گذاری به زندگی و جایگاه هنری غلامحسین درویشخان
درویشخان (نشسته از راست) درکنار کمالالسلطنه، پدر ابوالحسن صبا
نویسنده: مهدی قادرنژاد حمامیان
موسیقی ایرانی همواره حافظ سنت همیشگی خود بوده، اما در این حفظ سنت همچون دیگر هنرها چون نگارگری و ادبیات، خاصه در اواخر دوره قاجار شاهد و پذیرای تغییراتی بود، تغییرات و نوآوریهایی که شبیه باز زایی و ترکیب و گاهی ابداع بود و با تأسیس دارالفنون و بعدتر انقلاب مشروطیت در بیشتر حوزههای هنر و فرهنگ ایران اوج گرفت؛ در نگارگری حسین بهزاد را داریم، در تحول نقاشی ایرانی کمالالملک آغازگر راه نو بود. در ادبیات نیز آهنگ حضور نیما، هدایت و… در موسیقی نیز شاهد ابتکاراتی هرچند جزئی بویژه در نظمدهی و ترتیب سازها و دستگاهها هستیم و البته یکی از مهمترین شخصیتها در این راه غلامحسین درویشخان است.
غلامحسین درویشخان، موسیقیدان و نوازنده تار و سه تار، در سال ۱۲۵۱ هجری شمسی در تهران متولد شد. پدرش، حاجی بشیر، از اهالی طالقان، که گاهی سهتار مینواخت، او را با موسیقی آشنا کرد. وقتی به سن یازدهسالگی رسید پدرش او را به دسته موزیک دارالفنون سپرد. درویشخان در دارالفنون ثبت نام شده بود و در دسته موسیقی که تحت هدایت آلفرد لومر فرانسوی بود، آموزش دید. (۱)
غلامحسین ابتدا به فرا گرفتن طبل کوچک مشغول شد و پس از چندی به نواختن شیپور پرداخت. او در حدود یازدهسالگی به سبب مهارت در نواختن طبل، از لومر فرانسوی، رئیس شعبه موسیقی مدرسه دارالفنون جایزه گرفت. (۲) در واقع مطالعات موسیقی علمی او منحصر به همین دوران کوتاهی است که در مدرسه موسیقی نظام، که تحت نظر استادان فرانسوی اداره میشد، تحصیل میکرد. همچنین وی در دسته موسیقی ملیجک (دسته مخصوص عزیزالسلطان)، که نوازندگان آن خردسال بودند، نیز طبل مینواخت. (۳) بهره این ایام برای درویش آشنا شدن به خط بینالمللی (نت) و دریافتن وزنهای مختلف (ریتم) و تربیت گوش موسیقی است. درویش کمی بعد به تار و سهتار علاقهمند شد و در محضر استادان زمان آقا میرزاعبدالله و آقا حسینقلی به فرا گرفتن آنها پرداخت. «درویشخان به محضر آقاحسینقلی، استاد بزرگ تار راه یافت و در شمار بهترین شاگردان او درآمد و برای تکمیل نوازندگی سهتار نزد میرزاعبدالله رفت. (۴) او به دستگاههای موسیقی ایرانی احاطه کامل داشت و مضراب او نیز قوی و ریز بود. وی با کمک استادش آقا حسینقلی بهعنوان نوازنده تار جزو عملهجات طرب دستگاه شعاعالسلطنه (پسر مظفرالدین شاه) درآمد. مدتی در دستگاه شعاعالسلطنه، پسر مظفرالدین شاه، نوازنده مخصوص بود و همراه او به شیراز رفت و در آنجا ازدواج کرد. (۵) هنگامی که شعاعالسلطنه به تهران منتقل شد، درویشخان یک کلاس موسیقی در منزل خود دایر کرد و به تدریس پرداخت. خلق وخو و آزادمنشی درویش، چندان با خدمت در دستگاه شعاعالسلطنه سازگار نبود و خشم شاهزاده را برمیانگیخت تا جایی که شعاعالسلطنه حکم به قطع انگشتان او داد، اما با پادرمیانی کمالالسلطنه، پدر ابوالحسن صبا و سفیر انگلیس در ایران، نجات یافت. (۶)
