی در کلمبیا که مدافعان حقوق زنان در امریکای لاتین و کارائیب تشکیل داده بودند؛ پیشنھاد کردند که روز کشته شدن خواھران میرابل روز «نه به خشونت علیه زنان» نام بگیرد. ھدف پیشنھاددھندگان این بود که نگرش جھانی را به مبارزه با خشونت علیه زنان جذب کنند. در سال ١٩٩٩ سازمان ملل نیز ٢۵ نوامبر را به نام روز جھانی نه به خشونت علیه زنان نامگذاری کرد.
زنان و دختران در تمامی کشورھا و سرزمینھا خشونت را تجربه میکنند، اما این خشونتھا مخفی میمانند. ۲۵ نوامبر به فعالان زن یادآوری میکند که باید تلاش کنند تا به این سکوت خاتمه داده شود؛ زیرا بر طبق اظھارات بان کی مون دبیرکل سابق سازمان ملل «خشونت مبتنی بر جنسیت و روابط جنسی خشونتی است که ھیچ مرز جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی نمیشناسد.»
برای نخستین بار در سال ٢٠١٢ دبیرکل سازمان ملل متحد علاوه بر انتشار بیانیه ، این روز را «روز نارنجی» نام نھاد. ھدف او ارتقای آگاھی و پیشگیری از خشونت علیه زنان و دختران بود. طبق اعلامیه جھانی منع خشونت علیه زنان، ھر عمل خشـونتآمیز براساس جنسیت که به آسیب یا رنجاندن جسمی، جنسی یا روانی زنان منجر شود، از مصادیق خشونت علیه زنان محسوب میشود. برای مثال انواع تھدیدھا، اجبار یا محروم کردن زنان از آزادی که در منظر عمومی یا در زندگی خصوصی انجام شود از مصداقھای بارز خشونت است. این اعلامیه، خشونت بر مبنای جنسیت، تجاوز، خشونت خانوادگی، حمله و آزار جنسی، قاچاق زنان و دختران وھمچنین اعمال برخی سنتھای زیانآور مثل ختنه دختران، حملات جسمانی و کتک زدن، به کار بردن الفاظ رکیک در رابطه با زنان، نگاه بهعنوان ابزار جنسی، احساس مالکیت به زن، خواھان نابرابری و… را نیز از عنوانھای دیگر خشونت علیه زنان برشمرده است.
خشونت علیه زنان در ایران از سویی با فرھنگ و عرف مردسالار رایج در جامعه مرتبط است و در سوی دیگر با قوانین و سیاستگذاریھای تبعیضآمیز تشدید میشود و از آنجایی که قوانین و مقررات میتوانند ھم راه را برای تحولات فرھنگی و بینشی در جامعه باز کرده و ھم موجب حفظ و تشدید مناسبات عقبمانده شوند، قوانین وضعشده در ایران در دھهھای اخیرھم بر تبعیضھای جنسیتی علیه زنان و ھم تشدید خشونت علیه آنان بشدت افزوده است.
برخی گمان میکنند خشونت علیه زن تنھا به معنی آسیب جسمانی و کتک زدن است؛ در حالی که خشونت علیه زنان معنای بسیار گستردهای دارد. به گفته تھمینه میلانی خشونت، تحقیر، آزار و گاھی یک نگاه ناسالم، گاه
ترسی است که آرام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته. گاه محیطھای ناامنی که برای ھر نوع فعالیت زنان ایجاد میشود و استرسھا و اضطرابھایی که بر جان زنان میریزد، خشونتھای بیکلام، آن نبودنھای خود واقعی زنان، آن تحقیرھا، کنترلھا، نابودی اعتمادبهنفسھا، آن اختلالات روانی، آن قوانین نانوشته و نوشتهشدهای که مجوز خشونت علیه زنان را صادر میکند، ھمه از مصادیق خشونت علیه زنان است که در این میان خشونتھای فیزیکی شاید بدترین آنھا نباشد.
نه به خشونت تنھا نه به خشونت علیه زنان نیست، نه به تمام انواع خشونتھایی است که علیه نوع انسان فارغ از جنسیت، سن، نژاد، دین و اعمال میشود.
فعالان زنان در طول چند دھه تلاش خود را بر آگاھی دادن به زنان و نیز تغییر قوانین تبعیضآمیز متمرکز کردهاند. اما برای اینکه خشونت علیه زنان و دختران را پشت سر بگذاریم، ضروری است که ھمه با ھم در ھمکاری با جامعه بینالمللی، در حمایت از یکدیگر برای رفع آنھا گام برداریم. تصویب، تغییر و اجرای مؤثر قوانینی که از ھمه شھروندان، بویژه زنان و دختران محافظت کند و نیز مھمتر از آن محیطی که در آن زنان و دختران در آن احساس امنیت کنند، فراھم آورد، از اساسیترین این تلاشھاست.