درویشخان، بعد از رهایی از دستگاه شعاعالسلطنه، کلاسهای موسیقیاش را گسترش داد و به تربیت شاگردان همت گماشت و بیشتر از این راه گذران میکرد و البته در جمعهای خصوصی نیز مینواخت، که یکی از این جمعها و نواختنها را عارف قزوینی در دیوانش شرح داده است (۱۳۲-۱۲۸). درویشخان به شاگردانی که دوره آموزشی او را به پایان میرساندند، نشانی از طلا به شکل تبرزین اعطا میکرد. از جمله شاگردان درویشخان، موسی معروفی، مرتضی نی داوود، نورعلی برومند، سعید هرمزی، ارسلان درگاهی، میرزا محمودخان روحبخش و سلیمان روحافزا، در نواختن تار؛ ابوالحسن صبا، عبدالحسین صبا، عبدالله دادور (قوامالسلطان)، حسینقلی غفاری، میرزا علی خان شاهین، قاسم رئیسی، عماد ممتاز و کریم تاجبخش، در نواختن سهتار بودند. (۷)
درویشخان که به سلک دراویش اهل صفا درآمده بود، بعد از آشنایی با میرزا علی خان ظهیرالدوله، مؤسس انجمن اخوت، وارد این انجمن شد و سرپرستی برنامههای موسیقی این انجمن را به عهده گرفت و رهبر ارکستر آن شد. نام «درویش» از تکه کلام پدر او، که اطرافیان خود از جمله فرزندش را درویش صدا میکرد، گرفته شده است (۸) و با عضویت او در انجمن اخوت ارتباطی ندارد. تکه کلام حاجی بشیر (پدر درویشخان) هنگام نامیدن دوستان کلمه درویش بود چنانکه هرگاه میخواست فرزندش را نام ببرد میگفت: «درویش جان». این تکه کلام پدر کم کم ضمیمه نامش و بالاخره بهعنوان نام خانوادگیاش شد. نام او در این انجمن «خرسندعلی» بود. (۹)
بعد از مشروطه، با آزاد شدن اجتماعات، درویشخان از نخستین کسانی بود که به اجرای برنامه موسیقی (کنسرت) برای مردم پرداخت (تحت حمایت ظهیرالدوله). ظهیرالدوله اجراهای موسیقی را تشویق میکرد و در ۱۳۲۴ انجمن، حامی کنسرتی شد که نخستین کنسرت عمومی در ایران دانسته میشود. (۱۰) که از آن جمله برنامههای گراند هتل و برنامههایی به نفع قحطیزدگان روسیه، غارتشدگان ارومیه، آسیبدیدگان آتشسوزی بازار تهران و حریقزدگان آمل بود. او به سبب اجرای این برنامهها، از وزارت فرهنگ وقت و نیز سفیر فرانسه نشان دریافت کرد. درویشخان دو بار برای پر کردن صفحه گرامافون به خارج از ایران سفر کرد: بار نخست در ۱۳۲۸ که از راه روسیه به لندن رفت و در جشن شرکت صفحهپرکنی «هیز مسترز ویس» شرکت کرد. وی و همراهانش در مدت سه ماه اقامت در لندن، تعدادی صفحه پر کردند، یکی از این صفحات، تکنوازی تار درویش در گوشه بیداد است که سبک نوازندگی او را بخوبی نشان میدهد. در سفر دوم، حدود یک سال بعد، از راه رشت به باکو و تفلیس رفتند و صفحههایی ضبط کردند که به علت تقارن با جنگ جهانی اول، فقط تعدادی از آنها به تهران رسید. (۱۱)
زندگی موسیقایی
در مکتب موسیقی اصیل ایرانی غلامحسین درویشخان از جمله مبتکرترین شخصیتهایی است که در قرون اخیر خودنمایی کرده است. در این مکتب بیش از هر چیز ملودی شایان اهمیت است و اگر آهنگسازی میخواهد در حدود سبک قدیم ایرانی آهنگ بسازد باید در درجه اول به داشتن ملودیهایی که معرف سبک اصلی و دارای زبیایی هستند توجه کند. آثار درویش از لحاظ ملودی دارای زیبایی و حالت دلنشین خاصی است که کمتر کهنه میشود. درویش در هر مایه از دستگاههای ایرانی که آهنگ ساخته آن را بدرستی معرفی کرده و از تکرار زیادی خودداری کرده و تنوع را در نظر گرفته است.
ابتکار و استعداد درویشخان در همه دستگاهها و ابزارهای موسیقی و نکات آن خود را نشان میدهد؛ به وجود آوردن یک سبک مخصوص و جالب در اجرای تار، بنیادگذاردن سبک پیشدرآمد، توسعه دادن ضربهای متنوع برای رنگهای ایرانی و اختراع چهارمضرابهای جالب از جمله خدمات مبتکرانه اوست. ضرب و وزن که قبل از دوره درویش در موسیقی ایرانی مقام مشخصی نداشت در ساختههای درویش برای نخستین بار مورد توجه قرار گرفت که در اینجا مخصوصاً استعداد فطری او جلب توجه میکند. او در نیم قرن پیش متوجه اهمیت تنوع ضرب بود. (۱۲)
در نواختن و شیوه نوازندگی تار و سهتار نیز روش او خاص خود اوست. درویشخان در نوازندگی تار شیوه و بیان خاص خود را داشت که از شیوه آقاحسینقلی، کمصداتر و نرمتر بود. (۱۳)
در سهتارنوازی نیز درویش شیوهای ممتاز داشت که به نظر موسی معروفی، از بهترین شیوههای نوازندگی این ساز است. برای این کار او دست به تغییری در ساز نیز زده است. روایت کردهاند که سیم ششم تار را او بر این ساز افزوده است تا از لحاظ کوک تار نیز مانند سهتار قادر به ایجاد تنوع باشد و اهل فن از این اقدام استقبال کردند.
اما شاید یکی از مهمترین کارهای درویش بسط پیش درآمد است. احیا و گسترش قالب موسیقایی «پیشدرآمد» از دستاوردهای درویش خان و برخی همکارانش در انجمن اخوت، همچون رکنالدین مختاری است. در موسیقی آن زمان، اجرای سنتی دستگاه معمولاً با یک آواز غیرموزون یا یک چهارمضراب شروع میشد، یک تکنوازی فیالبداهه. «گروههای موسیقی کوچک بودند و نوازندگان تکخوانی تنها اجرا میکردند، یا با یک خواننده. در تصنیف و رنگ آنها ممکن بود که در خاتمه دستگاه همچون یک گروه اجرا کنند. ردیف کلاسیک خود شامل تنها چند قطعه موزون بود، که بیشترشان کوتاه بودند. تأثیر موسیقی غربی، با ارکستر بزرگ و شکل کنسرت، هرچند در ایران در حال گسترش بود. موسیقیدانهایی چون درویشخان ارکسترهای بزرگتری را سازمان دادند که ساخت قطعههای گروهی بیشتری را تشویق میکرد. در کنسرتی که مشق ارکستر انجمن بود رهبر ارکستر رکنالدین خان مختاری یک قطعه سرآغاز موزون تازه را ارائه کرد که قبل از درآمد میآمد و به پیشدرآمد مشهور بود. هم مختاری و هم درویشخان پیشدرآمدهای بسیاری را ساختند و درویشخان به خاطر عمومی کردن آنها از طریق اجرا و آموختن به شاگردانش دارای اعتبار است». (۱۴)
پیشدرآمدهای درویشخان برای تنوع لحنها و آهنگهایشان شناخته میشوند. به این ترتیب او پیشدرآمد را که بیشتر ساده و مختصر بود، در تمام گوشههای اصلی دستگاه پروراند و آن را قطعهای مستقل کرد. پیشدرآمدها، تصنیفها و رنگهای درویشخان از لحاظ تنوع ریتم و ملودی و ترکیب وزنهای سه چهارم و شش هشتم قطعات ضربی نمونههای زیبایی است که الگوی کار آهنگسازان ایرانی قرار گرفته است. (۱۵)
تصنیفهای ۲۴گانه درویشخان، بویژه رنگهایش در میان بهترین کارهای زمانش شناخته میشوند. (۱۶) آنها به خاطر گوناگونی هم در آهنگ و هم لحن شناخته و متمایز میشوند. او بویژه وزن ۴/۲ را در موسیقی ایرانی عمومیت داد. از درویشخان آثار موسیقایی متنوعی، بویژه در گونههای پیشدرآمد و رنگ و تصنیف، به جا مانده است که بسیار مهم و مشهورند. «از مهمترین ساختههای درویشخان میتوان به این نمونهها اشاره کرد: پیش درآمدهای ماهور، ابوعطا، سهگاه، شوشتری؛ رنگهای ماهور (دو رنگ)، ابوعطا، سهگاه، شوشتری، همایون، افشاری (دو رنگ) و رنگهایی به نام «پریچهر و پریزاد» و «غنی و فقیر» در بیات اصفهان و تصنیفهای ماهور. این آثار در منابع گوناگون چاپ شدهاند، اما کاملترین مجموعه، به کوشش ارشد طهماسبی، با نام مجموعه آثار درویشخان گردآوری و منتشر شده است. (۱۷) این آثار مبتکرانه و از نظر وزن، متنوع و از لحاظ لحن (ملودی) غنی و از جهت پیوستگی، سلیس و روانند. درویشخان همچنین قطعاتی به تقلید از گونههای موسیقی غربی (چون پولکا و مازورکا)، با مایههای موسیقی ایرانی، ساخته است. (۱۸)
در نگاه به زندگی و شخصیت موسیقایی درویشخان و با توجه به اینکه تربیت و آموزش آکادمیک و علمی وی محدود به دوره کوتاهی در دارالفنون و نزد معلمان فرانسوی بود، اما با جرأت میتوان درباره جایگاه او گفت که «درویشخان، معلم احیاگر، آهنگساز مبدع در موسیقی کلاسیک ایرانی بود. درویش یک چهره انتقالی بود، کسی که هم نگهبان سنت بود و هم یک مبدع، که تغییراتی را در شیوه اجرا، ترکیببندی و ساخت دستگاههای موسیقی ایجاد کرد». (۱۹)
درویشخان در اواخر عمر از لحاظ معیشت سخت در عسرت بود، هرچند وی انسانی بلندطبع بود و اگر گرفتار تنگنای مالی میشد، آن را اظهار نمیکرد. این هنرمند والا در شب چهارشنبه دوم آذرماه ۱۳۰۵ شمسی بر اثر حادثه تصادف درشکهاش با ماشین در تهران درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله (تجریش) به خاک سپرده شد. مقبره نامبرده در نزدیکی قبر ظهیرالدوله در دربند تهران واقع شده است.
پینوشتها:
۱- Caton، Margaret، ۱۹۹۴، Iranica، Vol. VII، Fasc. ۱، p. ۷۷-۷۹
۲- مشحون، حسن (۱۳۸۴)، نوازندگان تار و سهتار، فصلنامه موسیقی ماهور، شماره. ۳، ص ۸۷
۳- ملاح، حسینعلی (۱۳۳۶)، غلامحسین درویش، مجله موسیقی، شماره ۱۰، ۶۴
۴- خالقی، روحالله (۱۳۵۳)، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، ج ۱، ص ۳۰۳-۳۰۲
۵- ملاح، ص ۶۶
۶- خالقی، ص ۳۲۳
۷- مشحون، ص ۹۶
۸- خالقی، ص ۲۹۹
۹- مشحون، ص ۹۱
۱۰- E. Zonis، ۱۹۷۳، Classical Persian Music. An Introduction، Cambridge، Mass، p. ۱۴۴
۱۱- ملاح، حسینعلی (۱۳۳۶)، غلامحسین درویش، مجله موسیقی، شماره ۱۱، ص ۳۸-۳۶
۱۲- فرهت، هرمز (۱۳۳۷)، وزن و ضرب در آهنگهای درویش، مجله موسیقی، دوره سوم، ش ۲۵، ص۱۹-۱۸
۱۳- مشحون، ص ۹۱
۱۴- Caton، p. ۷۷-۷۹
۱۵- وجدانی، بهروز (۱۳۸۶)، فرهنگ جامع موسیقی ایرانی، تهران، نشر گندمان، ص ۳۷۸
۱۶- خالقی، ص۳۲۲
۱۷- میرعلی نقی، سید علیرضا (۱۳۹۳)، غلامحسین درویشخان، دانشنامه جهان اسلام، جلد ۱۷
۱۸- ملاح، ص ۳۹-۳۷
۱۹- Caton، p. ۷۷
منبع: روزنامه ایران